- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب بافته
- بریدهها
بریدههایی از کتاب بافته
۴٫۲
(۲۲۹)
وقتی باهم هستند، نه از آینده حرف میزنند و نه از گذشته. جولیا هیچ توقعی از او ندارد، بهجز این ساعتهای دزدکی بعدازظهر. تنها لحظهٔ حال مهم است. لحظهای که یکی میشوند. مثل دو قطعهٔ یک پازل که یکی در دیگری بهطور کامل حل میشود.
usofzadeh.ir
دو زن جوان محکوم شدند که برهنه شوند و در ملأ عام مورد تجاوز قرار بگیرند تا تقاص جرم برادرانشان را پس بدهند که با زنی متأهل از کاست بالایی فرار کرده بود. حکم آنها اجرا شد.
usofzadeh.ir
شب، او مثل دریاچهای است که هیچ موجی سطح آن را آشفته نمیکند،
usofzadeh.ir
«هیچکس نباید با دستهایش به مدفوع انسانها دست بزند.»
usofzadeh.ir
خندهٔ سارا زیبا، محبتآمیز و بینقص است.
usofzadeh.ir
افسوس میخورد که زن جوانی است که همیشه به آرنج خود تکیه میدهد و به گذر وقایع نگاه میکند، بدون اینکه جرأت داشته باشد روند آنها را تغییر دهد. در این لحظه، خودش را لعنت میکند که شهامت و اراده ندارد.
usofzadeh.ir
از دکتر درمورد شانس زنده ماندنش سؤال نمیکند، نمیخواهد آیندهاش را به یک آمار و ارقام محدود کند. بعضیها میخواهند بدانند، اما او نه. اجازه نخواهد داد که اعداد در وجود او، در خیال و باطنش مداخله کنند، آنها قادرند که تکثیر شوند مثل خود همین تومور، میتوانند تیشه به ریشهٔ روحیه، اعتمادبهنفس و بهبودیاش بزند.
نوشین
تصویری که آینه از شما نشان میدهد، باید دوست و رفیق شما باشد نه دشمنتان.
شراره
اینجا، در این کشور، قربانیان تجاوز مجرم شناخته میشوند. احترامی برای زنها وجود ندارد، چه برسد به اینکه دالیت هم باشند. این موجوداتی که نباید لمسشان کرد، یا حتی نگاهشان کرد، اما با این وجود بیشرمانه مورد تجاوز قرار میگیرند. اگر مردی بدهی و قرضی داشته باشد، به همسرش تجاوز میکنند تا تنبیهش کنند: اگر مردی با زنی متأهل رابطه داشته باشد، با تجاوز به خواهرانش او را مجازات میکنند. تجاوز سلاحی قدرتمند است، یک سلاح کشتارجمعی.
شراره
این کتابخوانِ سیریناپذیر فضای سالنهای بزرگ را، که با کتاب فرش شدهاند و فقط صدای ورق زدن کتابها سکوت آن را مختل میکند، دوست دارد. بهنظرش در آنجا چیزی مذهبی هست، یک تعمق نسبتاً رازآلود که از آن خوشش میآید. گویی موقع کتاب خواندن متوجه گذر زمان نمیشود
شراره
یک روز، در یک کتاب کودک که درمورد حیوانات بود، این جمله را خواند: «حیوانات گوشتخوار برای طبیعت مفید هستند، چون ضعیفان و بیماران را میبلعند.» دخترش شروع به گریه کرد. سارا دلداریاش داد و به او گفت که انسانها اینطور نیستند. فکر میکرد که در جامعهٔ خوبی است، در یک دنیای متمدن. اما اشتباه میکرد.
fateme
او دیگر هرگز سارا کوئن نخواهد بود، آن زن قدرتمند و قاطعی که خیلیها ستایشش میکردند. دیگر هرگز شکستناپذیر نخواهد بود، هرگز ابرقهرمان نخواهد بود. او خودش خواهد بود، سارا، زنی که زندگی با او بدرفتاری کرده، زجرش داده اما او آنجاست، با جای زخمها، شکستها و جراحتهایش. دیگر نمیخواهد آنها را پنهان کند.
زندگی گذشتهاش یک دروغ بود، این یکی واقعی خواهد بود.
bahar.a
تاریکی او را از شر عذابهایش خلاص نمیکند بلکه برعکس آنها را به سویش برمیگرداند و بازتاب وحشتناکی به آنها میدهد. در تاریکی همهچیز بهنظرش خطرناک و قطعی میرسد. اغلب دعا میکند که این گردبادِ افکار که او را راحت نمیگذارد، تمام شود. گاهی شبهای متوالی ابداً خواب به چشمهایش نمیآید. با خودش فکر میکند، مردم حتی در خوابیدن هم مثل هم نیستند. مردم در هیچچیز باهم برابر نیستند.
Ati
دخترش روز اول مدرسه نافرمانی کرده است! مطمئن است که معلم دیگر او را نمیپذیرد، تمام امیدهایش از دست رفتند و تلاشهایش نابود شدند! میداند که این چه مفهومی دارد: بازگشت به توالت، لجن، مدفوع دیگران.
usofzadeh.ir
او هیچوقت اینگونه چیزی را از او پنهان نمیکند. پروانهٔ درون شکمش تبدیل به خرچنگ شده است
usofzadeh.ir
«هرگونه تفاوت اعمال شده بین افراد بهدلیل ملیتشان، جنسیتشان، موقعیت خانوادگیشان، بارداریشان، ظاهرشان، نام خانوادگیشان، وضعیت جسمانیشان، معلولیتشان، ویژگیهای ژنتیکیشان، آداب و رسومشان، گرایش جنسیشان، سنشان، عقاید سیاسیشان، فعالیتهای حزبیشان، تعلق یا عدم تعلقشان به یک قوم، نژاد یا یک مذهب خاص چه قطعی باشد و چه احتمالی.»
hamid
این فقط یک دروغ کوچک است، تزیین کوچکی از حقیقت.
nastaran
تصویری که آینه از شما نشان میدهد، باید دوست و رفیق شما باشد نه دشمنتان.
kordelia
یک روز، در یک کتاب کودک که درمورد حیوانات بود، این جمله را خواند: «حیوانات گوشتخوار برای طبیعت مفید هستند، چون ضعیفان و بیماران را میبلعند.» دخترش شروع به گریه کرد. سارا دلداریاش داد و به او گفت که انسانها اینطور نیستند. فکر میکرد که در جامعهٔ خوبی است، در یک دنیای متمدن. اما اشتباه میکرد.
kordelia
درحالحاضر، همهچیز خوب است.
تا وقتی که حرفی از آن نزنیم، هیچ چیزی وجود ندارد.
kordelia
حجم
۱۶۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۶۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۷۰%
تومان