بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بلقیس و عاشقانه‌های دیگر | طاقچه
تصویر جلد کتاب بلقیس و عاشقانه‌های دیگر

بریده‌هایی از کتاب بلقیس و عاشقانه‌های دیگر

نویسنده:نزار قبانی
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۴.۳از ۱۶ رأی
۴٫۳
(۱۶)
آرزو دارم در روزگار دیگری دوستت می‌داشتم. روزگاری، مهربان‌تر شاعرانه‌تر روزگاری که شمیم کتاب شمیم یاسمن و شمیم آزادی را بیش‌تر حس می‌کرد.
راضیه حفیظی
اگر پایان را می‌دانستم آغاز نمی‌کردم.
MiM
نمی‌توانم زنده بمانم بی‌هوایی که نفس می‌کشی بی‌کتابی که می‌خوانی بی‌قهوه‌ای که می‌نوشی بی‌آهنگی که می‌شنوی.
MiM
نخستین‌بار است در تاریخم ماه را می‌بینم در خانه‌ام پابرهنه راه می‌رود.
منکسر
بانوی من! مهم‌ترین نکته فرهنگ تو این است که از حزب شعری
منکسر
احساس در پوستمان مرده است جان‌هایمان از پوچی می‌نالند. روزهایمان نرد است شطرنج است و خمیازه. آیا ما بهترین قومیم که بر مردمان مبعوث شدیم؟
Mary gholami
اگر می‌دانستم که عشق خطر دارد دل نمی‌دادم. اگر می‌دانستم که دریا عمیق است دل نمی‌زدم. و اگر پایان را می‌دانستم آغاز نمی‌کردم.
Arezuwishi
نمی‌توانم پروانه‌ای را سانسور کنم که در خونم شناور است نمی‌توانم یاسمن را باز دارم از آویختن بر شانه‌هایم نمی‌توانم شعری عاشقانه را در پیراهنم پنهان کنم زیرا منفجر خواهد شد.
داریوش
- اجازه دهید در باره جایزه نوبل هم صحبت کنیم. آیا شده است مثلا فکر کنید که یک روز صبح با صدای تلفن از خواب برخیزید و ببینید که آکادمی سوئد از آن طرف خط به شما بگوید: مبارک باشد، جایزه نوبل را به شما داده‌اند؟ - برادر من! داستان جایزه نوبل را از مغزتان بیرون کنید. من که اصلا به این جایزه فکر نمی‌کنم. برای این‌که این جایزه یک رشوه سیاسی است.
mim_ti
بانوی من! آرزو دارم در روزگار دیگری دوستت می‌داشتم. روزگاری، مهربان‌تر شاعرانه‌تر روزگاری که شمیم کتاب شمیم یاسمن و شمیم آزادی را بیش‌تر حس می‌کرد.
منکسر
همه چیزهایی که در جنگ شکست برمی‌دارد، قابل جبران است: هواپیماها، تانک‌ها، رادارها و خودروهای نفربر، تنها دل‌شکسته است که ترمیم نمی‌پذیرد و به هم پیوستن آن ممکن نیست.
goli
پیش از آن‌که دلبرم شوی تقویم‌ها بودند برای شمارش تاریخ: تقویم هندوها تقویم چینی‌ها تقویم ایرانی تقویم مصریان. * پس از آن‌که دلبرم شدی مردم می‌گفتند: سال هزار پیش از چشمانش و قرن دهم بعد از چشمانش.
داریوش
نمی‌خواهم بدانم زاد روزت را زادگاهت را کودکی‌هایت و نورسیدگی‌ات که تو زنی از سلسله گل‌هایی و من اجازه ندارم در تاریخ یک گل دخالت کنم.
آیدا
اگر از فلسطین غمگین برای ما ستاره‌ای یا پرتقالی می‌آوردند. اگر از کرانه غزّه سنگریزه‌ای یا صدفی اگر در بیست و پنج سال زیتون بنی را آزاد کرده بودند یا لیمویی را باز گردانده بودند و رسوایی تاریخ را می‌زدودند من قاتلان تو را سپاس می‌گفتم.
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
عشق این است که مردم ما را با هم اشتباه بگیرند وقتی تلفن با تو کار دارد من پاسخ بگویم. و اگر دوستان به شام دعوتم کنند تو بروی. وقتی هم شعر عاشقانه جدیدی از من بخوانند تو را سپاس بگویند.
منکسر
اگر توان داری از این دریا بیرونم بِکش که من شنا نمی‌دانم و موج آبی چشمانت به ژرفایم می‌کشاند من در عشق نازموده‌ام و بی‌قایق
Arezuwishi
وطن غمگینم! من شاعری بودم که عاشقانه می‌سرودم اما به یک لحظه از من شاعری ساختی که با دشنه می‌سراید.
Mary gholami
ای یار من فکر نکرده‌ام و کسی که عاشق شد فکر نمی‌کند.
سیما
اگر می‌دانستم که دریا عمیق است دل نمی‌زدم. و اگر پایان را می‌دانستم آغاز نمی‌کردم.
mohamad mirmohamadi
آرزو می‌کردم که تو از آنِ من بودی در روزگاری که بر گل ستم نبود بر شعر بر نی و بر لطافت زنان. اما افسوس دیر رسیده‌ایم ما گل عشق را می‌کاویم در روزگاری که عشق را نمی‌شناسد.
s.h

حجم

۶۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۴ صفحه

حجم

۶۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۴ صفحه

قیمت:
۷۷,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۸صفحه بعد