بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب این عکس من است | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب این عکس من است

بریده‌هایی از کتاب این عکس من است

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۸ رأی
۴٫۳
(۸)
جهانی که تو را دارد نمی‌تواند یکسره بد باشد، اما آیا تو را دارد؟
da☾
دنبال ماجرای واقعی نباش. به چه کارت می‌آید؟
da☾
سایهٔ تو نه سایه‌ات که انعکاسِ توست، والدین واقعی تو ناپدید می‌شوند وقتی که پرده بر درگاهت فرومی‌افتد. ما دیگران‌ایم، کسانی از اعماق دریاچه که خاموش ایستاده‌ایم کنار بسترت با سرهایی از تاریکی.
da☾
چیزی نیست نترس، این فقط باد است که راهش را به سمت شرق کج کرده است، این پدر توست رعد مادر توست باران در این سرزمین آب‌ها با ماه کهربایی‌رنگش
da☾
ناتوان از نجات خود، دعاکنان به هنگام سقوط، به شیوهٔ خود.
da☾
من دو جا هستم، این‌جا و آن‌جا که شمایید.
da☾
تو در من معلقی، زیبا و منجمد، من حافظ تواَم، در من در امن‌وامانی.
da☾
با عشق دست می‌گشایم، دست‌هایم تفنگ‌اند.
دختر پاييزي
با عشق دست می‌گشایم، دست‌هایم تفنگ‌اند.
دختر پاييزي
اگرچه راه‌های زیادی برای مُردن هست اما آوازِ مرگ، تنها یکی‌ست
mahii
هر پناه‌گاهی یاری‌رسان نیست. هر خطرگاه پناه می‌شود.
mahii
این‌جا مهربان بودن سودی ندارد
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
همیشه چیزهایی هست که نمی‌دانی
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
این حُقهٔ توست یا معجزه‌ات، که تلف شوی و باز برخیزی بی‌کم‌وکاست، دوباره و دوباره، حتی در اسطوره‌ها هم حدی هست، در زمانی که شکست را به انجام رسانی و باز برگردی
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
جسم می‌میرد، ذره‌ذره خود را دفن می‌کند، می‌پیوندد به حواس پریشان، به بوته‌های تمشک و خار، روان در بادهایی پُرخاروخس بر فراز پِی‌های سست خانه‌های پیشین‌مان که اکنون حفره‌هایی نیمه‌تاریک بر زمین شنی‌اند. آیا من این‌همه سال را سپری کردم برای برپا ساختن این عمارت، این ترکیبی که خودْ منم، این آلونک در حال فروریختن؟
negar
حقیقتی‌ست آشکار: تو دریایی. پلک‌هایت خمیده بر آشوب‌هاست. دستان من هر جای تو را لمس می‌کنند جزیره‌های کوچکی می‌سازند؛ زندگی در آن‌ها جاری. به‌زودی تمامِ زمین خواهی بود: دیاری آشنا، موطنی.
negar
او به‌راستی انسان است. حتی گرگ‌ها در جنگل‌های‌شان گفت‌وگوهای پُرطنین را پُررنگ‌شده با افسانه ادامه می‌دهند. در این سرزمین حیوان‌ها چهرهٔ حیوان‌ها را دارند. چشم‌های‌شان در نور چراغ ماشین برقی می‌زند و ناپدید می‌شوند. مرگ‌شان شکوهی ندارد. آن‌ها چهرهٔ هیچ‌کس را ندارند.
negar
این‌جا در حاشیه قوزکرده زیر تازیانهٔ دلخراشِ زمستان در خانه‌های یخی زندگی می‌کنیم. نه این‌که دلخواه‌مان باشد، از آن‌رو که برای زنده ماندن چیزی را که می‌توانیم و ناگزیریم، می‌سازیم با آن‌چه که داریم.
negar
تو سلانه‌سلانه کنار من قدم می‌زنی، از زیبایی صبح می‌گویی، حتی خبر هم نداری که سِیلی اتفاق افتاده است.
negar
تنها باید ما مانده باشیم در این مه که همه‌جا را فراگرفته است و این جنگل‌ها را هم.
negar

حجم

۷۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

حجم

۷۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰
۵۰%
تومان