همه چیز را با عینک علایق، ندامتها، خوف و رجای خودمان میبینیم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بعضی وقتها اگر سطح توقعت را پایین بیاوری روزهای معمولی میتوانند خارقالعاده شوند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بعضی سؤالها آنقدر خاص هستند که میتوانند دنیا را تغییر دهند. منظورم تمام دنیا نیست بلکه دنیاهای کوچک و شخصی است. مهمترین سؤالها به گمان من این است: «با من ازدواج میکنی؟»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بعضی وقتها عشقم نسبت به تو اونقدر زیاد میشه که خودم هم نمیدونم قلبم چهطور میتونه این حجم از عشق رو تحمل کنه
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
انتظار، همیشه کشنده است.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
کسانی هستند که آدم در طول عمرش با آنها برخورد میکند و وارد زندگیاش میشوند، ولی وقتی میروند برای همیشه رفتهاند. البته ممکن است دوباره آنها را ببینیم، ولی دیدارمان احتمالاً به یک سلام و علیک ساده ختم میشود. اما بعضی دیگر هم هستند که رابطه با آنها سطح زندگی آدم را ارتقا میدهد و هر بار دوباره آنها را میبینیم، آنقدر احساس راحتی و آرامش میکنیم که انگار از رفتنشان یک ثانیه هم نگذشته است.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
ستارههایی از او بساز که سرتاسر آسمان را چنان نورانی کند که تمام جهان دلباختهٔ شب شوند و دیگر پرستشی نسبت به خورشید خیره کننده روا ندارند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
شاید واقعاً برای از بین بردن خاطرات یک مرد به یک مرد دیگر نیاز باشد و یا شاید او واقعا داشت کمکم میکرد خودم را جمع و جور کنم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
به گمانم آدمها عوض میشوند. زندگیها هم همینطور. من و تو این حقیقت را بهتر از هر کس دیگری میدانیم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«خیلی دوستت دارم لوسی. مثل عشقی که هیدروژن به اکسیژن داره. یه جور عشق کاملاً متفاوت. یه عشق عنصری!»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