بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ترانه غمگین سویل | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب ترانه غمگین سویل اثر گوستاوو آدولفوبکر

بریده‌هایی از کتاب ترانه غمگین سویل

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۱۹ رأی
۴٫۶
(۱۹)
شوقی جاودان برای چیزی بهتر این است آنچه که منم.
Lniv Lniv
اما خیال سرسخت او هنوز در ذهن من است و با عزم استوار من در نبرد. کی می‌توانم بخوابم؟ با رویایی که مرا بیدار نگه می‌دارد..؟
Melika
از حرارتِ همیشهٔ لب‌های سرخت که گویی بدست جرقه‌ای ناپیدا در هواست، می‌توانی بفهمی روحی که با چشم‌هایش سخن می‌گوید با نگاهی کوتاه می‌تواند تو را ببوسد
seyed.a.amini
به وقت خواب اما در نجوای ظریف تنفسِ آراسته‌ات شعری می‌شنوم که روح اندوهناک من خوب می‌شناسدش پس بخواب...
Smrldo
افسوس که راست می‌گفت این حقیقت است که او قلب مرا در دستانش، نگه می‌دارد شاید هم جایی دیگر اما نه هرگز درون سینه‌اش.
Smrldo
دهانت اناری رسیده است با یاقوت‌های ارغوانی که انسان را می‌خوانَد به رفع عطش تابستانه‌اش.
Smrldo
موجی بزرگ که باد می‌زایدش بر بستر دریا و راه می‌افتد، بی آن‌که بداند کدام ساحل را پی می‌گیرد. چراغی که با دایره‌های رو به پایان سوسو می‌زند و یارای آنش نیست که بگوید واپسین درخشیدن کجاست. این‌ها همه منم، در پرسه‌های زندگی‌ام بی آن‌که بدانم از کجا آمده‌ام و گام‌هایم مرا به کجا می‌برند...
دکتر بی مریض
گله می‌کنی که چشم‌هایت سبزند؟ سبز، چشمان پریان دریاست سبز، چشمان مینروا و حوریان پیغام‌بر است. سبز، رنگ درخشندهٔ جنگل بهار است و از رنگ‌های رنگین‌کمان، سبز است که چشم را می‌گیرد زمرد سبز است
Arezuwishi
گاهی، در انبوه جمعیت او را می‌بینم از کنار من، با لبخندی عبور می‌کند و من می گویم: "چگونه می تواند لبخند بزند؟" خنده‌ای روی لب‌هایم می‌نشیند نقابی که تسکین دردم باشد با خود فکر می‌کنم: "شاید لبخند او نیز مثل من است"
دانیال
تو طوفان بودی و من برجی بلند که از قدرتش دفاع می‌کند یا باید نابود می‌شدی و یا ویران می‌کردی می‌توانست هرگز این‌گونه نباشد. تو اقیانوس بودی و من صخره‌ای که سد راه توست یا باید می‌شکستی و یا مرا با خودت می‌بردی
mobina

حجم

۵۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۵۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان