بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بافته | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بافته

بریده‌هایی از کتاب بافته

انتشارات:نشر نیماژ
امتیاز:
۴.۲از ۲۲۹ رأی
۴٫۲
(۲۲۹)
در مقابل مشکلات خم نشده، منتظر نمانده تا مرگ او را از این زندگی نجات دهد، مبارزه کرده، برای خودش، برای همهٔ آن‌ها
n re
این‌جا، در این کشور، قربانیان تجاوز مجرم شناخته می‌شوند. احترامی برای زن‌ها وجود ندارد، چه برسد به این‌که دالیت هم باشند. این موجوداتی که نباید لمس‌شان کرد، یا حتی نگاه‌شان کرد، اما با این وجود بی‌شرمانه مورد تجاوز قرار می‌گیرند. اگر مردی بدهی و قرضی داشته باشد، به همسرش تجاوز می‌کنند تا تنبیهش کنند: اگر مردی با زنی متأهل رابطه داشته باشد، با تجاوز به خواهرانش او را مجازات می‌کنند. تجاوز سلاحی قدرتمند است، یک سلاح کشتارجمعی.
n re
. از خودش بدش می‌آید که شهامت این را ندارد که به دنبالش برود. این‌جا این کارها را انجام نمی‌دهند. کسی دنبال مردی که به‌تازگی با او ملاقات کرده نمی‌رود. افسوس می‌خورد که زن جوانی است که همیشه به آرنج خود تکیه می‌دهد و به گذر وقایع نگاه می‌کند، بدون این‌که جرأت داشته باشد روند آن‌ها را تغییر دهد. در این لحظه، خودش را لعنت می‌کند که شهامت و اراده ندارد.
n re
شورش او خاموش، بی‌صدا و تقریباً غیرقابل رؤیت است. اما آن‌جا در وجودش است.
n re
لعنت به جامعه‌ای که ضعیفان، زنان، بچه‌ها و تمام کسانی را که باید از آن‌ها حمایت کند، زیر پایش له می‌کند.
n re
کودک از ترس این‌که دوباره کتک بخورد، خودش را جمع می‌کند. ناگهان کوچک‌تر می‌شود، انگار که در اثر ترس آب می‌رود.
n re
درحال‌حاضر، همه‌چیز خوب است. تا وقتی که حرفی از آن نزنیم، هیچ چیزی وجود ندارد.
n re
جولیا از این اعتقاد خوشش می‌آید، ایمانی بدون گناه اولیه، بدون بهشت و جهنم، کمال معتقد است که بهشت و جهنم فقط در همین دنیا وجود دارد، جولیا با خودش فکر می‌کند که حق با اوست.
🍃Anee shirley🍃
سقوطش در سکوت اتفاق افتاد. هیچ اعتراضی نکرد و از کسی کمک نخواست. بی‌صدا ولو شد مثل یک قلعهٔ کاغذی، با ظرافت.
Z.a.h.r.a
لاکشماما با وحشت از سنت بی‌رحمانهٔ ساتی حرف می‌زند که در گذشته آن‌ها را محکوم می‌کرده تا روی هیزم تدفین شوهرشان خود را قربانی کنند. کسانی که از این کار امتناع می‌کردند، طرد می‌شدند، کتک می‌خوردند و تحقیر می‌شدند و گاهی هم خانوادهٔ همسرشان و یا حتی فرزندان خودشان با زور آن‌ها را به درون شعله‌های آتش هل می‌دادند و به‌این‌ترتیب راهی برای فرار از تقسیم ارث پیدا می‌کردند. قبل از این‌که زن‌های بیوه را از خانه بیرون کنند، مجبورشان می‌کردند تا جواهرات‌شان را دربیاورند و موهای سرشان را از ته بتراشند تا دیگر هیچ‌گونه جذابیتی برای مردها نداشته باشند، آن‌ها در هر سنی که باشند، ازدواج مجدد برایشان ممنوع است. در شهرهای کوچک، که در آن دخترها در سنین بسیار کم ازدواج می‌کنند، بعضی از دختربچه‌ها در سن پنج‌سالگی بیوه می‌شوند و در نتیجه به یک زندگی پر از محرومیت محکوم می‌گردند.
hedgehog
هر سال دو میلیون زن در کشور به قتل می‌رسند. دو میلیون نفر قربانی خشونت و وحشی‌گری مردها شده و در بی‌تفاوتی عموم کشته می‌شوند. کل دنیا بی‌تفاوت است. دنیا آن‌ها را رها کرده است.
hedgehog
از این پس کسانی که می‌خواهند دین‌شان را تغییر دهند، باید مجوز بگیرند، اگر این کار را نکنند، تحت پیگرد قانونی قرار می‌گیرند، چیزی که بسیار خنده‌دار است: مثل این می‌ماند که از زندان‌بان اجازهٔ فرار بخواهیم.
hedgehog
این کتابخوانِ سیری‌ناپذیر فضای سالن‌های بزرگ را، که با کتاب فرش شده‌اند و فقط صدای ورق زدن کتاب‌ها سکوت آن را مختل می‌کند، دوست دارد. به‌نظرش در آن‌جا چیزی مذهبی هست، یک تعمق نسبتاً رازآلود که از آن خوشش می‌آید. گویی موقع کتاب خواندن متوجه گذر زمان نمی‌شود.
love.is.books
من اثرم را به این زن‌ها تقدیم می‌کنم، که به واسطهٔ موهایشان به‌هم مرتبط می‌شوند، مثل رشتهٔ بلندی از آدم‌ها. به کسانی که دوست دارند، می‌آفرینند، امیدوارند، می‌افتند و دوباره برمی‌خیزند، هزار بار، که خم می‌شوند اما از پا درنمی‌آیند. من مبارزات‌شان را می‌شناسم، در اشک‌ها و شادی‌هایشان شریکم.
فاطیما
زندگی‌اش را مثل یک صعود طولانی می‌دید، و گاهی از خود می‌پرسید، وقتی به نوک قله برسد، چه اتفاقی خواهد افتاد. او انتظار چنین روزی را می‌کشید، بدون این‌که واقعاً آروزیش را داشته باشد.
n re
وارناسی یکی از قدیمی‌ترین شهرهای دنیاست. برای غسل تعمید، تفکر کردن، ازدواج، همچنین سوزاندن مرده‌ها و حتی گاهی مردن در آن‌جا به این شهر می‌آیند.
Majidg72
کل هند همین‌جاست، در اطراف این جاده، در یک آشفتگی بدون نام که در آن سنت و مدرنیته، پاکی و ناپاکی، مذهبی و غیرمذهبی به یک اندازه درهم می‌آمیزند.
Majidg72
برای این‌که دلگرم شود به خودش می‌گوید: این فقط یک دروغ کوچک است، تزیین کوچکی از حقیقت
Majidg72
Ikigai، ایکیگای مفهومی در زبان ژاپنی است که معنای آن «دلیلی برای بودن» است. براساس فرهنگ ژاپنی هر فرد یک ایکیگای دارد. یافتن ایکیگای نیازمند جست‌وجوی عمیق و طولانی در خود است.
شراره
یک سیک باید به زن دیگران مثل خواهر و یا مادر خود نگاه کند، و دختر دیگران را مثل دختر خودش بداند. علامت گویای این برابری این است که اسامی سیک‌ها مختلط است و فرقی ندارد که برای یک مرد استفاده شود یا یک زن.
usofzadeh.ir

حجم

۱۶۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۶۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۷۰%
تومان