بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب برادران کارامازوف (جلد اول) | صفحه ۷۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب برادران کارامازوف (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب برادران کارامازوف (جلد اول)

امتیاز:
۴.۰از ۳۷۸ رأی
۴٫۰
(۳۷۸)
خودتان قضاوت کنید که این موضوع فقط کارها را آسان‌تر می‌کند. چون اگر در آن لحظه و در آن موقعیت، من ایمان کامل داشتم، در این‌صورت، واقعاً گناه بزرگی بود که تن به شکنجه و شهیدشدن ندهم و دین و آیین آن‌ها را بپذیرم؛ ولی حتی شهیدشدن هم لازم نبود، چون می‌توانستم با داشتن همان ایمان کامل، به کوه فرمان دهم روی دشمنانم فروریزد و آن‌ها را نابود کند و کوه هم بی‌درنگ فرمان مرا اجرا می‌کرد و دیگر مشکلی نداشتم و می‌توانستم راهم را بکشم و بروم، بی‌آن‌که کار افتخارآمیزی کرده باشم؛ یا خداوند را سپاس بگویم. ولی اگر در آن لحظه، عمدآ این کار را کرده و به کوه فرمان داده باشم این جلادها را نابود کن و کوه این کار را نکند، در این صورت شما بگویید، چه‌طور می‌توانستم شک نکنم، آن‌هم در لحظه‌ای چنان ترسناک که پای جان در میان است؟ آن‌موقع پی می‌بردم که ایمانم کامل نبوده و سزاوار پذیرفته‌شدن به درگاه خداوند نیستم (چون کوه به‌فرمان من از جا نجنبیده، درنتیجه کسی نمی‌تواند به داشتن ایمان کامل من شک نکند و نداند که پاداش من در آن دنیا چندان قابل توجه نیست)؛ در این‌صورت چرا باید می‌پذیرفتم پوستم را بکنند، آن‌هم به‌خاطر هیچ و پوچ؟
فاطمه
چرا روزه می‌گیرید؟ چرا از خدا چشم‌داشت پاداشی دارید؟ برای چنین پاداشی، من هم حاضرم روزه بگیرم. نه، راهب مقدس، در زندگی باتقوا باش! چرا خودت را در صومعه، جایی که ناهار و شامت حاضر و روبه‌راه است زندانی می‌کنی و درون اجتماع نمی‌روی تا برای‌شان مفید واقع شوی، بدون این‌که انتظار پاداشی را داشته باشی؟ دراین‌صورت انجام وظیفه دشوارتر خواهد شد. من هم، پدر روحانی سرپرست صومعه، می‌توانم از این حرف‌ها بزنم
کاربر ۱۵۰۶۱۴۸
«اگر روح جاودانی نباشد، پس تقوایی هم وجود نخواهد داشت و انجام هر کاری مجاز است.» (گفتهٔ برادرت دیمیتری را هم شنیدی که گفت: «یادم خواهد ماند»). این نظریه، آدم‌های فرومایه را می‌تواند وسوسه کند... من این طرز فکر را به‌شدت رد می‌کنم، چون احمقانه است. نه‌تنها برای آدم‌های فرومایه؛ بلکه برای لاف‌زن‌های کوته‌فکر، که به‌اصطلاح «افکار عمیق سنجش‌ناپذیری» دارند. این هم گونه‌ای لاف‌زنی است؛ ولی درواقع مصداق: چه سر به کلاه، چه کلاه به سر است. همهٔ نظریه‌اش جز کوته‌فکری چیز دیگری نیست. بشر می‌تواند زندگی پرهیزکارانه‌ای را بگذراند، بی‌آن‌که واقعاً به فناناپذیری روح معتقد باشد. می‌تواند آن را در عشق به آزادی، در برادری و برابری بیابد...».
