بریدههایی از کتاب در روزگار آلودگی
نویسنده:پائولو جوردانو
مترجم:محیا بیات
ویراستار:امیلی امرایی
انتشارات:نشر برج
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۷از ۷۷ رأی
۳٫۷
(۷۷)
آلودگی علیالسویه است، بهخصوص اگر با عطسهکردن منتقل شود و اثرش بازهم بیشتر است اگر اکثر مبتلایان نشانهای نداشته باشند. همانطور که باد یا زنبورها گردهها را پخش میکنند، ما هم تشویشها و عوامل بیماریزای خود را همهجا میپراکنیم.
saman
هیچ انسانی جزیره نیست.
saman
سالخوردگان و افرادی که وضعیت سلامتشان ضعیف است. این دسته را افراد شدیداً در معرض مینامیم. هرچه آدمهای جوان و سالم خود را بیشتر در معرض ویروس قرار دهند، بهطور خودکار ویروس را به آن دسته نزدیکتر کردهاند. در وضعیت اپیدمی، افراد در معرضِ خطر باید برای محافظت از دیگران از خودشان محافظت کنند. افراد در معرضِ خطر مثل واسطهاند.
saman
تصمیم درست، آن تصمیمی نیست که تنها بر مبنای منفعت شخصی من گرفته شود. تصمیم درست تصمیمی است که منافع شخصی من و دیگران را همزمان در نظر بگیرد.
saman
پدرم بین همهٔ وسواسهایش، بیش از همه روی سرعت وسواس داشت. وقتی در بزرگراه اتومبیلی از ما سبقت میگرفت، میگفت قطعاً رانندهاش نمیداند خطر تصادف نه متناسب با سرعت که متناسب با مربع سرعت افزایش پیدا میکند.
saman
وقتی دبیرستانی بودم، تظاهرات بسیاری علیه جهانیسازی میشد. من تنها در یکیشان شرکت کردم و از همان هم پشیمانم. نمیتوانستم بفهمم اعتراض به چیست، همهچیز زیاده از حد عام و انتزاعی بود. صادقانه بگویم، من حتی از جهانیسازی استقبال هم میکنم، جهانیسازی برای من یعنی موسیقی بهتر، سفرهای بهتر.
البته هنوز هم «جهانیسازی» برایم ایدهای گنگ و چندوجهی است؛ اما دستکم میتوانم شِمای کلیاش را از اثرات جانبیاش ببینم. مثلاً پاندمی. مثلاً این شکل جدید مسئولیتپذیری رایج که دیگر هیچیک از ما نمیتوانیم از آن شانه خالی کنیم. هیچکداممان. اگر تعاملات و ارتباطات بشر با مدادی به تصویر کشیده میشد، دنیا یک خطخطی عظیم بود. در سال ۲۰۲۰ حتی زاهدی افراطی هم حداقلی از ارتباطات دارد. به بیان ریاضی، ما در گرافی بهشدت همبند زندگی میکنیم. ویروس رد مداد را دنبال میکند و به همهجا میرود. آن ایدهٔ نخنماشدهٔ جان دان، در روزگار آلودگی دوباره و این بار به معنای تاریکش بهکار میآید: هیچ انسانی جزیره نیست.
hedgehog
ما همه به یک طریق در معرض نیستیم و افرادِ شدیداً در معرضِ خطر هم، فقط سالخوردگان و افرادی با شرایط پزشکی حاد نیستند. میلیونها میلیون انسان به دلایل اجتماعی و اقتصادی در دستهٔ افراد شدیداً در معرض قرار دارند. سرنوشت آنها، حتی اگر ازنظر جغرافیایی بسیار دور باشند، باید بسیار نزدیک به ما دانسته شود.
hedgehog
اثر تجمعی هر عمل ما بر گروه، با مجموع هر اثر متفاوت است. در مقیاس بالا، هر رفتار ما چنان پیامد فراگیری خواهد داشت که گاهی انتزاعی و از درک خارج است.
hedgehog
نه، نباید خطر کنیم؛ دستکم به دو دلیل.
