بریدههایی از کتاب دایی جان ناپلئون
۴٫۰
(۷۲۵)
اگر توی اقیانوس غرق شده باشی و در آخرین لحظه که دارد جانت با زجر و شکنجه از بدنت درمیرود یک نهنگ هم نجاتت بدهد به چشمت شکل ژانت مکدونالد میشود.
نیلوفر معتبر
. ممکن است آدم از یک فکر احمقانه خندهاش نگیرد ولی دلیل نمیشود که احمقانه نباشد
زینب دهقانی
از کیف مادرم یک سکه یک قرانی دزدیدم و به بهانه خرید کتابچه زیر بازارچه رفتم. شمع خریدم و در سقاخانه زیر بازارچه روشن کردم
omega
به زنها که میرسی نشان بده که مشتری هستی، طالب جنس هستی، خریدار هستی. بعد برو با خیال راحت بخواب خودشان میآیند سراغت. بعد هم سانفرانسیسکو!
𝑱𝒂𝒅𝒐𝒐𝒈𝒂𝒓𝒆 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📖
هیچوقت اینطور قیافه نجیب به خودت نگیر. زنها تا دیدند قیافه نجیب و سربهزیر داری، اگر «سیسرون» باشی میگویند واخ چه تودهن یخی دارد. اگر کلارک گیبل باشی میگویند واخ چه خوشگل بینمکی است. اگر بوعلی باشی میگویند چهارپایی بر او کتابی چند ... مثل اینکه حواست اینجا نیست. درس را بگذاریم برای یک وقت دیگر.
𝑱𝒂𝒅𝒐𝒐𝒈𝒂𝒓𝒆 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📖
همیشه یک بهانهای جلو پای طرف بگذار که برای تحویل جنس از آن بهانه استفاده کند.
𝑱𝒂𝒅𝒐𝒐𝒈𝒂𝒓𝒆 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📖
خدایا! چرا فرار کردم؟ چرا نماندم تا عکسالعمل او را ببینم؟ خودم هم هیچ نمیفهمیدم. به خاطرهام رجوع کردم. هیچجا نخوانده و نشنیده بودم که عاشق بلافاصله بعد از اظهار عشق فرار کند.
𝑱𝒂𝒅𝒐𝒐𝒈𝒂𝒓𝒆 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📖
من یک روز گرم تابستان، دقیقاً یک سیزده مرداد، حدود ساعت سه و ربع کم بعدازظهر، عاشق شدم. تلخیها و زهر هجری که چشیدم بارها مرا به این فکر انداخت که اگر یک دوازدهم یا یک چهاردهم مرداد بود، شاید اینطور نمیشد.
کاربر ۵۹۸۸۱۶۹
من یک روز گرم تابستان، دقیقاً یک سیزده مرداد، حدود ساعت سه و ربع کم بعدازظهر، عاشق شدم. تلخیها و زهر هجری که چشیدم بارها مرا به این فکر انداخت که اگر یک دوازدهم یا یک چهاردهم مرداد بود، شاید اینطور نمیشد.
ایلیا
تو هنوز بچهای نمیفهمی. اگر توی اقیانوس غرق شده باشی و در آخرین لحظه که دارد جانت با زجر و شکنجه از بدنت درمیرود یک نهنگ هم نجاتت بدهد به چشمت شکل ژانت مکدونالد میشود.
ایلیا
عاقبت گرگزاده گرگ شود/ گرچه با آدمی بزرگ شود.
Bertha
لیلی خانم سیزدهچهارده سالشه میتواند شوهر کند
محمد جواد
بهخصوص آن وقتها مرگ ومیر بین بچهها قبل از سن رشد زیاد بود. گاهی میشنیدیم که در مجالس تعداد بچههایی را که خانمها زاییده بودند و تعدادی از آنها که زنده مانده بودند میشمردند.
محمد جواد
بعدها دانستم که لیلی خیلی آسانتر از من این ناکامی را تحمل کرده بود.
محمد جواد
چشمهای سیاه او را روشنتر از آنکه واقعاً در برابرم باشد میدیدم.
Bertha
اولاً داییجانت لیلی را به تو نمیدهد. برای اینکه با آقاجانت میانه ندارد. ثانیاً اگر هم بخواهد بدهد تو باید لااقل شش هفت سال صبر کنی تا بتوانی زن بگیری. ثالثاً آن پسر را که الان توی مریضخانه خوابیده چه میکنی؟ خلاصه هزار جور اشکال دارد. تو هم که عرضه سانفرانسیسکو نداری ... وقتی خوب فکر میکنم میبینم باز هم آسپیران غیاثآبادی ...
Juror #8
این گرگ مزوّر انگلیس با هر کسی که وطنش را و آب و خاکش را دوست دارد بد است.
.....
نه! نباید گریه کنم. از وقتی چشم به دنیا باز کرده بودیم حتی قبل از اینکه زبان باز کنیم و معنی کلمات را درست بفهمیم مرتب در گوش ما خوانده بودند: تو پسری نباید گریه کنی! ... مگر تو دختری که گریه میکنی؟ ... هوهو. این پسر نیست که گریه میکند دختره ...
کاربر
امتیاز عبدالقادر به من این بود که من با ظرافت با زنم حرف میزدم و او با زمختی و خشونت. من روزی یک بار حمام میرفتم او ماهی یکبار. من شعر سعدی میخواندم او بادگلو میکرد. آن وقت در چشم زنم من بیهوش بودم او باهوش، من بیشعور بودم او باشعور. من زمخت بودم او ظریف ...
کاربر ۴۹۴۸۳۳۲
جسم آدم توی کارخانه ننه آدم درست میشود امّا روح آدم توی کارخانه دنیا ...
دختر بهاری
حجم
۴۵۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۹۶ صفحه
حجم
۴۵۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۹۶ صفحه
قیمت:
۱۵۲,۵۰۰
۷۶,۲۵۰۵۰%
تومان