بریدههایی از کتاب اصل گرایی
۳٫۸
(۱۶۸)
اگر زندگیتان را اولویت بندی نکنید، یکی دیگر اولویت بندیاش میکند.
تیزبین
حذف چیزهای غیرضروری یعنی به کسی نه بگوییم. آن هم به کرّات. این یعنی در برابر انتظارات اجتماعی مقاومت کنیم. انجام درست این کار جسارت و دلسوزی میخواهد. پس، حذف چیزهای غیرضروری فقط مربوط به داشتن انضباط فکری نیست. مربوط به انضباط احساسی لازم برای نه گفتن به فشار اجتماعی است.
Mohsen
برونی وِر پرستاری استرالیایی است و از افرادی مراقبت میکرد که دوازده هفتهٔ آخر عمرشان را میگذراندند. او حسرتهای این افراد را جویا شد و پرتکرارترینهایشان را ثبت کرد. این مورد در صدر فهرست بود: «کاش جسارتش را داشتم بهجای زندگی کردن طبق انتظارات دیگران، آنطور که واقعاً دوست داشتم زندگی میکردم».
تیزبین
وقتی بهوضوح نمیدانیم در زندگی هدف واقعیمان چیست، یعنی وقتی درک واضحی از اهداف و فرضها و ارزشهایمان نداریم، بازیهای اجتماعی خودمان را ترتیب میدهیم. در تلاش برای خوب به نظر رسیدن نسبت به رقبا، وقت و انرژیمان را هدر میدهیم. بیش از حد به چیزهای غیرضروری، مانند اتومبیل یا خانهٔ بهتر یا حتی موضوعهای غیرعینی مانند تعداد دنبالکنندگان فیسبوک یا توئیترمان یا اینکه در عکسهای فیسبوک چطور به نظر میرسیم، اهمیت میدهیم. در نتیجه، از فعالیتهایی که واقعاً ضروریاند، مانند وقت گذراندن با عزیزانمان یا پرورش روح یا مراقبت از سلامتمان، غفلت میکنیم.
زهرا
واقعیت این است که بله گفتن به هر فرصتی، طبق تعریف، مستلزم نه گفتن به چند فرصت دیگر است.
چه در زندگی حرفهای و چه در زندگی شخصیمان، موازنهها واقعیاند و تا وقتی واقعیت را قبول نکنیم، محکوم به سرنوشت کانتینتال میشویم، یعنی گرفتار «راهبرد یکی به نعل، یکی به میخ» میشویم که مجبورمان میکند از روی غفلت، سودهایی را قربانی کنیم که شاید آگاهانه قربانی نمیکردیم.
Mohsen
گاهیاوقات، کاری که نمیکنید به اندازهٔ کاری که میکنید اهمیت دارد». بهطور خلاصه، روی معدود فرصتهای حیاتیِ سرمایهگذاری ریسکهای بزرگی میکند و به انبوه فرصتهای صرفاً خوب نه میگوید.
Mohsen
بدان که زندگی پرمشغله بیحاصل است.
سقراط
Mohammad Ali Zareian
ما به دنبال کارهای خوب زیادی برای انجام دادن نیستیم. به دنبال بالاترین سطح اثربخشیمان هستیم
Mohsen
عدم آمادگی ما تا حدی به این دلیل است که برای اولین بار، تعدد انتخاب بر تواناییمان برای مدیریت کردنش چیره شده است.
n30jam
وقتی دربارهٔ اینکه انرژی و زمانمان کجا صرف شوند آگاهانه و هدفمند انتخاب نکنیم، دیگران یعنی رئیسمان، همکارانمان، مشتریانمان و حتی خانوادههایمان این انتخاب را میکنند و طولی نمیکشد که هر چیز معنادار و مهمی را فراموش میکنیم. میتوانیم یا آگاهانه انتخاب کنیم یا بگذاریم زندگیمان در جهت اهداف دیگران کنترل شود.
تیزبین
اصلگرایی فرآیندی نیست که مثل مرتب کردن کمد، یکبار در سال، یکبار در ماه یا حتی یکبار در هفته زیر بارش بروید. اصلگرایی نظمی است که همیشه وقتی بناست دربارهٔ «بله» گفتن یا مؤدبانه «نه» گفتن تصمیم بگیرید، از آن استفاده میکنید. روشی است برای انجام موازنههای سخت میان انبوه چیزهای خوب و معدود چیزهای واقعاً عالی. اصلگرایی یعنی یاد بگیریم کارهای کمتری انجام دهیم، ولی بهتر انجامشان دهیم تا بتوانیم در هر لحظهٔ گرانبها از زندگیمان، به بالاترین بازدهی ممکن برسیم.
Mohammad Ali Zareian
فقط وقتی میتوانید به بالاترین سطح اثربخشی برسید که دست از تلاش برای انجام همهٔ کارها و بله گفتن به همه بردارید.
Anahid
اگر زندگیتان را اولویت بندی نکنید، یکی دیگر اولویت بندیاش میکند.
mohamadh
رویکرد فرد فرعگرا در برابر موازنه آن است که بپرسد: «چطور میتونم هر دو رو انجام بدم؟» اصلگرایان سؤالی سختتر، ولی در نهایت آزادیبخشتر، میپرسند، «کدوم مشکل رو میخوام؟» فرد اصلگرا موازنهها را آگاهانه انجام میدهد. بهجای اینکه منتظر بماند و طبق خواستهٔ دیگران عمل کند، با ارادهٔ خودش عمل میکند.
Mohsen
سه فرض ریشهدار هست که برای زندگی به روش اصلگرایی، باید کنارشان بگذاریم: «من باید...»، «همه چیز مهم است» و «میتوانم هر دو را انجام دهم». این فرضها به اندازهٔ وسوسهانگیزی پریهای دریایی افسانهای خطرناکاند. آنها ما را به داخل آب میکشانند و در آبهای کمعمق غرقمان میکنند.
پذیرش جوهرهٔ اصلگرایی مستلزم آن است که این فرضهای غلط را با سه حقیقت اساسی جایگزین کنیم: «انتخاب میکنم»، «فقط چند کار واقعاً اهمیت دارند» و «از پس هر کاری برمیآیم، ولی نمیتوانم همهٔ کارها را با هم انجام دهم». این حقایق ساده ما را از منگی انجام کارهای غیرضروری درمیآورند. آزادمان میکنند تا کارهایی را پیگیری کنیم که واقعاً اهمیت دارند. کمک میکنند تا طوری زندگی کنیم که به بالاترین سطح اثربخشی برسیم.
Mohammad Ali Zareian
راه و رسم اصلگرایی دنبال کردن بیوقفهٔ شعار کمتر ولی بهتر است. این بدان معنا نیست که هر از گاهی این اصل را قبول کنیم. بلکه به این معناست که این مسیر را به شکل منضبط دنبال کنیم.
راه و رسم اصلگرایی به معنای این نیست که در سال جدید عهد کنیم بیشتر «نه» بگوییم یا ایمیلمان را سر و سامان دهیم یا در حوزهٔ مدیریت زمان بر راهبرد جدیدی مسلط شویم. بلکه بدین معناست که پیوسته درنگ کنیم و بپرسیم: «دارم روی فعالیتهای درستی سرمایهگذاری میکنم یا نه؟» در جهان آنقدر فعالیت و فرصت هست که برایشان وقت و منابع کافی نداریم. و بسیاری از این فعالیتها و فرصتها شاید خوب یا حتی بسیار خوب باشند، ولی واقعیت این است که بیشترشان بیاهمیت و تعداد انگشتشماری حیاتیاند. راه و رسم اصلگرایی یادگیری تشخیص تفاوت بین گزینههاست، یعنی یاد بگیریم همهٔ گزینهها را پالایش کنیم و فقط آنهایی را انتخاب کنیم که واقعاً ضروریاند.
Mohammad Ali Zareian
این تجربه مرا به این درک رهاییبخش رساند که شاید همیشه روی گزینههایمان کنترل نداشته باشیم، ولی همیشه روی انتخاب از میان گزینههایمان کنترل داریم.
Mohsen
برای کسب دانش، هر روز چیزهایی اضافه کنید. برای کسب خرد، هر روز چیزهایی کم کنید.
لائوتسه
mohamadh
اگر زندگیتان را اولویت بندی نکنید، یکی دیگر اولویت بندیاش میکند.
کاربر ۲۱۶۶۲۹۷
تقریباً همهچیز مزاحم است و چیزهای خیلی کمی بسیار ارزشمندند. به این دلیل، باید وقت بگذاریم تا چیزهایی را پیدا کنیم که از همه مهمترند. چون برخی چیزها خیلی مهمترند، تلاش برای یافتنشان ارزشش را دارد.
Mohammad Ali Zareian
حجم
۹۲۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۷ صفحه
حجم
۹۲۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۲۷ صفحه
قیمت:
۸۹,۰۰۰
۴۴,۵۰۰۵۰%
تومان