دلیل اول ماهیت عددی دارد. از خدمات بیمارستانی لازم برای کووید-۱۹ بههیچروی نمیتوان گذشت. بر اساس تخمین کنونی که ممکن است تغییر کند، حدود ده درصد مبتلایان سر از بیمارستان درمیآورند. شمار بسیار بالایی از بیماران در بازهٔ زمانی کوتاه یعنی ده درصدِ عددی بسیار بزرگ. بهاینترتیب بسیاری از بیمارستانها دیگر تخت و پرستار ندارند. و بسیاری از سیستمهای درمانی زمین میخورند.
دلیل دوم دلیلی انسانی است و به زیرمجموعهای از افراد در معرض خطر نظر دارد که کمی بیش از دیگران در معرضِ خطرند: سالخوردگان و افرادی که وضعیت سلامتشان ضعیف است. این دسته را افراد شدیداً در معرض مینامیم. هرچه آدمهای جوان و سالم خود را بیشتر در معرض ویروس قرار دهند، بهطور خودکار ویروس را به آن دسته نزدیکتر کردهاند. در وضعیت اپیدمی، افراد در معرضِ خطر باید برای محافظت از دیگران از خودشان محافظت کنند. افراد در معرضِ خطر مثل واسطهاند.
پس در روزگار آلودگی کاری که میکنیم یا نمیکنیم دیگر منحصراً به خودمان مربوط نیست. حتی پس از پایان این اپیدمی هم نمیخواهم این را فراموش کنم.
hedgehog
اپیدمی ما را تشویق میکند که خود را اعضای یک قبیله بدانیم. فکرمان را چنان درگیر میکند که در حالت عادی معمول نیست. روابطمان با دیگران کلافی سردرگم است و حضورشان بر هر انتخاب ما اثرگذار. در روزگار آلودگی ما یک پیکر واحدیم. در روزگار آلودگی دوباره یک جامعه میشویم.
hedgehog
تصمیم درست، آن تصمیمی نیست که تنها بر مبنای منفعت شخصی من گرفته شود. تصمیم درست تصمیمی است که منافع شخصی من و دیگران را همزمان در نظر بگیرد.
hedgehog
هیچکس خوش ندارد کنار گذاشته شود. حتی اگر بدانیم انفصالمان از دنیا موقتی است، بازهم رنجمان تسکین نمییابد.
ما نیازی مبرم داریم که با دیگران باشیم، میان دیگران باشیم، در چند قدمی کسانی باشیم که برایمان اهمیتی دارند. نیازی که شبیه نفسکشیدن است.
این است که دست به طغیان میزنیم: قانع نمیشوم، نمیگذارم هیچ ویروسی زندگی اجتماعیام را مختل کند. نه برای یک ماه، نه یک هفته و نه حتی یک دقیقه. میگویند باید چنین کنیم، اما حق واقعاً با کیست؟
hedgehog
بیماری تا همین حالا هم روابط ما را به مخاطره انداخته است و ما را به انزوا کشانده: انزوای کسی که رواندرمانی سختی را طی کرده و حالا از پشت شیشه با مردم ارتباط میگیرد، حتی انزوای شایعتر دیگری، لبهایی که پشت ماسک پنهان شدهاند، نگاههای شکاک، اجبار به ماندن در خانه. در زمان شیوع بیماری ما همه آزاد و درعینحال در حبس خانگی هستیم.
hedgehog
واکسنها توان ریاضیاتی دارند که افراد در معرض را بدون انتقالِ بیماری به افراد محذوف بدل کنند. ما به واکسنها علاقه داریم چراکه از ویروسها محافظتمان میکنند، اما متخصصان بیماریهای عفونی به آنها علاقهمندند چراکه با واکسنها ما را از اپیدمی نجات میدهند. حتی لازم نیست همه واکسینه شوند، بلکه واکسیناسیون درصدی قابلتوجه کافی است تا به آنچه «ایمنی جمعی» گفته میشود، برسیم.
اما کوو-۲ بخت این را داشته که نخستین باشد. که ما را در وضعیت بکر و ناآماده، بدون واکسن و بدون پادتن گیر بیندازد. ویروس برای ما زیاده از حد جدید است. نظر به الگوی SIR این اندازه از تازگی به این معناست که همهٔ ما درمعرضیم.
ازاینرو باید تا مدتی ناگزیر، تاب بیاوریم. فعلاً تنها واکسن در دسترس برای ما مراقبت سختگیرانه است.
hedgehog
توقف واقعی بیماری
- پس چطور بیماری واقعاً تمام میشود؟
- با واکسن.
