بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ترانه غمگین سویل | صفحه ۵ | طاقچه
کتاب ترانه غمگین سویل اثر گوستاوو آدولفوبکر

بریده‌هایی از کتاب ترانه غمگین سویل

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۱۹ رأی
۴٫۶
(۱۹)
با جرقهٔ یک رعد متولد می‌شویم و روشنایی آن هنوز تمام نشده که می‌میریم زندگی، همین‌قدر کوتاه است شکوه و عشقی که به دنبال آنیم سایه‌هایی هستند، از یک رویا و مرگ، یک بیداری‌ست...
pejman
این کالبد گوشت و استخوان دیگر از به دوش بردن این سر دیوانه خسته شده و برایم عجیب نیست. من پیر نیستم وقتی به عمر رفته می‌نگرم انگار در هر روزش، قرنی را جای داده‌ام پس اگر قرار بر مردن بود هرگز نمی‌گفتم که نزیسته‌ام با این همه این جامه به ظاهر تازه است اما از درون کهنه شده و آرزوهای مُرده‌ام نشانی از همین‌اند درد، زخمش را بر روی قلب حک می‌کند، نه بر پیشانی...
Hamid
نهفته در سایه‌ها، به من زخم زد من خیانتش را با بوسه‌ای پوشاندم دست‌هایش را به گردنم انداخت و در متانت تمام از پشت به من خنجر زد حالا او رو به راه خویش است خوشحال، با لبخند، بی واهمه و چرا اینگونه است؟ برای اینکه زخم، ناپیداست و مجروح، هنوز راه می‌رود...
سوفی
تا زمانی که چشمانی آینهٔ چشمان دیگرند تا زمانی که لبان آه‌دیده به داد لب‌هایی که آه می‌کشند، می رسند تا زمانی که دو تن در بوسه‌ای یکی می‌شوند تا زمانی که زنی زیبا هست شعر خواهد بود...
سوفی
تا زمانی که علم برای کشف سرآغاز زیستن ناکام است و دریا و آسمان روزنه‌ای بی‌تعبیر دارند تا زمانی که انسان بی‌سرانجام است تا زمانی که رازها سر به مُهرند شعر خواهد بود. تا زمانی که می‌توان شاد بود بی لبخندی بر لب و می‌توان گریست بی اشکی در چشم تا زمانی که عشق و عقل بر سر جنگند هنوز تا زمانی که امیدها و خاطرات زنده‌اند شعر خواهد بود.
سوفی
تا زمانی که می‌توان شاد بود بی لبخندی بر لب و می‌توان گریست بی اشکی در چشم تا زمانی که عشق و عقل بر سر جنگند هنوز تا زمانی که امیدها و خاطرات زنده‌اند شعر خواهد بود.
sarasoolar
۴۷ خورشید می‌تواند برای همیشه خاموش شود دریا می‌تواند در یک آن خشک شود زمین می‌تواند، مانند ظرفی شکننده، خرد شود مرگ می‌تواند با ردای اندوهگینش، مرا در بر گیرد اما شعلهٔ عشقی که در من می‌سوزد، هرگز خاموشی نمی‌گیرد...
Melika
جایی که مرگ، مقدر می‌شود ابدیت آغاز می‌گردد
Smrldo
هراس دارم که بیدارت ببینم به وقت خواب اما، یارای دیدارت هست برای همین جان جانانم در خواب به تماشا می‌نشینمت
Smrldo
وقتی افق را می‌بینم که به ابری زرین و درخشان رنگ می‌بازد به خیالم می‌توانم زمین محنت‌بار را ترک بگویم و در ابرها شناور شوم
Smrldo

حجم

۵۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۵۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان