بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب برادران کارامازوف (جلد اول) | صفحه ۵۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب برادران کارامازوف (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب برادران کارامازوف (جلد اول)

امتیاز:
۴.۰از ۳۷۸ رأی
۴٫۰
(۳۷۸)
هم‌بستگی آدم‌ها را در ارتکاب گناه درک می‌کنم، همچنین هم‌بستگی‌شان در دریافت پاداش برایم قابل درک است؛ ولی نه درهم‌بستگی‌شان در ارتکاب گناه نسبت به بچه‌های کوچک و اگر حقیقت داشته باشد که آن‌ها هم در خطاهای پدران‌شان شریکند، در این صورت، این حقیقت مربوط به این دنیا نیست و برای من درک‌نشدنی باقی می‌ماند.
zohreh
اگر همه باید رنج ببرند تا هماهنگی ابدی را به بهای رنج بخرند، لطفآ بگو ببینم بچه‌ها در این میان چه‌کاره‌اند؟ چرا آن‌ها هم باید رنج ببرند و برای‌شان چه فایده دارد که هماهنگی را به بهای رنج‌بردن بخرند، این موضوع واقعاً غیرقابل درک است.
zohreh
اگر من رنج می‌برم، به‌خاطر این نیست که وجودم را، خطاها و رنج‌هایم را در آینده به سود کس دیگری متوازن کنم.
zohreh
باور کرده‌ام و درعین‌حال می‌خواهم به‌چشم خودم ببینم و اگر در آن لحظه مرده باشم، دوباره زنده‌ام کنند، چون اگر همه‌چیز بدون حضور من رخ دهد، خیلی حیف خواهد بود.
zohreh
برایم چه اهمیتی دارد که مقصری در کار نباشد، که همه‌چیز مستقیمآ و به‌سادگی، یکی از دیگری نشأت بگیرد و من هم آن را بدانم؛ پاداشی برای این کار لازم دارم، وگرنه ازبین می‌روم و پاداشی، نه جایی، روزی، در بی‌نهایت؛ بلکه این‌جا، در این دنیا، که من بتوانم آن را ببینم.
zohreh
رنج وجود دارد و مقصری هم در کار نیست، همه‌چیز مستقیمآ و به‌سادگی یکی از دیگری سرچشمه می‌گیرد. همه‌چیز به‌هم متصل است و متوازن.
zohreh
من کنه‌ای بیش نیستم و با فروتنی تمام اعتراف می‌کنم که نمی‌توانم بفهمم چرا اوضاع از این قرار است. تقصیر آن به گردن خود آدم‌هاست. بهشت را دراختیارشان گذاشته بودند؛ ولی آدم‌ها آزادی را ترجیح می‌دادند و عذاب آسمانی را، خوب می‌دانستند که تیره‌بخت خواهند شد، پس دل سوزاندن به حال‌شان بی‌نتیجه است.
zohreh
«من چیزی نمی‌فهمم، الآن هم هیچ‌چیزی را نمی‌خواهم بدانم. فقط می‌خواهم به واقعیت‌ها توجه داشته باشم. خیلی وقت است که تصمیم گرفته‌ام چیزی نفهمم. اگر بخواهم از چیزی سردرآورم، به واقعیت خیانت کرده‌ام؛ ولی تصمیم گرفته‌ام به آن‌چه واقع شده اکتفا کنم...»
zohreh
این را بدان جوان بی‌تجربه که حرف‌های چرند و مزخرف هم در زندگی خیلی لازمند. دنیا بر پایهٔ چرندیات قرار دارد و بدون آن‌ها، شاید هیچ اتفاقی نمی‌افتاد. این چیزی است که همه می‌دانند.
zohreh
