بریدههایی از کتاب سقوط
۳٫۵
(۸۴)
با مردی آشنا بودم که بیست سال از عمرش را برای زنی خنگ هدر داد، همهچیزش را بهپای او ریخت، دوستانش، کارش، حتا نواخت منظم زندگیاش را فدا کرد و یک شب هم بهمن اعتراف کرد هرگز آن زن را دوست نداشته. فقط از تنهابودن کسل میشده، کسل مانند بسیاری از آدمها. بنابراین زندگی پردردسر و فاجعهباری برای خودش درست کرده بود. توضیحی که بیشتر آدمها درمورد اینگونه کارها و رفتارهاشان میدهند این است که بههرحال باید رویدادهایی در زندگی وجود داشته باشند تا زندگی بهصورت یکنواخت و کسلکننده درنیاید، ولو پایبندی و بردگی بدون عشق، حتا جنگ یا مرگ باشد. بنابراین زندهباد بهخاکسپاریها.
alcapon
آدمها، با دلیلهاتان، با درستی گفتارتان و وخیمبودن درد و رنجهاتان متقاعد نمیشوند، مگر موقعی که بمیرید.
Mohammad Hassan Hajivandi
عشق حقیقی، امری است استثنایی، به احتمال دو یا سه مورد طی یک قرن. بقیهٔ عشقها، یا از روی خودخواهی است یا ملال.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
«به آنچه که ما را با بعضی از آدمها وابسته میکند، نام عشق ندهیم.»
shariaty
منتظر روز رستاخیز نمانید. رستاخیز همهروزه صورت میگیرد.
مهتاب
«هیچکس مجبور نیست انسان بزرگی باشد. تنها انسانبودن کافی است.»،
AS4438
موقعیکه آدم بهخاطر پیشه یا استعداد ذاتیاش خیلی دربارهٔ انسانها مطالعه کرده، به این نتیجه میرسد که دلش برای آدمهای ماقبل تاریخ تنگ شده و هوای آنها را میکند. آنها دستکم هیچ فکر پنهانیای در سرشان نداشتهاند.
Mohammad Hassan Hajivandi
زنانی که با من دوست میشدند درواقع این وجه مشترک را با ناپلئون داشتند که همواره فکر میکردند جایی که همهٔ مردم دنیا شکست میخورند، آنها موفق میشوند.
Mohammad Hassan Hajivandi
هیچ توجه کردهاید که فقط مرگ است که احساسهامان را برمیانگیزد؟ موقعیکه عزیزانی را ازدست میدهیم، بیشتر دوستشان داریم، اینطور نیست؟
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
دختری به پدرش که مانع ازدواجش با خواستگاری بسیار مناسب شده بود میگفت: «تلافیاش را سرت درمیآورم!» و خود را کشت. اما پدرش هیچ زیانی ندید. او ماهیگیری با قلاب را خیلی دوست داشت. سه هفته پس از مرگ دخترش، برگشت کنار رودخانه، اینطور که خودش میگفت برای فراموشکردن این فاجعه. حسابش هم درست بود، ماجرا را بهکلی ازیاد برد.
shariaty
حجم
۱۱۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۱۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان