بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مشهور آسمان | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مشهور آسمان

بریده‌هایی از کتاب مشهور آسمان

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۸از ۱۳ رأی
۴٫۸
(۱۳)
می‌گفت شکر بر نعمت چیزی است که حتی از حیوان هم سر می‌زند، اما شکر بر بلاء کاری است کارستان. این شکر باید از بینشی عمیق و ظرفیتی زیاد سرچشمه گرفته باشد. او شکر را باعث وسعت روحی می‌دانست.
علیرضا
«خودت را در این عالم خرج چیزی کن که از تو بالاتر باشد». به نظرم جوان خواستار تکرار حرف شد. فرمود: «بالاخره هر کس خودش را در عالم خرج چیزی می‌کند، تو خودت را خرج کسی کن که از تو بزرگ‌تر و بالاتر باشد».
ketab baz**
جمله «اشهد ان محمدا عبده و رسوله» در نماز به ما می‌آموزد که اول باید عبد بود و بعد رسول! اول باید به عبودیت رسید و سپس رسالت خلق را بر دوش گرفت. اول خودسازی بعد دیگر سازی. اگر چنین نباشی، مبارزه در دراز مدت دچار آفات عظیمی می‌شود. یا خلق بت تو می‌شود یا تو خودت را بت خلق می‌کنی.
ketab baz**
مرگ‌هایی که سر قفلی دارند هنگامی که محمد شهید شد، آقای قرائتی برای تبریک و تسلیت آمد. حاج شیخ تبسمی کرد و گفت: آقای قرائتی! ما اگر می‌خواستیم خیلی محبت به محمد کنیم، دو کار می‌کردیم: از غذاها بهترینش، یعنی کباب را می‌دادیم و یک زن هم برایش می‌گرفتیم ولی آن جا به عالی‌ترین شکل برایش تهیه دیده‌اند. «زوجنا هم بحورالعین و «لحم طیر مما یشتهون. پس این مرگ‌ها سرقفلی دارد.
علیرضا
می‌گفت: از کسی که غصه مسأله‌ای را می‌خورد خنده‌ام می‌گیرد و بارها دیده شد که به افراد مشکل‌دار تذکر می‌داد که غصه‌های دنیا کم یا کوچک نمی‌شوند تو باید بزرگ شوی!
محمد علی
درس کفایه را نزد استاد در منزلشان می‌خواندیم یکی از روزهای زمستان که ایشان کرسی را هم به پا کرده بود، ناگهان کتاب را بست و نگاهش را به پنجره دوخت؛ برف در حال بارش بود سپس با بیانی مشفقانه گفت: بچه‌ها قدر ایمان را بدانید، ایمان قلعه امن است. درست مثل حالا که بیرون برف می‌بارد و سرد است، ولی ما هرگز احساس ناراحتی نمی‌کنیم؛ چون در پناه گرمای کرسی هستیم و تازه هر چه بیشتر ببارد و سردتر شود، ما حس مطبوع‌تری داریم ولی کسی که ایمان ندارد، زیر بارش ناراحتی‌ها و بن‌بست سرد کفر در هم می‌شکند.
محمد علی
روزی در باغ، مرغی را به سیخ کشیده، کباب کردم و بر سر سفره آوردم. اصولا در این جور کارها زیاد وقت می‌گذاشتم و به اصطلاح اهل عیش و بزم مباح بودیم. و در حالی که از کار خودم بسیار راضی و خشنود بودم ناگهان شیخ فرمود: پول دادی مرغ گرفتی، عمر می‌دهی چه می‌گیری؟
محمد علی
سالی دیگر مرا دید و پرسید: چه کردی؟ گفتم: جامع المقدمات می‌خوانم. گفت: بارک الله... پس سعی کن همین چیزی را که فهمیده‌ای به بچه‌های هم قد و قواره خودت بگویی. همت کن! همت تو از سنجاقک کمتر نباشد. سنجاقک حدود ۱۴ ماه عمر دارد. اما قبل از مرگ توی آب و زیر جلبک‌ها هزاران تخم می‌ریزد و از آن چند هزار سنجاقک تولید می‌شود... این حکایت شیخ چنان انگیزه‌ای به من داد که تاکنون با نشاط در این راه مانده‌ام.
محمد علی
تکلیف را در سیر و سلوک حقیقی دین یکسره کرده بود. می‌فرمود: اگر از دنیا نگذشته باشی، حتی عبادت‌هایت هم، دنیاست؛ نمازت، گریه‌ات، روزه‌ات و... اما اگر از دنیا بزرگ‌تر شده و عبور کرده باشی، خوردنت هم عبادت می‌شود. در عین حال ناامید نمی‌کرد و به اصل تدریج نظر داشت و می‌گفت: نباید انتظار داشته باشی راهی را که ابوذرها شصت ساله رفته‌اند شش‌ماهه بروی و روایت زیبای «الایمان مبثوث علی الجوارح»؛ ایمان در اعضای انسان پراکنده است را می‌خواند.
