بریدههایی از کتاب مشهور آسمان
۴٫۸
(۱۳)
هنگامی که محمد شهید شد، آقای قرائتی برای تبریک و تسلیت آمد. حاج شیخ تبسمی کرد و گفت: آقای قرائتی! ما اگر میخواستیم خیلی محبت به محمد کنیم، دو کار میکردیم: از غذاها بهترینش، یعنی کباب را میدادیم و یک زن هم برایش میگرفتیم ولی آن جا به عالیترین شکل برایش تهیه دیدهاند. «زوجنا هم بحورالعین و «لحم طیر مما یشتهون. پس این مرگها سرقفلی دارد.
Mousavi.morteza
به یکی از همین بچهها گفت: چرا ازدواج نمیکنی؟ او گفت: هنوز زود است.
فرمود: اگر کسی لباس گرم زمستانی یا نفت چراغش را زودتر تهیه کند، بهتر نیست؟
به دیگری همین توصیه را کرده بود، اما جوان گفته بود: آخر کی به ما زن میدهد؟
فرمود: وقتی تو خودت روی خودت حساب باز نمیکنی، چه طور دیگران روی تو حساب باز کنند. و خودش ماجرای شیرینی را تعریف کرد که در صفحات قبل گذشت.
Mousavi.morteza
در دعایی از امام صادق (ع) آمده: «اللهم لاتخرجنی من التقصیر؛ خدایا مرا از این احساس که خود را مقصر بدانم بیرون مبر!
z.hlj
میگفت: ما باید حق را بخواهیم، و آن را برای حق بخواهیم و از راه حق! و حتی حق خود را چنان بخواهیم که موجب قوت باطل نگردد؛ یعنی دشمنان سوء استفاده نکنند.
z.hlj
پرسید: راستی به نظر شما مفتخور کیست؟
فرمود: مفتخور کسی است که مشغول انجام تکلیف نباشد. اگر پزشکی بتواند پزشک تربیت کند، ولی تعلیم را رها کرده و مطب باز کند که خود را تأمین مالی کند، بر مسند وظیفه ننشسته است.
یِکْ چیزی از دَرونْ
علم را با حلم همراه کنیم
بعد از افطار یکی از شبهای رمضان، چند نفر از بچهها کشتی میگرفتند و صفایی هم شاید به خاطر ظرفیت سنجی دوستانش، بعضی بچهها را به جان دوستانش میانداخت و تشویق میکرد که با هم کشتی بگیرند و به این صورت تحمل خود را ببینند و شادی و ناراحتی خود را اندازه بگیرند. زیرا فراوان میگفت که ما همان قدر هستیم که برای چیزی ناراحت یا خوشحال میشویم.
...
این وضعیت نشان از بزرگی راه دارد و عظمت هدف را نشان میدهد به ما نشان میدهند که مقصد دارای ارزش است و به همین دلیل شیطان در کنار خدا هم رهایت نمیکند. اگر این مقصد بیمقدار بود شیطان با تو کاری نداشت و مزاحم نمیشد
...
میگفت که عشق به او، برداشتن بارهای اوست. چون عاشق، امر معشوق را عهدهدار میشود و میگفت: اگر به من بگویند امام زمان (عج) در دو خیابان آن طرفتر ایستاده است و در همان حال جوانی از من پرسش داشته باشد، من نزد امام (عج) نمیروم. چرا که آن وقت امام (عج) مرا توبیخ میکند: چرا سر پست خودت نایستادهای!
...
یکبار کسی پرسید: اگر آدم حرفهایی را بزند و عمل نکند، چه عیبی دارد؟ و چرا در قرآن آمده است: «لم تقولون ما لا تفعلون؟!»
فرمود: کمترین آثارش این است که از خودت کاسته میشود.
...
مؤمن مورد ناسپاسی واقع میشود و این به خاطر آن است که کارهای معروف (مقابل منکر) او به سوی خدا صعود میکند و در میان مردم منتشر نمیشود. ولی کافر مشهور میگردد؛ زیرا او معروفش را برای مردم انجام داده است. پس عمل او در بین مردم انتشار مییابد، ولی به آسمان صعود نمیکند.