- و اگر واکسنی وجود نداشته باشد؟
- با صبر بیشتر.
اپیدمیولوژیستها میدانند که تنها راه توقف اپیدمی کاهش تعداد افراد در معرض است. تراکم ناقلان در جمعیت آنقدر کم باشد که دیگر انتشار نامحتمل شود. باید توپهای بیلیارد را از هم دور کرد. وقتی ضربات بهکفایت کم شوند، واکنشهای زنجیرهای مسدود میشوند.
hedgehog
ما گرچه علیه کوو-۲ پادتنی نداریم، اما توش و توان این را داریم که با هرچه قدرت برهمزدن روال زندگیمان را دارد مقابله کنیم: ناشناختهها، نگرانکنندهها، چیزهای جدید و ترسناک. ما همیشه میخواهیم تاریخ آغاز و پایان اتفاقات را بدانیم تا با دقت زیاد برای زندگیمان برنامه بریزیم. عادت کردهایم که زمانبندیمان را به طبیعت تحمیل کنیم. این است که نیاز داریم بیماری تا یک هفتهٔ دیگر تمام شود، که به وضعیت عادی برگردیم. نیاز توأم با امیدواری؛ اما در شرایط آلودگی باید بدانیم چه قسم امیدواری مجاز است. در انتظارِ غیرممکنها و نامحتملها بودن، منجر به ناامیدیهای مکرر میشود.
نقص تفکر جادویی، در بحرانهایی مثل این نهفقط اشتباه است، که ما را سوی اضطراب سوق میدهد.
hedgehog
دیشب برای شام به خانهٔ دوستانم رفتم. با خودم گفتم بار آخر است. تعداد بیماران که از دو هزار نفر بگذرد خودم را قرنطینه میکنم. وارد شدم و هیچکس را نبوسیدم، کمی ناخوشایند بود. دوستانم بیش از هر چیز، مبهوت بودند. بهنظر این اپیدمی بیش از آنچه باید ذهنم را درگیر کرده است. بهطرز جنونآمیزی محتاط شدهام، عصرها مکرر از همسرم میخواهم که روی پیشانیام دست بگذارد و تبم را بسنجد. اما به این خاطر نیست. از بیماری نمیترسم.
پس از چه میترسم؟
از همهٔ چیزهایی که آلودگی تغییرشان میدهد. از اینکه بفهمم این داربستِ تمدن که میشناسم کاخی کاغذی باشد. از فنا میترسم اما از خلافش هم بیم دارم: از اینکه ترس بگذرد، بیآنکه تغییری برجا بگذارد.
وقت شام همه از این حرف میزدند که «تا یک هفتهٔ دیگه حل میشه.»، «آره، چند روز طول میکشه، بعد همهچیز عادی میشه». دوستی از من پرسید که چرا ساکتم. بیآنکه جوابی بدهم شانهام را بالا انداختم، نمیخواستم قیافهٔ هوچیگرها یا بدتر از آن قیافهٔ آدمهای نحس را به خودم بگیرم.
hedgehog
آلودگی دعوتی است به فکرکردن. قرنطینه فرصتی است برای این کار. فکرکردن به چه؟ به اینکه ما تنها عضوی از اجتماع بشریت نیستیم. ما گونهٔ تهاجمیترِ این اکوسیستم متعالی و شکنندهایم.
راضیه بهرامی
شاید درست است که ویروسها خرد ندارند، اما در این مورد از ما تواناترند: بلدند بهسرعت جهش کنند و با محیط منطبق شوند. باید از آنها
یاد بگیریم.
erfan erfan
همانطور که کووید-۱۹ با هواپیما دورتادور دنیا گشت، اخبار جعلی هم بهسرعت از طریق تلفنهای هوشمند پخش شد. سرانجام کسی از اینکه بیماری متوقف نشده است، ناامید خواهد شد و ناامیدیاش حدس و گمان دیگری میزاید که به حدسهای قبلی اضافه میشود. تصورات خام ما هم اکوسیستمی میسازند، اکوسیستمی بدون مرز که در آن هر چیزی ممکن است رخ دهد.
erfan erfan
حجم
۱۹۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۴ صفحه
حجم
۱۹۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۴ صفحه
قیمت:
رایگان