بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جان‌های شیفته؛ دیالوگ‌های شاعرانه | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جان‌های شیفته؛ دیالوگ‌های شاعرانه

بریده‌هایی از کتاب جان‌های شیفته؛ دیالوگ‌های شاعرانه

نویسنده:واهه آرمن
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۲۴ رأی
۳٫۹
(۲۴)
مادرم را از روزی که رفت بیشتر از زمانی که کنارم بود صدا کرده‌ام پیش از آن همیشه او صدایم می‌کرد...
آیدا
هُوانِس: «گمان می‌کنی خوابیدن آسان است وقتی گوش‌هایت پُر است از جیغ و وقتی چشم‌هایت پُر است از اشک؟»
مریم کوهی
«رؤیاهاتو محکم بچسب واسه این‌که اگه رؤیاها بمیرن زندگی عین مرغ شکسته‌بالی می‌شه که دیگه مگه پروازو خواب ببینه»
AmirHossein
در پاییز غم و اندوه شاعران دنیا شبیه یکدیگر است و یکی‌ست درست مثل کوچه‌های دنیا در زمستان
یك رهگذر
«من خوب می‌دانم که حتا در شلوغ‌ترین شهر دنیا تنها خواهم بود»
یك رهگذر
گاهی برای همیشه ماندن باید کمی مُرد باید کمی مُرد...
یك رهگذر
نمی‌دانم چرا به یاد شبی افتاده‌ام که از خود پرسیدم مُردگان می‌روند و زندگان می‌مانند یا زندگان می‌روند و مُردگان می‌مانند
مریم کوهی
«کفر می‌گویم داد می‌زنم خدایی نیست اما خدا از آتش کوره کسی را بیرون می‌کِشد که کوه هم در برابرش به لرزه می‌افتد و امر می‌کند دوستش بدار!»
یك رهگذر
گاهی برای همیشه ماندن باید کمی مُرد باید کمی مُرد...
|ݐ.الف
«زندگی من جز جنونی شیرین نبوده افسوس»
کیمیا نوروزی
اریک: «برای من مرگ یک واقعه نیست یک راز است»
masoome
می‌خواهم تنها باشم و فریاد مرغان دریایی را که در درونم لانه کرده‌اند بشنوم
da☾
ما چه در ازدحامِ یک شهر بزرگ چه در خلوتِ روستایی کوچک در تنهایی به‌سر می‌بریم تا دیگران را از تنهایی به درآوریم
یك رهگذر
«ما به‌درستی نمی‌دانیم که شهر رُم را چه کسی بنا کرد اما نام آلاریک را که ویرانش کرد به‌خوبی می‌دانیم»
.ً..
هُوانِس هوا تاریک‌روشن است بیدار شو برویم هُوانِس: «وقتی تصاویر شاد را دیگر تنها در خواب می‌توان دید گمان می‌کنی بیدار شدن از خواب آسان است؟...»
|ݐ.الف
روزگار عجیبی‌ست پدر را در خانهٔ پدری از یاد برده‌ایم می‌دانی ماکسیم وقتی پدری فرزندش را از یاد می‌برد غم‌انگیز است و نفرت‌انگیز است وقتی فرزندی پدرش را از یاد می‌برد
مریم کوهی
«دنیا این‌گونه به پایان می‌رسد نه با انفجار که با زوزه...»
Maryam
در طول سال‌ها شاعری کردن آموخته‌ام که هر رؤیایی از لحظه‌ای که در ذهنم شکل می‌گیرد و آن را به روی کاغذ می‌آورم، دیگر رؤیا نیست، واقعیتی است که در سطرهای شعرم جان می‌گیرد و نفس می‌کشد.
da☾
«آن‌قدر انتظار کشیده‌ام که همه‌چیز را فراموش کرده‌ام»
دردونه
«من غمی دارم که از سرزمین پدری آورده‌ام و شما هرگز نمی‌توانید تصور کنید که با چه شوقی به دیدار این درد می‌شتابم»
ماهی

حجم

۷۰۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۵۷ صفحه

حجم

۷۰۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۵۷ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰
۵۰%
تومان