...
با اطمینان خاطری عجیب پاسخی داد که طلبگی را به سهولت پذیرفتم. او فرمود: اگر کاری بالاتر از هدایت آدمها میبود، خداوند آن را به انبیاء میداد...
سالی دیگر مرا دید و پرسید: چه کردی؟
گفتم: جامع المقدمات میخوانم.
گفت: بارک الله... پس سعی کن همین چیزی را که فهمیدهای به بچههای هم قد و قواره خودت بگویی. همت کن! همت تو از سنجاقک کمتر نباشد. سنجاقک حدود ۱۴ ماه عمر دارد. اما قبل از مرگ توی آب و زیر جلبکها هزاران تخم میریزد و از آن چند هزار سنجاقک تولید میشود...
این حکایت شیخ چنان انگیزهای به من داد که تاکنون با نشاط در این راه ماندهام.
سلمی
طلبگی را بهترین و بزرگترین راه میدانست
از یکی از طلبههای خوب پرسیدم: آشنایی شما با استاد چگونه بود؟ گفت: روزی در مشهد ایشان را در جلسهای دیدم. از آن جا که قدری در انتخاب راه سرگردان بودم پرسیدم: چه کاری بهتر است: بازار، نظامیگری، طلبگی؟
سلمی
کار تو تحرکه نه تنوع. که تنوع شکل عوض کردن و بزک کردن است، اما تحرک راه افتادن است. کسی که فهمید چقدر است، به راحتی میتواند هدف را انتخاب کند و از تنوعها به حرکتها روی بیاورد و به جهت عالیتر و بالاتر متوجه بشود.»
سلمی
سپس فرمود: آیه میفرماید: «ان مع العسر یسرا»، نه ان بعد العسر یسرا؛ یعنی همراه سختی آسانی هست نه بعد از سختی؛ آن هم سه آسانی و مثالی زد: هنگامی که کارگری بار را بر میدارد هم خودش و عضلاتش قوی شده، هم مزدی میگیرد و آبگوشت ظهرش را به پا میکند.
سلمی
وقتی کسی او را با وسیله به جایی میرساند تشکرهای معمول و جاری را نمیگفت و چنین دعا میکرد: «راه دور ما را نزدیک کردی، خدا راههای دورت را نزدیک کند و گاهی میفرمود: ما را به مقصد رساندی خدا به مقاصدت برساند.
سلمی
ارزش تو به اندازه آن چیزی است که در تو موثر است؛ یعنی هر چه تو را غمگین یا شاد میکند، همان هستی.
Arman hajjar
«خودت را در این عالم خرج چیزی کن که از تو بالاتر باشد». به نظرم جوان خواستار تکرار حرف شد. فرمود: «بالاخره هر کس خودش را در عالم خرج چیزی میکند، تو خودت را خرج کسی کن که از تو بزرگتر و بالاتر باشد».
حسین حسینی مقدم
بیگناهی، کم گناهی نیست در میدان عشق!
Arman hajjar
بچهها قدر ایمان را بدانید، ایمان قلعه امن است. درست مثل حالا که بیرون برف میبارد و سرد است، ولی ما هرگز احساس ناراحتی نمیکنیم؛ چون در پناه گرمای کرسی هستیم و تازه هر چه بیشتر ببارد و سردتر شود، ما حس مطبوعتری داریم ولی کسی که ایمان ندارد، زیر بارش ناراحتیها و بنبست سرد کفر در هم میشکند.
علیرضا
برخی شبها که دیر وقت بود و از جایی بازمی گشتیم، مغازههایی نزدیک حرم یا در جاده باز بودند. پدرم میگفت: ببین اینها برای مقداری پول ناچیز بیدارند. در حالی که خداوند با نماز شب چه غنایی را میبخشد و ما تنبلی میکنیم.
علیرضا
حجم
۲۰۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۰ صفحه
حجم
۲۰۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۰ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان