بریدههایی از کتاب دو امام مجاهد
۴٫۶
(۱۴۹)
وقتیکه قطار جامعهٔ اسلامی از خط بیرون رفت، وقتیکه مبانی انقلاب اسلامی و پایههای اصیل جامعهٔ متعال اسلامی ویران شد، تکلیف چیست؟
mh.ranjbari
آنچه شمشیر غرضورزیها را جلا میدهد و تیز میکند، جهل تودهها است. مصلحین بزرگ باید پابهپای قطع دست غرضمندان و غرضورزان، غبار جهل را از ذهن تودههای مردم دور کنند. اگر جهل در میان مردم نباشد، کاری از غرض برنمیآید؛ غرضوَرزان و غرضمندان میمانند بی دست و پا و کاری از آنها برنمیآید. از جهل و از غرض مردمِ آن زمان، کار به اینجا رسید که امیرالمؤمنین تمام دوران عمر حکومتش با جنگ گذشت و بالاخره هم با همان انگشت غرضی که از یک جهالت احمقانهٔ عامیانهای سوء استفاده کرد، به شهادت رسید.
mh.ranjbari
امیرالمؤمنین آمد برای ایجاد این انقلاب اجتماعی عمیق، منتها فرصتش ندادند؛ پنج سال، چیزی کم؛ چهار سال و نُه ماه تقریباً یا ده ماه، امیرالمؤمنین (صلواتاللهعلیه) حکومت کرد و همهٔ آن (هم) با دردسر. جنگ پی جنگ افروختند. داخل جامعهٔ علی (علیهالسّلام) یک ستون پنجمی را علیه او ایجاد کردند، علیه او عدّهای را شوراندند؛ غرضهای پلید از جهل مردم سوءاستفاده کردند.
mh.ranjbari
تو استانداری، تو نایب امیرالمؤمنینی، تو نایب نمایندهٔ خدایی؛ تو حق نداری میان آحاد مردم اختلافی و تفاوتی قائل بشوی. چرا همه را دعوت نکردی؟ چرا در را باز نگذاشتی همه بیایند؟
mh.ranjbari
از قول من به دشمنان اسلام بگویید _ به آنهایی که اسلام را دائم میکوبند، مدام نیش میزنند، مدام زهر میریزند، اینهایی که خوششان میآید به هر مناسبت یک حملهای به اسلام بکنند _ که اینها اگر میخواهند اسلام ما را رد کنند، قبلاً یک دور نهجالبلاغه را بخوانند. هرکسی نهجالبلاغه را نمیخواند و از قرآن خبری ندارد و دلش میخواهد اسلام را رد بکند بکند، امّا جاهلانه عمل میکند؛ جاهلانه است و هیچ عاقلی، هیچ عالمی، این عمل را قبول ندارد.
mh.ranjbari
علیبن ابیطالب میداند که همهٔ مسلمانها برابرند و هرکسی تقوا داشت او بالاتر است امّا به همان باتقواها هم پول بیشتری نمیدهند. هر کسی عالمتر است ارزشش بیشتر است، امّا به همان عالمها هم حقوق بیشتری نمیدهند. جامعهٔ اسلامی اینجوری (است) و در بیتالمال برابری و تساوی.
mh.ranjbari
آن روز هم که پیغمبر اکرم مبعوث شد، انسان ارزش و قیمتی نداشت؛ امروز هم که ۲۵ سال میگذرد، انسان و انسانیّت ارزش و قیمتی ندارد. آنچه ارزش دارد جاه و جلال است، آنچه ارزش دارد زرق و برق است، آنچه ارزش دارد پررویی و درندگی و وحشیگری و قدرت داشتن است؛ هرکسی قدرت در آستینش است، از نظر مردم ارزشش بیشتر است. امروز هم همین است.
mh.ranjbari
امروز هم همینجور است، منتها با این تفاوت که بت امروز بدتر از بت دیروز است
mh.ranjbari
هر توصیهای که درونش عمل نباشد، اگر اثر هم بکند، اثر دیرپایی نخواهد بود. آن توصیههایی در عالم میمانَد که به مرحلهٔ عمل رسیده باشد. سیرهٔ تاریخ، آن حرفهایی را در خود ضبط میکند و به نسلهای بعد پیدرپی تحویل میدهد که به این حرفها عمل شده باشد. سقراطها و افلاطونها و ارسطوها و بسیاری از فلاسفهٔ گذشته آمدند حرف زدند، مدینهٔ فاضلهٔ خیالی درست کردند، امّا عمل نشد؛ وقتی عمل نشد، امروز اگر شما بخواهید بدانید که سقراط چه گفته، باید بروید یک کتاب دورافتادهای را پیدا کنید و ورق بزنید تا ببینید او چه گفته. امّا مذاهب باقی میمانند، ادیان الهی در تاریخ زنده میمانند. چرا؟ چون پای حرفشان عمل بوده.
Fghasemi
مصلحین بزرگ باید پابهپای قطع دست غرضمندان و غرضورزان، غبار جهل را از ذهن تودههای مردم دور کنند. اگر جهل در میان مردم نباشد، کاری از غرض برنمیآید؛ غرضوَرزان و غرضمندان میمانند بی دست و پا و کاری از آنها برنمیآید. از جهل و از غرض مردمِ آن زمان، کار به اینجا رسید که امیرالمؤمنین تمام دوران عمر حکومتش با جنگ گذشت و بالاخره هم با همان انگشت غرضی که از یک جهالت احمقانهٔ عامیانهای سوء استفاده کرد، به شهادت رسید.
maryhzd
امام صادق (علیهالسّلام) میفرمود: انّ بنیامیّة اطلقوا للنّاس تعلیم الایمان و لمیطلقوا تعلیم الشّرک؛ بنیامیّه اجازه دادند که مردم ایمان را بفهمند _ یعنی بدانند که شرط اسلام آوردن این است که انسان بهصورت تئوری ذهنی به وحدانیّت خدا معتقد شود، قرآن بخواند، قرآن را قبول داشته باشد، پیغمبر را قبول داشته باشد، معاد را قبول داشته باشد و از این قبیل _ امّا هرگز اجازه ندادند که شرک به مردم شناسانده شود، آموخته شود؛ مردم بدانند که شرک چیست و یعنی چه.
Samira Hozouri
الان مسئلهٔ امام حسین (صلواتاللهعلیه) شده یک عمل غیر قابل آموزشِ غیر قابل تقلیدِ غیر قابل درس! یک عملی که باید در موزه گذاشت و تماشایش کرد و بر آن گریست. آیا واقعاً همین است؟ این (اقدام) برای همین انجام گرفت؟ حسینبن علی (صلواتاللهعلیه) اصلاً با دست خود، با ارادهٔ خود، با پای خود اقدام کرد به این عمل برای اینکه بنده و سرکار بنشینیم اینجا و اشک بریزیم و حاجتهایمان را بخواهیم؟
maryhzd
اگر امام مجتبیٰ به میدان جنگ میرفت و در آن روز جنگ نمایانی میکرد و خود و یارانش کشته میشدند و خون آنها به خاک میریخت، ممکن بود ده نفر، بیست نفر، صد نفر، هزار نفر ناظر قضیّه را به اعجاب و تحسین وادارد، امّا این کاری بود که مساوی بود با انعدام مکتب اسلام به طور کل. اگر امام حسن آن روز در آن جنگ کشته میشد، معنایش این بود که اسلام برای همیشه از جامعههای بشری دور میافتاد. بله، روح تقدیر و احترام یک عدّهای را در همان زمان نزدیک برمیانگیخت، ولی امام حسن شجاعت کرد؛ از آن احترام و تقدیری که عدّهای در آن روز برای او قائل بودند، یا اگر تاریخ به یک صورتی ثبت میکرد و یک محقّقی در گوشهٔ کتابخانهای نام او را در کتابی میخواند و تقدیری میکرد، احترامی برایش قائل میشد گذشت، فحش دوستانش را به جان خرید، اعتراض یاران نزدیکش را بهسوی خود متوجّه کرد، کجبینی نسلهای متوالی را در مورد واقعهای که او به وجود آورده بود تحمّل کرد، به بهای حفظ اسلام، به بهای حفظ دین.
میثم
ارتجاع یعنی برگشت؛ برگشت به آنچه غیر اسلام است، برگشت به آنچه که غیر تکامل و تعالی است؛ برگشت به عقب، برگشت به پایین، برگشت به بدبختی؛ این را میگویند ارتجاع، رجعت
Samira Hozouri
پسرعموی امیرالمؤمنین و شاگرد خاصّ امیرالمؤمنین و مسلمان باسابقهٔ خوشنام در جامعهٔ اسلامی، یعنی عبداللهبنعباس، راوی معروف که اینقدر نام او پر است در کتب حدیث از شیعه و سنّی _ و از چهرههای دروغین و مشتبه تاریخ، یکی همین عبدالله عبّاس است _ از علی گلهمند میشود و حاضر نیست با علی کنار بیاید و علی را میگذارد میرود به مدینه یا مکّه دنبال زندگی مرفّه و راحتش و دنبال تدوین حدیثش و دنبال تحقیقات علمیاش و دنبال زهد و عبادتش.
maryhzd
اسلام که با فرد دشمن نیست؛ تشیّع که با فرد نمیجنگد؛ با شکل (باطل) میجنگد، با فکر (باطل) میجنگد. منطق اسلام و گروه شیعهٔ پیرو اسلام و اطرافیان باوفای نگاهبانان واقعی اسلام، به بنیامیّه و بنیعبّاس نظر خاصّی نداشتند _ عنوان «بنیامیّه» و «بنیعبّاس» مطرح نیست _ (بلکه) با آن شکل حکومت، با آن سبک جامعهسازی، با آن نحوهٔ ادارهٔ مردم، با این مسائل مخالف بودند،
maryhzd
اسلام که اساساً و ماهیّتاً شکلی برای جبههبندی حقّ و باطل و کفر و اسلام است،
maryhzd
شرک یعنی همین، شرک یعنی برای خدا رقیب درست کردن، فرمان غیر خدا را گردن نهادن. این «غیر خدا»، گاهی بت هُبل است _ که از عاجزترین و بیعرضهترین رقبای خدا است _ گاهی ابوسفیان است، گاهی عبدالملک، گاهی هشام بن عبدالملک، گاهی معاویه است، گاهی یزید است؛ این هم طاغوت است، این هم رقیب خدا است.
Samira Hozouri
هدف در همهجا عبارت بوده است از روشنگری نسبت به مکتب و نسبت به فکر اسلامی در تمام این مراحل، مردم را آگاه کردن از اصول مکتب اسلام، لکن نه برای اینکه بر معلومات مردم اضافه بشود، نه به قصد اینکه مردم در یک مسئلهٔ فلسفی یا فکری یک اعتقاد خاصّی پیدا کنند بلکه برای رسیدن به هدف اسلام.
Samira Hozouri
جهاد یعنی پیکار با دشمن مکتب و ایدئولوژی اسلام در یک میدان خاصّی
Samira Hozouri
حجم
۲۸۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۳۱ صفحه
حجم
۲۸۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۳۱ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰۵۰%
تومان