بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زن زیادی | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب زن زیادی

بریده‌هایی از کتاب زن زیادی

نویسنده:جلال آل احمد
انتشارات:انتشارات نگاه
امتیاز:
۳.۹از ۹۴۵ رأی
۳٫۹
(۹۴۵)
بامهری که از شوهر سابقش گرفته بود آن قدر پول داشت که در هر فصل بیست و یک دست لباس بدوزد و هفته‌ای یک جفت کفش بخرد. و اصلاً به عدد بیست و یک عقیده پیدا کرده بود. این هم خودش یکی از تجربیات نه سال شوهرداری او بود. روز بیست‌ویکم ماه بود که شوهر کرده بود و در همچه روزی طلاق گرفته بود و نیز در همچه روزی با شوهر دومش آشنا شد.
mah abadi
کلمه‌ای در شرق بود و کهن بود و وحدت داشت چون با آفتاب برمی‌خاست و کلمه‌ای در غرب هویدا شد و تازه شد که منقسم بود و چون از تاریکی زندان برآمده بود. ۲۵. شرق بود و کلمه در شرق واحد بود و با آفتاب در آسمان بود و دور از دسترس عوام. ۲۶. غرب بود و کلمه در غرب منقسم بود واز تاریکی زمین برخاسته بود و پراکنده بود. ۲۷. و هر کاتب در قسمی بود و کلام منشعب بود و
nasr
خدادادخان حالا پس از این که پنج سال آزگار بی این که گناهی کرده باشد، کیفری به آن سختی را چشیده، به این اصل رسیده است که وقتی در مملکتی قصاص قبل از جنایت می‌کنند، پس جنایت را هم پس از قصاص می‌شود مرتکب شد؛ و اگر قرار است به خاطر گناهی که آدم نکرده است کیفری ببیند، ناچار خود گناه را هم پس از چشیدن کیفر باید بکند تا حسابش پاک باشد.
f.r
در خانه‌های متعددی که زندگی کرده‌ام، اگر در اول کار به صداهای دم صبح، به عوعوی دیروقت سگ‌های شبگرد، به صدای اولین اتوبوس‌ها که آدم‌های سحرخیز را به کارشان می‌رسانند، به صدای زنگ دوچرخه‌ی شیرفروش محل و یا به هر صدای دیگر از خواب می‌پریده‌ام، کم‌کم عادت کرده‌ام و یکی دو هفته که از اقامتم در آن محل گذشته است همه‌ی آن صداها، حتی زننده‌ترین‌شان نیز، برایم عادی شده بوده است؛
سید مهدی
وقتی پا به پای گچ فروش ده راه می‌رفتم نه داستان دزد برایم اهمیتی داشت و نه زندگی مختصر من که به دزدی رفته بود. آن چه برایم مهم بود این بود که می‌خواستم با او حرف بزنم و داستان را که به خودی خود اهمیتی برایم نداشت، برای او با آب و تاب نقل کنم
Seyyed Tabatabaei
به‌این عروس حشریت بگو کمتر بچزونتش.
کاربر ۷۹۶۴۵۶۰
مثل این که احتیاج داشتم خودم را در یک هیاهوی انسانی گم کنم.
.....
خدادادخان حالا پس از این که پنج سال آزگار بی این که گناهی کرده باشد، کیفری به آن سختی را چشیده، به این اصل رسیده است که وقتی در مملکتی قصاص قبل از جنایت می‌کنند، پس جنایت را هم پس از قصاص می‌شود مرتکب شد؛ و اگر قرار است به خاطر گناهی که آدم نکرده است کیفری ببیند، ناچار خود گناه را هم پس از چشیدن کیفر باید بکند تا حسابش پاک باشد
ننه قمر
اصلاً به عقیده‌ی او وجه امتیاز آدم‌ها را از یک دیگر نمی‌شد از درون‌شان، از قوای ذهنی‌شان بیرون کشید و مثل خرمهره روی پیشانی‌شان آویزان کرد یا مثل نشان روی دوش‌شان کوبید.
ننه قمر
چراکه هرچه حکمت این جهان افزون‌تر غم آن بیش‌تر.
ₘᵢₘ_ᵣₐ
۳۰. زینهار تا کلام را به دروغ نیالایی که روح خود را به زنگ سپرده‌ای. ۳۱. زینهار به کلام، تخم کین مپاش بلکه بذر محبت. ۳۲. زیرا کیست که مار پرورد و از زهرش در امان ماند و کیست که تاکستان غرس کند واز انگور بی‌بهره باشد؟ ۳۳. قرن‌ها چنین باد و ابدالآباد.۳۴.
آزمین
در آن منگر که دیگری از تو چه می‌طلبد، به آن بنگر که دل تو از تو چه می‌طلبد.
سجاد پیرزاد
کلمه بود و چلیپا بر پای ماند و پس انسان به آسمان رفت و کلام با هر قطره‌ی باران به زمین رسید و پراکند.
محسن
در مملکت آدم‌های مفنگی، یکی دکترها کار و بارشان خوب است؛ یکی هم مرده شورها.
Sanaz BR
در مملکت آدم‌های مفنگی، یکی دکترها کار و بارشان خوب است؛ یکی هم مرده شورها.
Sanaz BR
هرچه حکمت این جهان افزون‌تر غم آن بیش‌تر.
enc fatemian
بدان که (نه آن چه به دهان فرو می‌رود فرزند انسان را نجس می‌کند، بلکه آن چه از دهان بیرون می‌آید.
کاربر ۵۹۸۷۱۲۵
عمدا از نظر آبای کلیسا غیر معتبر و حتی مردود شناخته شده - این رساله‌ی وافی هدایه نیز به سرنوشت انجیل برنابا دچار گشته است و تاکنون از انظار پو
کاربر ۷۲۹۵۵۵۲
- در مملکت آدم‌های مفنگی، یکی دکترها کار و بارشان خوب است؛ یکی هم مرده شورها.
Narges
شوهر ایده‌آل او باید جوان باشد، پول‌دار باشد، خشک و رسمی نباشد، وقیح و پررو نباشد، چاپار دولت نباشد و مهم‌تر از همه این که از در که تو آمد از فرق سر تا نوک پای زنش را ببوسد.
فوقِ معمولی

حجم

۱۱۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۱۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۵۶,۰۰۰
۳۹,۲۰۰
۳۰%
تومان