بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب برادران کارامازوف (جلد اول) | صفحه ۷۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب برادران کارامازوف (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب برادران کارامازوف (جلد اول)

امتیاز:
۴.۰از ۳۷۸ رأی
۴٫۰
(۳۷۸)
آن‌چه می‌تواند رخ دهد بنا به معیارهای انسانی بسیار دور و حساب‌نشدنی است، می‌تواند بنابر تقدیر و حکمت الهی، هم‌اکنون درحال انجام‌شدن باشد، به‌خواست خداوند چنین شود
سمیه جنگی
ولی به شما یادآور می‌شوم، درست در همان لحظه‌ای که با هراس می‌بینید به‌رغم همهٔ تلاش‌هاتان، نه‌تنها به هدف‌تان نزدیک نشده‌اید؛ بلکه به‌نظرتان می‌آید از آن دور هم شده‌اید، در آن لحظه است، این را یقین داشته باشید، که ناگهان به هدف‌تان می‌رسید و قدرت معجزه‌آسای خداوند را در وجود خودتان درمی‌یابید. خدایی که در همهٔ احوال شما را دوست داشته و پنهانی هدایت‌تان کرده است
سمیه جنگی
آلکسی عزیزم، پسر نازنینم، این را خوب به‌خاطر بسپار، چون تا آخر عمرم می‌خواهم به عیش و نوش بپردازم، عیاشی کار خیلی دلچسبی است، همه به‌شدت آن را منع می‌کنند؛ ولی درعین‌حال هم همه دنبالش می‌روند، با این تفاوت که آن‌ها پنهانی عیاشی می‌کنند و من آشکارا.
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
هیچ‌وقت هیچ‌چیز برای آدم‌ها کافی نیست؛ همیشه به هم غبطه می‌خورند، غرولند می‌کنند و به نابودی هم می‌کوشند
Zohreh Mahmoudi
کار به‌جایی کشید که شروع کرد به گریستن. آدمی احساساتی بود؛ بدجنس و احساساتی.
رئوف
مجازات واقعی، تنها مجازات مؤثر، مجازاتی که هم می‌ترساند و هم آرامش می‌بخشد، و آن عبارت است از اقرار به ارتکاب جرم به وجدان خود فرد مجرم...».
کتابینا
درد و رنج‌های دیگری هم هست که از طریق اشک‌ریختن و آه و ناله سردادن خود را نشان می‌دهند. خیلی از زن‌ها هم این حالت را دارند، ولی کم‌تر از آن‌هایی که سکوت می‌کنند و توی دل‌شان می‌ریزند دردناک نیست. آه و ناله درد و رنج را تخفیف نمی‌دهد؛ بلکه بیش‌تر از آن‌های دیگر روح‌شان را می‌خورد و قلب‌شان را پاره پاره می‌کند. چنین دردی ابراز دلسوزی و همدردی و تسلا نمی‌پذیرد؛ بلکه از احساسی تغذیه می‌کند که تسکین‌ناپذیر است. آه و ناله کردن درواقع نیازی درونی است برای دایماً روی زخم‌شان نمک‌پاشیدن.
کتابینا
مردم تهیدست درد و رنج را ساکت و بدون شکوه و شکایت و با صبر و شکیبایی فراوان تحمل می‌کنند. درد و رنج‌شان را توی دل‌شان می‌ریزند و زبان به شکایت باز نمی‌کنند.
کتابینا
من از رنج و محنت‌های بزرگسالان حرفی نمی‌زنم، آن‌ها میوهٔ ممنوعه را چشیده‌اند، به‌درک هرچه به سرشان می‌آید. ولی این بچه‌ها، این بچه‌های معصوم!
حسین الدیلمی
ملت روسیه از مدت‌ها پیش وکلا را در زندگی اجتماعی‌اش راه داده. می‌گویند: «وکیل وجدانی است اجاره‌ای».
حسین الدیلمی
حس کینه‌توزی هم در وجودش نبود. اتفاق می‌افتاد که وقتی کسی به او توهین می‌کرد، یک ساعت بعد جوابش را می‌داد، یا حتی انگار هیچ اتفاقی نیفتاده باشد با حالت و قیافه‌ای آرام و مطمئن، خودش سر صحبت را با آن پسربچه باز می‌کرد. البته به‌نظر نمی‌آمد که توهین را تصادفآ از یاد برده، یا توهین‌کننده را بخشیده است، خیلی ساده حرف آن بچه را توهین تلقی نمی‌کرد، این اخلاق او باعث شگفتی و سپس شیفتگی بچه‌ها نسبت به او شد.
کتابینا
و اما دنیای معنویت را اکثریت مردمان دنیا به‌کل کنار گذاشته‌اند، با گونه‌ای پیروزمندی و یا حتی نفرت از صفحهٔ روزگار حذف کرده‌اند. دنیا، به‌ویژه در این دوران اخیر اعلام کرده انسان‌ها آزادند؛ ولی زیر لوای آزادی ما چی می‌بینیم؟ فقط بردگی و خودکشی!
Brownman.mms
«اگر دانهٔ گندمی که به زمین افتاده نمیرد، تنها می‌ماند؛ ولی اگر بمیرد، محصول فراوانی به‌بار می‌آورد». این را خوب به‌یاد داشته
s_rahmati
آغاز قرون، رنج و اندوه اساسی هر انسانی و نیز کل بشریت همین نیاز به پرستش دسته‌جمعی بوده است.
amin azadi
خیلی وقت است که تصمیم گرفته‌ام چیزی نفهمم. اگر بخواهم از چیزی سردرآورم، به واقعیت خیانت کرده‌ام؛ ولی تصمیم گرفته‌ام به آن‌چه واقع شده اکتفا کنم...»
amin azadi
حیوان هیچ‌گاه نمی‌تواند مانند انسان بی‌رحم و سنگدل باشد، انسانی که در سنگدلی این‌همه هنرمند و ظریف‌کار است. ببر فقط گاز می‌گیرد و می‌درد و جز این هم کار دیگری بلد نیست.
amin azadi
نکراسوف شعری دارد که در آن، موضوع روستایی‌ای مطرح است که به چشم‌های اسبش شلاق می‌زند، روی «چشم‌های فروتنانه‌اش». کیست که چنین صحنه‌ای را ندیده باشد، این کار خاص ما روس‌هاست. تعریف می‌کند چگونه حیوان بی‌نوا و ناتوان زیر سنگینی بار از پا در آمده و نمی‌تواند آن را بکشد. روستایی با سماجت کتکتش می‌زند، بی‌آن‌که بداند چه می‌کند: «زورت نمی‌رسد؟ بااین‌همه باید آن را بکشی، سقط شو ولی بکش!» اسب بی‌دفاع بار را می‌کشد و روستایی به چشم‌های اشک‌ریزش شلاق می‌زند، به چشم‌های «فروتنانه‌اش». اسب که از شدت درد از خود بی‌خود شده با تلاشی شدید بار را می‌کشد و سراپا لرزان و نفس‌نفس‌زنان با نوعی جست‌وخیز غیرمعمول و شرم‌زده، یک‌وری راه می‌رود؛ شعر نکراسوف وحشتناک است. بااین‌همه، او یک اسب است و خداوند اسب‌ها را آفریده تا تازیانه بخورند.
s_rahmati
به‌گریهٔ زن‌ها اعتماد نکنید، آلکسی فئودوروویچ، در چنین مواردی من همیشه مخالف زن‌ها هستم و طرف مردها را می‌گیر
amin azadi
آزادی را به مفهوم افزایش نیازها و برآورده‌کردن سریع آن‌ها انگاشتن، سرشت‌شان را درهم می‌ریزد
Dav00d Darigh
نوجوانی ناتوان به‌خاک افتاده بود، جنگجویی استوار برای تمام عمر از زمین برخاست
راحله حسنی

حجم

۵۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۵۱۹ صفحه

حجم

۵۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۵۱۹ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
۴۹,۵۰۰
۵۰%
تومان