بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کلیدر؛ جلد سوم و چهارم | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب کلیدر؛ جلد سوم و چهارم اثر محمود دولت‌آبادی

بریده‌هایی از کتاب کلیدر؛ جلد سوم و چهارم

انتشارات:فرهنگ معاصر
امتیاز:
۴.۶از ۳۵ رأی
۴٫۶
(۳۵)
خواب، نیایش خاموش است. نیایشِ بودن. چرا که در این دم، تو همانی که خدا را پسند می‌افتد! تسلیم، تسلیم. معصوم و بی‌دفاع.
Saeid
برای تکیه‌دادن، دیوار هم دست
Saeid
او ناچار بود، اما ابله نبود.
Saeid
آدم غریب هم هر روز یک‌بار، و هر سال یک‌بار، دلش می‌گیرد. آخرِ هر روز و آخرِ هر سال. غروب و عید.
Saeid
با من قوم و خویش هم که نیستی. هیچکاره من حساب نمی‌شوی! بیگانه‌ای، بیگانه! ستار گفت: ــ همه برادرها که نباید از یک مادر زاییده باشند!
Saeid
عشق و رنجت را به همان حد مجال برو بده که پَرَش قلب دیگری نخراشد!
Saeid
شاید بتوان درد زخم را تاب آورد، اما اینکه تو را چندان سفیه بپندارند که در گوش‌ت بخوانند خیال زخم تو را به درد واداشته، شاید تحمل‌بردار نباشد!
Saeid
تا در باد دنیا باشم، هوای دوروبرت را دارم. دیگر چه حرف حسابی داری؟
Saeid
دزدِ گرفته‌نشده، پادشاه است.
masum75
پاره‌ای لحظه‌ها چه کشنده‌اند.
Saeid

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۶۲۳ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۶۲۳ صفحه