هیچ می‌فهمی چرا وجود این جنون در انسان ضروری است و چرا در وجود او به ودیعه گذاشته شده؟ می‌گویند بدون داشتن چنین خصوصیتی، بشر نمی‌تواند روی کرهٔ زمین زندگی کند، چون نخواهد توانست خیر را از شر تشخیص دهد. این تشخیص‌دادن خیر و شر وقتی به چنین بهایی تمام می‌شود به چه دردی می‌خورد؟ همهٔ دانش و دانایی دنیا «نسبت به خدا» به یک قطره اشک این کودک بی‌گناه نمی‌ارزد. من از رنج و محنت‌های بزرگسالان حرفی نمی‌زنم، آن‌ها میوهٔ ممنوعه را چشیده‌اند، به‌درک هرچه به سرشان می‌آید. ولی این بچه‌ها، این بچه‌های معصوم!
zohreh
هر انسانی بی‌شک حیوانی درنده درون خود دارد، حیوانِ خشم را، حیوانِ شعله‌ورشدن آتش هوس دربرابر فریادهای قربانی را، حیوانی افسارگسیخته که نمی‌توان مهارش کرد، حیوانِ بیماری‌های روانی و عقده‌های جنسی که در عیاشی نهفته است، یا در بیماری نقرس، بیماری کبدی و چیزهایی از این قبیل.
zohreh
«وکیل وجدانی است اجاره‌ای».
zohreh
اگر در کشور ما سربریدن برادرتان، فقط به این دلیل که برادرتان است و لطف خداوند شامل حالش شده کار پوچی است، تکرار می‌کنم ما چیز دیگری داریم که خاص خودمان است و بدتر از آن هم نیست، شهوتی تاریخی است، خودجوش و دایمی و آن عبارت از شکنجه‌دادن با شلاق است.
zohreh
این خدای تو، اگر انسان آن را شبیه خود و با ویژگی‌های خودش خلق کرده باشد، زیباست.
zohreh
ــ فکر می‌کنم اگر شیطان وجود نداشته باشد و انسان آن را خلق کرده باشد، به‌صورت و با صفات خودش آفریده است. ــ پس این همان کاری است که درمورد خدا هم کرده است.
zohreh
درحقیقت همیشه دربارهٔ سنگدلی «حیوان‌صفتانهٔ» آدم‌ها صحبت می‌شود؛ ولی این گفته توهین و بی‌انصافی بزرگی است نسبت به حیوان‌ها. حیوان هیچ‌گاه نمی‌تواند مانند انسان بی‌رحم و سنگدل باشد، انسانی که در سنگدلی این‌همه هنرمند و ظریف‌کار است. ببر فقط گاز می‌گیرد و می‌درد و جز این هم کار دیگری بلد نیست. هیچ‌وقت به فکرش نمی‌رسد که می‌تواند گوش آدم‌ها را در سراسر شب میخ‌کوب کرد، حتی اگر هم می‌توانست این کار را بکند، نمی‌کرد.
zohreh
یک بی‌گناه نباید به‌خاطر فردی گناهکار رنج ببرد، آن هم چنین بی‌گناهانی!
zohreh
تو بچه‌ها را دوست داری، آلیوشا؟ می‌دانم که دوست‌شان داری و باخبری که چرا من نمی‌خواهم درحال‌حاضر جز دربارهٔ آن‌ها از کس دیگری حرف بزنم. اگر آن‌ها هم در این دنیا به‌شدت دچار رنج باشند، به‌خاطر پدران‌شان است، آن‌ها در عوض پدران‌شان تنبیه می‌شوند که میوهٔ ممنوعه را چشیده‌اند؛ ولی این استدلال مربوط به دنیای دیگری است که برای انسان‌های این دنیا قابل درک نیست.
zohreh
آدم می‌تواند تحسین‌شان کند. تحسین‌شان کند، نه این‌که دوست‌شان داشته باشد.
zohreh
در عالم تخیل باز آدم می‌تواند همنوعش را دوست بدارد و حتی گاهی هم از دور؛ ولی از نزدیک کم و بیش هرگز.
zohreh

حجم

۵۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۵۱۹ صفحه

حجم

۵۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۵۱۹ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
۴۹,۵۰۰
۵۰%
تومان