کاربر ۱۵۰۶۱۴۸
تجربهٔ عشق عملی. بکوشید هم‌نوعان‌تان را همیشه عملا دوست داشته باشید. هرقدر در این عشق پیش بروید، به همان ترتیب هم می‌توانید خودتان را متقاعد کنید که خدا وجود دارد و روح‌تان نیز فناناپذیر است، شما اگر در این راه آن‌قدر پیش بروید تا خودتان را به‌طور کامل در دوست‌داشتن دیگران فراموش کنید، آن‌وقت به‌طور حتم ایمان پیدا می‌کنید و هیچ شک و تردیدی نمی‌تواند به ذهن‌تان راه یابد
کاربر ۱۵۰۶۱۴۸
بیش‌تر آدم‌های سبک‌مغز به‌اندازهٔ کافی هوشمند و حتی حیله‌گرندــ
" بامِ آسمون "
ـ بیش‌تر آدم‌های سبک‌مغز به‌اندازهٔ کافی هوشمند و حتی حیله‌گرندــ و درست به همین علت هم بی‌بندوبار؛ از آن بی‌بند و بارهایی که خاص ملت ماست.
" بامِ آسمون "
«در حقیقت، در حقیقت این را به شما می‌گویم: اگر دانهٔ گندمی که روی زمین افتاده نمیرد، تنها می‌ماند، ولی اگر بمیرد محصول فراوانی خواهد داد».
" بامِ آسمون "
جوان‌ها بدبختانه نمی‌دانند که جان‌فداکردن در این راه یا راه‌هایی شبیه به آن، شاید میان سایر آزمایش‌ها آسان‌ترین‌شان باشد، حال آن‌که به‌طور مثال اگر همهٔ دوران جوانی پرشور و شوقش را وقف پنج شش سال تحصیلات سنگین و دشوار کندحتی اگر به این نیت باشد که نیروی جوانی‌اش را به دو نیم کرده و نیمی از آن را در خدمت این حقیقت و همین تلاش بگذارد که خودش را موظف به انجام آن کرده ـچنین ازخودگذشتگی‌ای بالاتر از توش و توان بسیاری از این جوان‌هاست.
hamidreza6350
ــ بله، ولی می‌ترسم، از مرگ می‌ترسم. ــ از هیچ‌چیز نترس و ترس را هم هرگز به خودت راه نده. به این شرط که احساس ندامت همیشه در دلت بماند. خداوند همهٔ گناهان را می‌بخشد. هیچ گناهی وجود ندارد که گناهکار از آن واقعاً ابراز ندامت کند و از سوی خداوند بخشیده نشود. اگر انسان عشق بی‌پایان خداوند را در دل داشته باشد، هرگز مرتکب گناه نمی‌شود. آیا گناهی هست که از عشق به خداوند فراتر رود؟ به‌جز به ندامت دایمی به چیز دیگری فکر نکن و ترس را برای همیشه از قلبت بیرون کن. به‌یاد داشته باش که خداوند خیلی بیش‌تر از آن‌چه بتوانی تصورش را بکنی، تو را دوست دارد؛ او حتی تو را با وجود ارتکاب گناه باز هم دوست دارد.
محمد حسن
به‌ویژه هرگز به خودتان دروغ نگویید. کسی که دروغ می‌گوید و دروغ‌هایش را هم باور می‌کند، دیگر هرگز نمی‌تواند حقیقت را دریابد، نه در خودش و نه در اطرافیانش، درنتیجه هم حرمت خودش را ازبین می‌برد و هم حرمت دیگران را. وقتی کسی رعایت حرمت خودش و دیگران را نکند، دیگر کسی را دوست نخواهد داشت و در نبودن عشق، موقعی که می‌خواهد خود را سرگرم کند، به شهوت و گناه رو می‌آورد. آن‌وقت در فساد و تباهی، حالتی حیوانی پیدا می‌کند و همهٔ این‌ها از دروغ گفتن به خود و به دیگران ناشی می‌شود. کسی که حتی به خودش هم دروغ می‌گوید، اولین کسی است که به خودش توهین می‌کند.
محمد حسن
او خوب درک می‌کرد که برای روح فروتن مردمان تهیدست روسیه که از شدت کار و اندوه و به‌ویژه بی‌عدالتی و ارتکاب دایمی گناه، جان‌شان به لب رسیده، تسلایی از این بزرگ‌تر و بالاتر وجود ندارد که بدانند، شیء مقدس یا قدیسی در کشورشان وجود دارد که می‌توانند در برابرش به‌خاک بیفتند و ستایشش کنند: «اگر قسمت ما ارتکاب گناه است، یا دروغ و یا وسوسه، چه اهمیتی دارد، جایی از این دنیا قدیس و مرد بزرگواری زندگی می‌کند که حقیقت محض را دراختیار دارد و آن را به‌خوبی درک می‌کند. این حقیقت هرگز ازبین نخواهد رفت و روزی هم به‌سراغ ما می‌آید و همان‌گونه که در کتاب مقدس به ما قول داده شده، حکومت جهان‌شمولش آغاز خواهد شد».
محمد حسن
یک حقیقت‌بین واقعی اگر مذهبی نباشد، همیشه این نیرو و استعداد را در خودش سراغ دارد که منکر معجزه شود. حتی اگر هم جلو روی خودش رخ بدهد، بیش‌تر تمایل دارد چشم‌ها و حواسش را مقصر بداند که اشتباه دیده یا حس کرده‌اند تا اینکه واقعیت را بپذیرد. از طرفی، اگر هم بپذیرد، آن را امری طبیعی خواهد پنداشت که تا آن موقع از آن بی‌اطلاع بوده است. اگر آدم واقع‌گرا سرانجام چنین امری را بپذیرد، باز هم به‌دلیل حقیقت‌بینی‌اش است که می‌تواند حقیقت را تشخیص دهد و قبول کند.
Afsaneh Habibi
برو حقیقت را کشف کن و بعد بیا برایم تعریف کن. چون اگر آدم مطمئن باشد در آن دنیا چه خبر است، با خیال آسوده‌تری از این دنیا می‌رود. از این‌ها گذشته برای تو مناسب‌تر است که با راهب‌ها زندگی کنی تا با من میخواره و این زن‌های بدکاره... اگرچه تو یک فرشته هستی، این چیزها در تو مؤثر نیست. در آن‌جا هم همین‌طور، امیدوارم دچار هیچ ناراحتی یا وسوسه‌ای نشوی. این کار خوبی است به‌همین‌دلیل هم اجازه می‌دهم به آن‌جا بروی، چون شیطان هنوز مغز تو را دراختیار نگرفته است. تو آتش می‌گیری، ولی بعد خاموش می‌شوی، شفا می‌یابی و برمی‌گردی، من هم منتظرت می‌مانم؛ خوب می‌دانم که تو در این دنیا تنها کسی هستی که مرا محکوم نمی‌کنی، پسرم، این را خوب حس می‌کنم، نمی‌توانم هم حس نکنم...
Afsaneh Habibi
من حاضرم وجود دوزخ را قبول کنم فقط به این شرط که سقف نداشته باشد، این‌طوری به‌نحوی روشن‌تر و دلپذیرتر است، آن‌طور که در مذهب پروتستان گفته شده. ولی از این حرف‌ها که بگذریم، مگر فرقی می‌کند که جهنم سقف داشته یا نداشته باشد؟ خوب، اصل موضوع سر همین مسئله است! پس اگر سقف نداشته باشد، قلاب یا چنگکی هم از آن آویزان نیست، بنابراین آدم به هیچ‌چیز گیر نمی‌کند، که تازه خود این هم باورنکردنی است. در آن صورت، پس چه کسی مرا با چنگک خواهد کشید، چون اگر به این وسیله مرا به جهنم نکشانند، آن‌وقت چه اتفاقی می‌افتد، تکلیف عدالت در آن دنیا چیست؟ پس باید آن‌ها را اختراع کرد، مخصوص من، منِ تنها، آخ اگر می‌دانستی آلیوشا من چه آدم وقیحی هستم!...»