محمد علی
نشانه حق بودن یک دعوت آن است که نه دنیا، نه خودت و نه خلق را در دل دیگران بزرگ نکند. تو اگر رشدی را برای خلق می‌خواهی، باید خدا را در دل‌ها بزرگ کنی: و ربک فکبر.
محمد علی
ارزش تو به اندازه آن چیزی است که در تو موثر است؛ یعنی هر چه تو را غمگین یا شاد می‌کند، همان هستی.
محمد علی
در تحلیل کار تبلیغی می‌فرمود: تبلیغ حرکتی برکت‌دار است؛ مثل مادری که شیر را به بچه می‌بخشد. که اگر ندهد، شیر می‌ماند، درد می‌شود، چرک می‌شود. اما اگر مادر بخشید، شیرش زیادتر می‌گردد. از بچه‌هایی که از تبلیغ باز می‌گشتند استقبال می‌کرد و می‌گفت: هنوز نور تبلیغ در چهره‌ات هست. و به این وسیله اهمیت تبلیغ را گوشزد می‌کرد.
محمد علی
در تحلیل کار تبلیغی می‌فرمود: تبلیغ حرکتی برکت‌دار است؛ مثل مادری که شیر را به بچه می‌بخشد. که اگر ندهد، شیر می‌ماند، درد می‌شود، چرک می‌شود. اما اگر مادر بخشید، شیرش زیادتر می‌گردد. از بچه‌هایی که از تبلیغ باز می‌گشتند استقبال می‌کرد و می‌گفت: هنوز نور تبلیغ در چهره‌ات هست. و به این وسیله اهمیت تبلیغ را گوشزد می‌کرد.
محمد علی
در حرکت‌های بالا باید کنترل زیادتر باشد و الا انحراف‌ها و ضربه‌ها شدیدتر است و شرح می‌داد: این‌که می‌بینی به ما کاری ندارند، به این خاطر است که سرعتی و شتابی نداشته‌ایم.
محمد علی
یک بار دیگر یکی از بستگان را، که پزشک بود، نزد آن عزیز بردم و استاد بعد از گفتگوهای جالب و دلنشینی در تحقیر دنیا، که دوای درد آن پزشک بود، با حالتی مخصوص به خودش به دکتر گفت: دکتر به بیماری ما هم برس. دکتر با خجالت تاملی کرد و گفت: آخر... رشته ما درد شما نیست. استاد پرسید: مگر تخصص شما چیست؟ دکتر گفت: ناباروری زنان و عقیمی! حاج شیخ بلافاصله فرمود: دکتر! ما هم عقیم هستیم. باید بارور شویم و تولیدی و تولدی داشته باشیم. دکتر دوباره گفت: ولی ما انگشت کوچک شما هم نیستیم. شیخ فرمود: نه کوچک نباشید. ما دوستان بزرگ می‌خواهیم.
محمد علی
توحید، حاکمیت خدا در درون است که با چهار چیز درگیر می‌شود: جلوه‌های دنیا، حرف‌های آدم‌ها، هواهای نفس و وسوسه‌های شیطان. و کسی که در درون خویش سر از طاغوت برتافته است، در بیرون طاغوت‌ها را تحمل نمی‌کند (جهاد اصغر).
محمد علی
کجا رفتید؟ پاسخ داد: حرم حضرت معصومه (س). پرسیدند: برای گشایش در قرضتان؟ حاج شیخ جواب داد: نه! برای این مسأله در مسیر سر قبر مادرم (قبرستان شیخان) رفتم. من این مسائل کوچک را از اهل بیت (ع) نمی‌خواهم. از آن‌ها باید خودشان (یعنی هدایت و توجه‌شان) را خواست.
کاربر ۳۴۵۴۸۲۶
بعضی عذرخواهی می‌کردند که: نمی‌شود نام شما را برد و ایشان می‌فرمود: باید حرف برسد و دلی به حق پیوند بخورد؛ از هر کس باشد. این اواخر به خیلی از دوستان می‌گفت: آن جزوه یا آن بحث را کتاب کن و اسم خودت را هم بزن! و واقعا برایش هیچ اهمیتی نداشت.
کاربر ۳۴۵۴۸۲۶
می‌گفت: ما باید حق را بخواهیم، و آن را برای حق بخواهیم و از راه حق! و حتی حق خود را چنان بخواهیم که موجب قوت باطل نگردد؛ یعنی دشمنان سوء استفاده نکنند.
کاربر ۳۴۵۴۸۲۶
«خودت را در این عالم خرج چیزی کن که از تو بالاتر باشد».
کاربر ۳۴۵۴۸۲۶

حجم

۲۰۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۰ صفحه

حجم

۲۰۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان