بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب برادران کارامازوف (جلد اول) | صفحه ۷۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب برادران کارامازوف (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب برادران کارامازوف (جلد اول)

امتیاز:
۴.۰از ۳۷۸ رأی
۴٫۰
(۳۷۸)
آیا می‌توان باور کرد که ما، با چنین فروتنانه پذیرفتن ضعف بشری، با سبک‌کردن بارش به‌وسیلهٔ عشق و با اجازه‌دادن به ذات ناتوانش که حتی با اجازهٔ ما مرتکب گناه شود، بشریت را دوست نداشته‌ایم؟
نفیسه
ولی تو نخواسته‌ای آدم‌ها را از آزادی محروم کنی. تو پیشنهاد را رد کردی، چون این‌طور به‌نظرت رسید که اگر فرمانبرداری به بهای دریافت نان خریده شود، آزادی مفهومی نخواهد داشت. جواب دادی که انسان فقط به نان زنده نیست؛ ولی هیچ می‌دانی که به‌نام همین نان دنیوی است که روح دنیوی علیه تو قیام خواهد کرد، با تو خواهد جنگید و مغلوبت خواهد کرد؟ و همه به‌دنبالش خواهند رفت و خواهند گفت: «این حیوان کیست که آتش آسمانی را نصیب‌مان کرده است؟» هیچ می‌دانی که قرن‌ها خواهد گذشت و بشریت از زبان خرد و دانش اعلام خواهد کرد که دیگر نه جنایتی وجود دارد و نه گناهی، فقط گرسنگی باقی مانده است.
نفیسه
پروردگارا، همهٔ کسانی را که کسی را ندارند که برای‌شان دعا کند و نیز کسانی که نمی‌خواهند به درگاه تو نیایش کنند، نجات بده. همچنین بی‌درنگ بگویید: خداوندا از روی کبر و غرور نیست که این استدعاها را از تو دارم، چون خود من از همهٔ آن‌ها زشت‌کارتر
نفیسه
وقتی آدم احمق نباشد، همیشه برای معقولانه رفتار و قضاوت‌کردن فرصت دارد؛ ولی اگر در لحظه‌ای چنان استثنایی عشق و احساس بر قلبی جوان غلبه نکند، پس چه‌موقع باید پیش بیاید؟
علیرضا

حجم

۵۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۵۱۹ صفحه

حجم

۵۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۵۱۹ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
۴۹,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۷۵
۷۶
صفحه بعد