بریدههایی از کتاب دایی جان ناپلئون
۴٫۰
(۷۵۱)
به قول ناپلئون آن موقعی که میدان جنگ ساکت است خطرناکترین لحظههاست.
Parinaz
ــ عمواسداللّه، شما مثل اینکه خیلی از این ماجراها کیف کردهاید.
ــ به عمرم اینقدر خوشحال نبودهام. بگذار یک کمی پوزه اینها به خاک مالیده بشود! خانواده اشرافی، نوههای پلنگالسلطنه و ببرالدوله، که به کونشان میگفتند همراه ما نیا بو میدهی، حالا باید با اصغر دیزل و آسپیران غیاثآبادی همپیاله بشوند!
Hanieh Sadat Shobeiri
خدا بیامرزدت! جوان خوبی بودی! بده بالای سرت بنویسند: ای نکویان که در این دنیایید یا از این بعد به دنیا آیید ـ آنکه خفته است در این خاک منم ـ آنکه سانفرانسیسکو نرفته است منم ...
feri
چو در طاس لغزنده افتاد مور/رهاننده را چاره باید نه زور ...
feri
بلافاصله لای پنج انگشت را گاز میگرفتم و پشت سر آن لای همان انگشتها فوت میکردم. این علامت استغفار هم نمیدانم از کجا بین ما بچهها رسم شده بود.
feri
اگر توی اقیانوس غرق شده باشی و در آخرین لحظه که دارد جانت با زجر و شکنجه از بدنت درمیرود یک نهنگ هم نجاتت بدهد به چشمت شکل ژانت مکدونالد میشود.
نیلوفر معتبر
. ممکن است آدم از یک فکر احمقانه خندهاش نگیرد ولی دلیل نمیشود که احمقانه نباشد
زینب دهقانی
از کیف مادرم یک سکه یک قرانی دزدیدم و به بهانه خرید کتابچه زیر بازارچه رفتم. شمع خریدم و در سقاخانه زیر بازارچه روشن کردم
omega
به قول ناپلئون یک سردار با صد سرباز سیر بهتر کار میکند تا با هزار سرباز گرسنه ...
هانیه
«باباجان، زیاد غصه نخور! با همه اینها، باز برنده هستی که عشق را شناختی. سعادتی بردی که در عمر کوتاه آدم نصیب همه کس نمیشود»
m.alavi
اگر توی اقیانوس غرق شده باشی و در آخرین لحظه که دارد جانت با زجر و شکنجه از بدنت درمیرود یک نهنگ هم نجاتت بدهد به چشمت شکل ژانت مکدونالد میشود.
m.alavi
ممکن است آدم از یک فکر احمقانه خندهاش نگیرد ولی دلیل نمیشود که احمقانه نباشد.
m.alavi
به زنها که میرسی نشان بده که مشتری هستی، طالب جنس هستی، خریدار هستی. بعد برو با خیال راحت بخواب خودشان میآیند سراغت. بعد هم سانفرانسیسکو!
𝑱𝒂𝒅𝒐𝒐𝒈𝒂𝒓𝒆 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📖
هیچوقت اینطور قیافه نجیب به خودت نگیر. زنها تا دیدند قیافه نجیب و سربهزیر داری، اگر «سیسرون» باشی میگویند واخ چه تودهن یخی دارد. اگر کلارک گیبل باشی میگویند واخ چه خوشگل بینمکی است. اگر بوعلی باشی میگویند چهارپایی بر او کتابی چند ... مثل اینکه حواست اینجا نیست. درس را بگذاریم برای یک وقت دیگر.
𝑱𝒂𝒅𝒐𝒐𝒈𝒂𝒓𝒆 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📖
همیشه یک بهانهای جلو پای طرف بگذار که برای تحویل جنس از آن بهانه استفاده کند.
𝑱𝒂𝒅𝒐𝒐𝒈𝒂𝒓𝒆 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📖
من یک روز گرم تابستان، دقیقاً یک سیزده مرداد، حدود ساعت سه و ربع کم بعدازظهر، عاشق شدم. تلخیها و زهر هجری که چشیدم بارها مرا به این فکر انداخت که اگر یک دوازدهم یا یک چهاردهم مرداد بود، شاید اینطور نمیشد.
کاربر ۵۹۸۸۱۶۹
من یک روز گرم تابستان، دقیقاً یک سیزده مرداد، حدود ساعت سه و ربع کم بعدازظهر، عاشق شدم. تلخیها و زهر هجری که چشیدم بارها مرا به این فکر انداخت که اگر یک دوازدهم یا یک چهاردهم مرداد بود، شاید اینطور نمیشد.
ایلیا
تو هنوز بچهای نمیفهمی. اگر توی اقیانوس غرق شده باشی و در آخرین لحظه که دارد جانت با زجر و شکنجه از بدنت درمیرود یک نهنگ هم نجاتت بدهد به چشمت شکل ژانت مکدونالد میشود.
ایلیا
عاقبت گرگزاده گرگ شود/ گرچه با آدمی بزرگ شود.
Bertha
لیلی خانم سیزدهچهارده سالشه میتواند شوهر کند
محمد جواد
حجم
۴۵۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۹۶ صفحه
حجم
۴۵۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۹۶ صفحه
قیمت:
۱۵۲,۵۰۰
۷۶,۲۵۰۵۰%
تومان