بریدههایی از کتاب دریاس و جسدها
۴٫۱
(۲۲)
آنچه مردم میخواستند قیام نبود، فریادرسی با قدرتی افسانهای بود. اینکه خدایی در هیئتِ آدمیزاد بیاید و نجاتشان دهد و آنها برابرش تعظیم کنند.
mary
درد عمیق انسان این است که آنچه را با عشق به دست نمیآورد، میخواهد با قدرت کسب کند. هر آنچه با قدرت به چنگ نمیآوریم، میخواهیم با عشق به دستش بیاوریم...
خاک
حقیقت فایدهای ندارد، مخصوصاً اگر دروغی بسیار بزرگ پشتش نباشد.»
خاک
«آدمها هیچوقت به خاطر وجود یا عدم وجودِ خدا به جان هم نیفتادهاند، به خاطر نام خداها میجنگند. آدمها مشکلی با این ندارند که خم شوند و سجده کنند، بلکه مشکلشان این است که به سوی چه کسی پیشانی به زمین بسایند.»
خاک
احساس میکرد بزرگترین اشتباه زندگیاش این است که تاریخ خوانده بود. اگر چنین نبود، بعید نبود حالا با برادرش، الیاس دنبال امیدی میرفت. احساس میکرد خواندن تاریخ، او را به شخصی نومید و بدقلق و مردد بدل کرده است.
خاک
آدمها اگر در قیام مرتکب اشتباه شوند، شاید برای ده نسل و صدها سال دیگر زیر بار ظلم دیگری بروند.
خاک
کاملاً ایمان داشت کسانی که ایدهای تسخیرشان میکند، با گفتگو و استدلال و اثباتگرایی عقلانی پا پس نمیکشند. قدرت بعضی احکام و عقاید، قویتر از عقل است.
خاک
میدانست برادرش از هر چیزی که خوب به آن فکر نشده، میترسد، در عین حال میدانست هر عمل و رفتاری که خوب دربارهاش فکر شده، هرگز انجام نمیشود و حاصلی هم ندارد.
خاک
اداره در نظرش مکانی طلسمشده و پیچیده بود که هر دستبردنی به آن، باعث به هم خوردن و نابودیاش میشد. دریاس تمام کشور را به همین شکل میدید، جایی که نمیشود چیزِ مهمی را تغییر داد. همهچیز چنان پایه گذاشته و ساخته شده بود که باید ویران میشد یا به آن دست نمیزدند.
خاک
گاهی ترس و تردیدی ناگهانی درونش را فرا میگرفت. به مسجد میرفت و نمازی میخواند. همیشه نماز نمیخواند، اما گاهی پوچی و ترس وادارش میکرد به مسجد برود. خیلی وقتها نمیدانست به خاطر این است که از خدا میترسد یا احساس پوچی میکند که روی سجاده میرود. اما حس عمیق و نیرومندی در خود میدید که به خدا نیاز دارد... و باید خدایی داشته باشد. خدایی که خیلی مخالف آبجوخوریهایش نباشد.
خاک
حجم
۲۱۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۲۱۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
قیمت:
۱۳۶,۰۰۰
تومان