بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مشهور آسمان | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مشهور آسمان

بریده‌هایی از کتاب مشهور آسمان

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۸از ۱۳ رأی
۴٫۸
(۱۳)
یکی از دانشجویان دانشگاه اصفهان برای طلبگی آمده بود و می‌خواست درس‌ها را شروع کند. اما چون قدری از مسائل معیشتی نگران بود پرسید: استاد! با مشکل تأمین معاش چه کنیم؟ استاد پاسخ داد: آنها که تکلیف خدا را به دوش گرفته‌اند تأمین‌اند و اشک‌هایش جاری شد.
Mousavi.morteza
ناگهان با حرف‌های این طلبه که اظهار عجز و فقر کرد. چنان به هم ریخت که چشم‌های نیم بسته‌اش باز شد و اشکش جاری گشت و چهار زانو نشست و با مهربانی حرف‌هایی زیادی زد که ناگهان همان طلبه نیز به گریه افتاد و با هم گریستند. آنقدر از فضل خدا و لطف خدا تعریف کرد و او را تشویق نمود که بدهکارش کرد. به او تذکر داد که تو تبلیغ نرو که چیزی بگیری، نیت کن که چیزی هم بدهی و حتی از کمترین امکانات هم با خودت ببر. آن وقت خواهی دید که این خدای غیور با تو چه خواهد کرد، رویه‌ات را عوض کن. طلبه برخاست و در هیأت قامت و چشم‌هایش عزمی و امیدی بزرگ موج می‌زد.
Mousavi.morteza
جای تعجب است که شما زن‌های شهری هستید و مطالعات دارید و آداب آموخته‌اید و این همه کناره می‌گیرید. امّا این زنان شهرستانی یا روستایی با این همه محبّت و آغوش باز شما را تحویل می‌گیرند و شما در هر جا گوشه انزوا می‌گیرید و خود را جدا می‌کنید و حال آن که می‌توانید با ارتباط و اُنس در این موقعیت‌ها چیزهایی منقتل کنید و منشأ خیری باشید. از آن به بعد در خانم‌های همراه نه تنها اعتراض نبود، بلکه دقتی در برخورد زنده شد.
Mousavi.morteza
در هنگامه برچسب‌های ناچسب و اوج تهمت‌ها کسی آمد و گفت: در جایی مقدماتی تهیه دیده‌اند که احتمالا به جای باریک بکشد و او خیلی خونسرد گفت: مدتی است که دنبال محل فراغت هستم. اگر در زندان دیدارم آمدی لیموشیرین بیاور!
Mousavi.morteza
می‌گفت: از کسی که غصه مسأله‌ای را می‌خورد خنده‌ام می‌گیرد و بارها دیده شد که به افراد مشکل‌دار تذکر می‌داد که غصه‌های دنیا کم یا کوچک نمی‌شوند تو باید بزرگ شوی!
Mousavi.morteza
معیارِ در مسیر بودن، سه چیز است: احساس اضطرار؛ انکسار؛ ظرفیت. اگر این‌ها را نداشتی در راه نیستی، نه این که عنوان‌ها ارزش ندارد. خیر! نبود موارد سه گانه نشان می‌دهد در راه نیست! در فرهنگی فکری او اضطرار همان احساس وابستگی و نیاز همیشگی به خداو عنایت اولیاء او و انکسار، شکسته نفسی (مقابل تکبر و ظرفیت همان تحمّل مشکلات و تکالیف و وظیفه‌ها بود.
Mousavi.morteza
برف در حال بارش بود سپس با بیانی مشفقانه گفت: بچه‌ها قدر ایمان را بدانید، ایمان قلعه امن است. درست مثل حالا که بیرون برف می‌بارد و سرد است، ولی ما هرگز احساس ناراحتی نمی‌کنیم؛ چون در پناه گرمای کرسی هستیم و تازه هر چه بیشتر ببارد و سردتر شود، ما حس مطبوع‌تری داریم ولی کسی که ایمان ندارد، زیر بارش ناراحتی‌ها و بن‌بست سرد کفر در هم می‌شکند.
Mousavi.morteza
روزی در باغ، مرغی را به سیخ کشیده، کباب کردم و بر سر سفره آوردم. اصولا در این جور کارها زیاد وقت می‌گذاشتم و به اصطلاح اهل عیش و بزم مباح بودیم. و در حالی که از کار خودم بسیار راضی و خشنود بودم ناگهان شیخ فرمود: پول دادی مرغ گرفتی، عمر می‌دهی چه می‌گیری؟ آن جمله بر دیوار غفلت روحم کوفته شد. امام سجاد (ع) می‌فرماید: «الهی نبهنی لِذکرک فی اوقات الغفله و استعملنی بطاعتک فی ایام المهله؛ خدایا! مرا در اوقات غفلت برای ذکر خود بیدار کن و در ایام مهلت در طاعت خود به کارگیر.
Mousavi.morteza
چه کاری بهتر است: بازار، نظامی‌گری، طلبگی؟ با اطمینان خاطری عجیب پاسخی داد که طلبگی را به سهولت پذیرفتم. او فرمود: اگر کاری بالاتر از هدایت آدم‌ها می‌بود، خداوند آن را به انبیاء می‌داد... سالی دیگر مرا دید و پرسید: چه کردی؟ گفتم: جامع المقدمات می‌خوانم. گفت: بارک الله... پس سعی کن همین چیزی را که فهمیده‌ای به بچه‌های هم قد و قواره خودت بگویی. همت کن! همت تو از سنجاقک کمتر نباشد. سنجاقک حدود ۱۴ ماه عمر دارد. اما قبل از مرگ توی آب و زیر جلبک‌ها هزاران تخم می‌ریزد و از آن چند هزار سنجاقک تولید می‌شود...
Mousavi.morteza
از یکی از دوستانی که زیاد معاشر استاد بود پرسیدم: جدیدا خوابی ندیده‌ای؟ با چشمی اشکبار گفت: دیدم. و از استاد پرسیدم: چه خبر؟ حرفی بزن! فقط گفت: بر طلبه‌ها سخت می‌گیرند و رفت... خدایا! به ما طلبه‌ها کمک کن!
Mousavi.morteza
می‌گفت: آری! «بیده القلوب و الابصار»؛ دل‌ها و چشم‌ها به دست اوست. خدا دل‌های غافل را نگرانِ تو می‌کند و چشم‌هایی را که به سویی دیگر است متوجه به تو می‌کند، تا بارت را بردارند. این خدای مهربان ماست که چنین عهده‌داری می‌کند. یاحی یا قیوم!
Mousavi.morteza
یکی از دوستان تعریف می‌کرد: روزی یکی از شاگردان از مشهد آمده و انگشتری را به ایشان داد و گفت از مشهد برای شما تبرک نموده‌ام. ایشان انگشتر را گرفت و در دست کرد. من گفتم: این انگشتر را به ما نمی‌دهید؟ گفت: نه، اما اگر کسی بگیرد یا بردارد، از او نخواهم گرفت. و با این حرف هم به زحمت احسان کننده که انگشتر را آورده بود، حرمت نهاد و هم از بخل و خست، که از آن متنفر بود، کناره گرفت و درس گذشت داد.
Mousavi.morteza
آن مرد خدا در رعایت حدود الهی بسیار غیور بود. در یکی از نشست‌ها با چند تن از خواهران به گفته یکی از همان حاضران، متوجه می‌شود روسری یکی از خانم‌ها کنار رفته و کمی گلویش پیدا شده است. استاد سر به پایین افکنده با غضب شدید می‌فرماید: بعضی‌ها خیال نکنند از دریا رد شده‌ایم. من هم مثل خیلی‌ها بر لبه تیز خطر هستم. خودتان را جمع و جور کنید!
Mousavi.morteza
علامت دین‌داری را وسیع‌تر از نشانه‌های ظاهری می‌دانست. نشانه‌های اسلام را با استناد به وحی در دو چیز می‌دانست: ۱ ـ امنیت و سلم ۲ ـ اهتمام احساس امنیت دیگران از انسان را از روایت پیامبر (ص) «المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه»؛ مسلمان کسی است که مردم از دست و زبانش در امان باشند گرفته و اهتمام را از این حدیث رسول الله (ص) که: «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم»؛