Afsaneh Habibi
کسی که حتی به خودش هم دروغ می‌گوید، اولین کسی است که به خودش توهین می‌کند. گاهی‌وقت‌ها خیلی لذت‌بخش است که آدم به خودش توهین کند، این‌طور نیست؟ خوب می‌دانیم اگر کسی به شما توهین کند؛ ابتدا به خودش توهین کرده و بعد برای این‌که آن را با مزه‌اش کند، نسبت به شما بی‌حرمتی می‌کند و برای تکمیل‌کردن کارش اغراق هم گفته، همراه با گفته‌ها داد و بیداد هم راه انداخته تا از کاه کوهی بسازد، بااین‌همه، این آدم‌ها در وهلهٔ اول به خودشان توهین کرده‌اند، خیلی‌ها برای لذت‌بردن این کار را می‌کنند، یا با گفتن آن خشنود می‌شوند و به‌این‌ترتیب است که توهین‌کردن به کینه‌ای واقعی تبدیل می‌شود...
Toobakiani
بشر به‌محض این‌که معجزه را انکار کرد، خدا را هم انکار خواهد کرد، چون بشر بیش‌تر درپی معجزه‌هاست تا خدا و از آن‌جا که انسان نمی‌تواند از معجزه چشم بپوشد، خودش معجزه‌های جدید اختراع می‌کند، معجزه‌هایی این‌بار ساخته و پرداختهٔ خودش و دربرابر معجزهٔ شارلاتان‌ها، جادوگران مکار، حتی اگر صدبار یاغی‌تر، مرتدتر و خدا ناشناس‌تر باشد، سر تعظیم فرود خواهد آورد.
ali.mehrabiaan
به‌مجردی که به‌طور جدی به این موضوع اندیشیده، به‌وجود خدا و فناناپذیری روح ایمان آورده است، بعد هم طبعاً بی‌درنگ به خودش گفته: «من می‌خواهم برای فناناپذیری زندگی کنم، هیچ نوع سازش‌کاری و کنارآمدنی را هم نمی‌پذیرم.» به‌همین‌ترتیب اگر به این نتیجه رسیده بود که خدا و فناناپذیری بی‌معنی است و وجود ندارد، بی‌درنگ کافر می‌شد و به سوسیالیسم رو می‌آورد
کایلو
احتمالش خیلی زیاد است که او به این خاطر واقعیت را پذیرفته که می‌خواسته قبول کند، یا شاید هم پیش از آن در عمق وجودش به این موضوع اعتقاد داشته ولی به‌ظاهر می‌گفته: «تا نبینم، باور نمی‌کنم.»
کایلو
اگر دانهٔ گندمی که روی زمین افتاده نمیرد، تنها می‌ماند، ولی اگر بمیرد محصول فراوانی خواهد داد
foad.sh
هرگز به خودتان دروغ نگویید. کسی که دروغ می‌گوید و دروغ‌هایش را هم باور می‌کند، دیگر هرگز نمی‌تواند حقیقت را دریابد، نه در خودش و نه در اطرافیانش، درنتیجه هم حرمت خودش را ازبین می‌برد و هم حرمت دیگران را. وقتی کسی رعایت حرمت خودش و دیگران را نکند، دیگر کسی را دوست نخواهد داشت و در نبودن عشق، موقعی که می‌خواهد خود را سرگرم کند، به شهوت و گناه رو می‌آورد. آن‌وقت در فساد و تباهی، حالتی حیوانی پیدا می‌کند و همهٔ این‌ها از دروغ گفتن به خود و به دیگران ناشی می‌شود.
Fateme Dehdashti

حجم

۵۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۵۱۹ صفحه

حجم

۵۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۵۱۹ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
۴۹,۵۰۰
۵۰%
تومان