بریدههایی از کتاب اصل گرایی
۳٫۸
(۱۶۸)
همهٔ ما کسانی را در زندگیمان داریم که اغلب بیشتر از دیگران برایمان دردسر دارند. کسانی هستند که مشکلشان را مشکل ما میکنند. اینها ما را از هدفمان دور میکنند. اینها فقط به هدف خودشان اهمیت میدهند و اگر به آنها فرصت دهیم، بهجای صرف وقت و انرژیمان در فعالیتهای ضروری خودمان با هدر دادن آن برای فعالیتهای ضروریشان، فرصت داشتن بیشترین اثربخشیمان را از ما میگیرند.
میم بانو
همهٔ ما کسانی را در زندگیمان داریم که اغلب بیشتر از دیگران برایمان دردسر دارند. کسانی هستند که مشکلشان را مشکل ما میکنند. اینها ما را از هدفمان دور میکنند. اینها فقط به هدف خودشان اهمیت میدهند و اگر به آنها فرصت دهیم، بهجای صرف وقت و انرژیمان در فعالیتهای ضروری خودمان با هدر دادن آن برای فعالیتهای ضروریشان، فرصت داشتن بیشترین اثربخشیمان را از ما میگیرند.
میم بانو
مرزها تا حدی شبیه به دیوارهای قلعهٔ شنیاند. لحظهای که اجازهٔ فرو ریختن یکی از آنها را بدهیم، بقیهٔ هم پشت سرش آوار میشوند.
میم بانو
روزی را میبینم که مردم همهٔ دنیا برای زندگی کردن آنطور که واقعاً دلشان میخواهد، نه آن طوری که دیگران از آنها توقع دارند، شجاعت لازم را دارند.
میم بانو
اگر زندگیتان را اولویت بندی نکنید، یکی دیگر اولویت بندیاش میکند.
مهدی چراغی
بدان که زندگی پرمشغله بیحاصل است.
11+69
فقط زمانی اشتباه را به دست فراموشی میسپاریم که به اشتباهمان در تعهد به انجام کاری اعتراف کنیم. از طرف دیگر، وقتی دست از انکار برنداریم، همچنان به دور باطل ادامه میدهیم. اعتراف به اشتباه نباید مایهٔ شرمساریمان باشد، هر چه باشد، در واقع اعتراف میکنیم که اکنون خردمندتر از گذشتهایم.
فرزانه رضایی
بهرهوری به معنای انجام کارهایی نیست که به کارهای دیگران کمک میکند، بلکه به معنای آن است تمام وقتم را روی کاری صرف کنم که خدای بزرگ مرا برای انجام آن ساخته است و آن کار را به نحو احسن انجام دهم
فرزانه رضایی
خیلی ساده ممکن است گرفتار «تناقض موفقیتی» شویم که در فصل ۱ مطرح کردیم. هدفمان روشن است، و این ما را به موفقیت میرساند. ولی وقتی به موفقیت میرسیم، گزینهها و فرصتهای جدیدی به دست میآوریم. این در ظاهر خوب است، ولی به یاد داشته باشید که این گزینهها، بدون آنکه بخواهیم، باعث میشوند منحرف، وسوسه و از راه به در شویم. شفافیتمان مبهم میشود و خیلی زود میفهمیم که خود را بیش از حد درگیر کردهایم.
سینا
سرآمدی فقط مختص به بااستعدادترینها نیست، بلکه رسیدن به سرآمدی کاملاً به خودمان بستگی دارد.
Niki
در واقع، لری رویکردی اساساً اصلگرایانه در قبال برد و باخت دارد. همانطور که به بازیکنانش میگوید: «میان باختن و شکست خوردن تفاوتی وجود داره. شکست خوردن یعنی از شما بهتر، سریعتر، قویتر و مستعدترن». از نظر لری، باختن معنای متفاوتی دارد. به این معنی است که تمرکزتان را از دست دادهاید. به این معناست که روی چیز ضروری تمرکز نکردهاید. همهٔ اینها مبتنی بر ایدهای ساده ولی قدرتمند است: اگر بخواهید با بالاترین اثربخشیتان عمل کنید، باید بهطور آگاهانه با آنچه اینجا و در لحظهٔ حال مهم است، هماهنگ شوید.
سینا
نیمی از مشکلات زندگی را میتوان ناشی از بله گفتن بیش از حد سریع و نه گفتن نهچندان سریع دانست.