Mousavi.morteza
با امام زمان (عج) رابطه خاصی داشت. در قم جمکران را رها نمی‌کرد و به شهادت دوستان همراه، خارج از قم هم در هرجا که بود، روز سه شنبه نماز امام زمان (عج) را می‌خواند. انسان را به دیدگاهی برتر نسبت به امام (عج) می‌رساند و می‌گفت که عشق به او، برداشتن بارهای اوست. چون عاشق، امر معشوق را عهده‌دار می‌شود و می‌گفت: اگر به من بگویند امام زمان (عج) در دو خیابان آن طرف‌تر ایستاده است و در همان حال جوانی از من پرسش داشته باشد، من نزد امام (عج) نمی‌روم. چرا که آن وقت امام (عج) مرا توبیخ می‌کند: چرا سر پست خودت نایستاده‌ای!
Mousavi.morteza
یک‌بار کسی پرسید: اگر آدم حرف‌هایی را بزند و عمل نکند، چه عیبی دارد؟ و چرا در قرآن آمده است: «لم تقولون ما لا تفعلون؟!» فرمود: کمترین آثارش این است که از خودت کاسته می‌شود. می‌فرمود: ذائقه ما شیرینی را می‌طلبد. ما تلخی را نمی‌خواهیم. اما خدا کند که خدا شیرینی خودش را به ما بچشاند.
Mousavi.morteza
اگر خودت نقشه و طرحی نداشته باشی، دیگران از تو به عنوان مهره و مصالح خودشان استفاده خواهند کرد. ارزش تو به اندازه آن چیزی است که در تو موثر است؛ یعنی هر چه تو را غمگین یا شاد می‌کند، همان هستی. درباره قرآن می‌فرمود: این قرآن یک داروخانه است و تو نمی‌توانی وقتی وارد داروخانه می‌شوی، از دم دست همه داروها را بخوری. چون این کار افزایش بیماری و مرگ را در پیش دارد. باید داروی مناسب درد خودت را بخوری. و دیگر آن‌که نشانه حق بودن یک دعوت آن است که نه دنیا، نه خودت و نه خلق را در دل دیگران بزرگ نکند. تو اگر رشدی را برای خلق می‌خواهی، باید خدا را در دل‌ها بزرگ کنی: و ربک فکبر.
Mousavi.morteza
می‌گفت شکر بر نعمت چیزی است که حتی از حیوان هم سر می‌زند، اما شکر بر بلاء کاری است کارستان. این شکر باید از بینشی عمیق و ظرفیتی زیاد سرچشمه گرفته باشد. او شکر را باعث وسعت روحی می‌دانست.
Mousavi.morteza
آن قدر یقین به رافت و دست گشایش‌گر آقا داشت که وقتی گدایی در نزدیکی حرم امام رضا (ع) از او چیزی خواست، با آن همه دست و دل‌بازی محل نگذاشت و اعتنایی به او نکرد.. و وقتی اصرار فقیر را دید، فرمود: بی‌سلیقه‌ای! آدم در کنار دریا از یک پیت حلبی آب نمی‌خواهد!
Mousavi.morteza
شب آخر، قبل از سفر به مشهد، مهمان برادر محترمشان بودند. ایشان می‌گفت: بالای پشت بام رفتیم و گفتگوهایی شد و از جمله فرمود: این دعا که: «خدایا تا ما را نیامرزیده‌ای از دنیا مبر» دعای خوبی نیست. همه پرسش شدیم که چرا؟ فرمود: چون بویی از دل‌بستگی به دنیا و فریب شیطان دارد. و ادامه داد: باید چنین گفت: «خدایا ما را بیامرز و ببر!»
Mousavi.morteza

حجم

۲۰۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۰ صفحه

حجم

۲۰۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان