بریده‌هایی از کتاب دنیا بدون تو

شاید آن ایمیل را صد بار خوانده باشم. شاید هم دویست بار. تک تک کلماتش، بندها و حتی نحوهٔ نگارشش را تحلیل کرده‌ام. مدام به دنبال معانی پنهان در ایمیلت بودم.

وقتی منتظر پیامی از سوی تو نبودم آرام‌تر بودم.

الکسیس گفت: «فقط یه مرد می‌تونه جای یه مرد دیگه رو بگیره. باور کن. من به این حرفم ایمان دارم.»

خیلی چیزها هستند که وجود دارند اما ما از وجودشان بی‌خبریم.

بعضی وقت‌ها یک سال آن‌قدر دیر می‌گذرد که انگار قصد تمام شدن ندارد. انگار زمان به بخش‌های کوچکی تقسیم شده که هیچ‌کدامشان تمام نمی‌شوند. هر بخش هم آن‌قدر بزرگ می‌شود که انگار یک زندگی را در دل خود دارد

کسانی هستند که آدم در طول عمرش با آن‌ها برخورد می‌کند و وارد زندگی‌اش می‌شوند، ولی وقتی می‌روند برای همیشه رفته‌اند. البته ممکن است دوباره آن‌ها را ببینیم، ولی دیدارمان احتمالاً به یک سلام و علیک ساده ختم می‌شود. اما بعضی دیگر هم هستند که رابطه با آن‌ها سطح زندگی آدم را ارتقا می‌دهد و هر بار دوباره آن‌ها را می‌بینیم، آن‌قدر احساس راحتی و آرامش می‌کنیم که انگار از رفتنشان یک ثانیه هم نگذشته است

گفت: «خُب، زن خیلی از همکارهام...» گفتم: «من زن همکارات نیستم

بودن در آغوش درن مثل حسی بود که بعد از کندن کفش‌های پاشنه بلند بعد از یک روز طولانی به آدم دست می‌دهد. طبیعی، آزادی بخش و بی‌دغدغه.

وقتی با هم بودیم تو شارژ می‌شدی و دوباره همان آش بود و همان کاسه. آن موقع، به خودم می‌بالیدم که تو برای شارژ شدن به من نیاز داشتی.

اما یکی از باورهایی که نسبت به تو داشتم و دارم و هنوز هم صادق می‌باشد، این است که تو در هرجایی می‌توانی زیبایی ببینی. تو چیزهایی را می‌بینی که بقیه نمی‌توانند ببینند. من همیشه تو را به خاطر این قابلیت، تحسین کرده‌ام.

اعضای باشگاه مادران، خودشان دو دسته‌اند: «مادران هرچه پیش آید» و «مادران کارشناس»، مادرانی که عکس‌هایی از بچه‌هایشان با لباس‌های نو در حالی‌که لک ناشی از آب دهانشان روی بالش مانده و خودشان خوابشان برده را در فیسبوک منتشر می‌کنند و زیرش عناوینی مثل «من خواب بابام رو می‌بینم» می‌نویسند.

گفتی: «چه لباس خوشکلی.» درن یک‌بار گفته بود هروقت مردها چنین جمله‌ای به زنی بگویند منظورشان این است که آن زن به نظرشان در آن لباس، به شدت جذاب شده است.

در زندگی هر کسی لحظاتی وجود دارند که به محض رخ دادن، یکی از نقاط عطف زندگی‌اش می‌شوند

دانشمندان می‌گویند بو یکی از قوی‌ترین محرک‌های خاطره در انسان است.

من از آن آدم‌هایی که راحت گریه می‌کنند نیستم، اما پایان کتاب اشکم را درآورد.

چه می‌شود اگر رویاهای ما کسی را که بیشتر از همه دوستش داریم در خود نداشته باشد

لحظات زیادی هستند که می‌توانند دنیای آدم‌ها را تغییر دهند. بعضی از این لحظات، ناشی از تصمیمات آدم‌هاست و برخی دیگر به باور من از بازی روزگار، دست تقدیر، مشیت الهی، نیروی مافوق بشر یا هرچیز دیگری که می‌خواهید اسمش را بگذارید ناشی می‌شوند.

خیلی چیزها هستند که وجود دارند اما ما از وجودشان بی‌خبریم.

بذار ببینیم دنیا برامون چه خوابی دیده

انگار دوباره همان ستارهٔ دوگانه شده بودیم و به دور یکدیگر می‌چرخیدیم. هیچ سیاره یا شهاب‌سنگی تا هزاران سال نوری دورتر از ما وجود نداشت.