جان بیلینگز
پاپیون
فقط یک راه برای خروج از این دام وجود دارد: یاد بگیریم قاطعانه، محکم و در عین حال مؤدبانه نه بگوییم. چون وقتی این کار را میکنیم، متوجه میشویم که نه تنها ترسمان از ناامید یا عصبانی کردن دیگران بیهوده بوده است، بلکه مردم واقعاً بیشتر به ما احترام میگذارند. از زمانی که اصلگرا شدهام، متوجه شدهام که مردم تقریباً همیشه به کسانی که جسارت قاطعانه نه گفتن را دارند، احترام میگذارند و تحسینشان میکنند.
پاپیون
چارلز دوهینگ، در مصاحبهای دربارهٔ کتاب خود به نام قدرت عادت، میگوید: «در پانزده سال گذشته، علاوه بر اینکه یاد گرفتیم عادات چگونه کار میکنند و چگونه میتوانیم تغییرشان دهیم، دانشمندان توضیح دادهاند که هر عادتی از یک سرنخ، یک روال و یک پاداش تشکیل میشود. سرنخ یعنی عامل محرکی که به مغزتان میگوید به حالت خودکار برود و از کدام عادت استفاده کند. بعد روال (خود رفتار) است که میتواند فیزیکی، ذهنی یا هیجانی باشد. سرانجام، پاداشی است که کمک میکند مغزتان متوجه شود آیا این عادت خاص ارزشش را دارد که برای آینده به خاطر سپرده شود یا نه؟ به مرور زمان، این حلقه (سرنخ، روال، پاداش؛ سرنخ، روال، پاداش) خودکارتر میشود، زیرا سرنخ و پاداش بهلحاظ روانشناختی درهمپیچیده میشوند».
سینا
در حلقههای کارآفرینانه، این ایده خلق «حداقل محصول قابلعرضه» نامیده میشود. فکر پشت آن این است که «سادهترین محصول ممکنی که برای مشتری مورد نظر سودمند و ارزشمند خواهد بود، کدام است؟»
به همین ترتیب، میتوانیم روش «حداقل پیشرفت قابلقبول» را در پیش بگیریم. میتوانیم از خودمان بپرسیم «کمترین پیشرفتی که برای انجام کار ضروریمون سودمند و ارزشمنده چقدره؟»
سینا
اغلب موانع متعددی در مسیر تحقق نیت اصلی وجود دارند. با این حال، در هر زمان میتوان فقط یک اولویت داشت؛ حذف دلبخواهی موانع، اگر مانع اصلی همچنان پابرجا باشد، شاید ابداً هیچ تأثیری نداشته باشد.
سینا
سپس، پنج سؤال زیر را بپرسید: (۱) در این پروژه، با چه ریسکهایی مواجهم؟ (۲) سناریوی بدترین حالت کدام است؟ (۳) پیامدهای اجتماعی این سناریو کدام است؟ (۴) تأثیر مالی این سناریو چیست؟ و (۵) چگونه میتوانم برای کاهش ریسکها یا تقویت انعطافپذیری مالی یا اجتماعی سرمایهگذاری کنم؟ پاسختان به سؤال بسیار مهم پنجم شما را به سمت حائلها هدایت میکند
سینا
ولی وقتی دیگران مشکل خودشان را مشکل ما میکنند و به آنها کمک نمیکنیم، در واقع توانمندشان میکنیم. وقتی مشکلشان را از خودشان بگیریم، تنها کاری که میکنیم گرفتن توانایی حل آن مشکل از آنهاست.
سینا
همهٔ ما کسانی را در زندگیمان داریم که اغلب بیشتر از دیگران برایمان دردسر دارند. کسانی هستند که مشکلشان را مشکل ما میکنند. اینها ما را از هدفمان دور میکنند. اینها فقط به هدف خودشان اهمیت میدهند و اگر به آنها فرصت دهیم، بهجای صرف وقت و انرژیمان در فعالیتهای ضروری خودمان با هدر دادن آن برای فعالیتهای ضروریشان، فرصت داشتن بیشترین اثربخشیمان را از ما میگیرند.
سینا
اینکه کاری را فقط به دلیل انجام همیشگیاش انجام دهیم، گاهیاوقات «خطای حفظ وضع موجود» خوانده میشود.
سینا
حجم
۹۲۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۷ صفحه
حجم
۹۲۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۷ صفحه
قیمت:
۸۹,۰۰۰
۴۴,۵۰۰۵۰%
تومان