بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گرترود | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب گرترود

بریده‌هایی از کتاب گرترود

نویسنده:هرمان هسه
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۸از ۱۹ رأی
۳٫۸
(۱۹)
در لباس سفید بلندتر و باریک‌تر از همیشه به نظر می‌آمد. با لطف و متانت در کنار این مرد شق و رق و مغرور و در راهی مقدس که به محراب منتهی می‌شد قدم برمی‌داشت. اگر به جای هاینریش من با پای معلولم در کنارش در این راه قدم برمی‌داشتم، یقینآ صحنه به این زیبایی نمی‌بود.
Mahdi Nezami
در لباس سفید بلندتر و باریک‌تر از همیشه به نظر می‌آمد. با لطف و متانت در کنار این مرد شق و رق و مغرور و در راهی مقدس که به محراب منتهی می‌شد قدم برمی‌داشت. اگر به جای هاینریش من با پای معلولم در کنارش در این راه قدم برمی‌داشتم، یقینآ صحنه به این زیبایی نمی‌بود.
Mahdi Nezami
شخصآ استنباط کرده بودم از زمانی که نسبت به سرنوشتم صبور و حتی بی‌تفاوت شده بودم، زندگانی هم با من سر سازش بیشتری نشان می‌داد. انسان با همه کشش و کوشش‌ها به چیزهایی که بیشتر در پی آن‌هاست کمتر می‌رسد.
Mahdi Nezami
صورتش را به آرامی در میان دستانم گرفتم، پیشانی و چشمان و لبانش را بوسیدم و دوباره برجا نشستم. او اجازه این کار را آرام و باز با نوعی متانت، بی‌تعجب و تأثر به من داد.
Mahdi Nezami
اگر او نمی‌توانست برای ابد به من تعلق داشته باشد، زندگی من معنا و مفهومی نداشت. تعالی روانم دیگر اصالتی نداشت. تمام کشش و کوشش‌ها تاکنون و از این پس پوچ و عبث می‌نمود.
Mahdi Nezami
اگر او نمی‌توانست برای ابد به من تعلق داشته باشد، زندگی من معنا و مفهومی نداشت. تعالی روانم دیگر اصالتی نداشت. تمام کشش و کوشش‌ها تاکنون و از این پس پوچ و عبث می‌نمود.
Mahdi Nezami
آیا صحیح بود آن طور همه چیز را برای دخترک شرح دهم
Mahdi Nezami
دیگر برای من هم کسی روی کره زمین وجود داشت که هر ضربان قلبم و هر نفسم پاسخگوی صدا و نگاهش بود.
Mahdi Nezami
چه عظمتی دارد زندگی انسانی که تمام عمرش را در مقابل چشمانی این چنین زیبا و باصداقت بگذراد. چگونه می‌شد با این زن بدرفتاری کرد.
Mahdi Nezami
انسان نمی‌تواند هم رهگذری در کنار انسان‌ها باشد و هم خود را عضوی از آنان بداند.
کاربر ۳۶۹۱۰۴۲
از آن پس دنیای درون من شکل می‌گرفت و برایم پناهگاهی سرشار از تقوی و تقدس می‌شد. بهشت گمشده‌ای در نهان می‌یافتم که هیچ کس نمی‌توانست آن را از من بگیرد یا تحقیر کند و این همه چیزی بود که نمی‌خواستم کسی در آن سهیم باشد.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
بتوانیم دل‌های خود را به نور خدا بیاراییم و زمانی که هستی و حیاتمان لبریز از او است، دیگران انعکاس نور را در نگاهمان و کلماتمان بیابند و ببینند. برای دیگرانی که او را نمی‌شناسند و نمی‌خواهند بشناسندش از این طریق راهگشا باشیم. ما را از بازی روزگار گریزی نیست، اما تحت تعلیمات خدایی، خود را بشناسیم و فرمانروای خود باشیم. با مسائل و مشکلات حیات متانت و مدارا روا داریم.
سعیده
با بازآفرینی واقعیت‌ها، صداها، الفاظ و نکته‌های بی‌شمار، ظاهرآ بی‌اهمیت و بی‌ارزش، دست‌آویزهای روشنفکرانه بسازیم. آثاری به وجود آوریم که قبل از آن هرگز وجود نداشته و بعد از آن هم به حیات خود، مستقل از ما، ادامه خواهند داد. فلسفه‌ای برای حیات بیابیم که زیبایی و جاودانگی‌اش بازی شوم سرنوشت را خنثی سازد. سرودهایی سر دهیم پر از فلسفه حیات و معنای وجود.
سعیده
بخت و اقبال هم در بازی سرنوشت نقش خود را حک می‌کند و ما را محک می‌زند، اما ما انسان‌ها در پاره‌ای موارد باید بتوانیم از طبیعت و سرنوشت، قوی‌تر باشیم و مقهور نشویم. حتی اگر برای مدت کوتاهی باشد. می‌توانیم در مواقع احتیاج و الزام به یکدیگر بپیوندیم و به هم عشق بورزیم. برای هم تسکین و تسلی باشیم. در مواقعی از این هم فراتر رویم، نیمه خدایی شویم و با دست‌های توانای خود فرمان دهیم و خلق کنیم.
سعیده
انسان‌ها در هیچ مقوله‌ای اعم از غم و شادی شریک هم نیستند و در انزوای مطلق به سر می‌برند. در واقع مستقل از هم و فاقد هر نوع وجه مشترکی. گاهی هم این افراد بیمار گستاخانه بقیه مردم نسبتآ سالم که همدیگر را درک می‌کنند و به هم عشق می‌ورزند را حیوان می‌نامند. اگر این بیماری در بین عموم شایع می‌شد دیگر نژاد بشری از بین می‌رفت. اما عملا فقط بین مردم و طبقات بالای جوامع اروپایی متداول است. در میان جوانان قابل علاج است. در حقیقت این از عوارض اجتناب‌ناپذیر دوران رشد و شکوفایی است.
سعیده
آدم‌های پست و شیاد، انسان‌های بااحساس و بی‌گناه را به سوی خود می‌کشند و هرگز رهایشان نمی‌کنند.
کاربر ۲۰۶۳۳۱۰
آثاری به وجود آوریم که قبل از آن هرگز وجود نداشته و بعد از آن هم به حیات خود، مستقل از ما، ادامه خواهند داد.
سیلوئِت
«تا پیش نیامده غصه‌اش را نخور.»
سیلوئِت
به این مطلب که، اصولا زندگی و زنده بودن مشکل است؛ به تلخی پی بردم
سیلوئِت
زندگی خود من با این‌که بدبختی‌ها و مشکلات خود را داشته اما چه بسا که از دید دیگران و گاهی حتی به زعم خودم پربار و عالی آمده است.
سیلوئِت

حجم

۱۷۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۹۵ صفحه

حجم

۱۷۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۹۵ صفحه

قیمت:
۴۳,۰۰۰
۲۱,۵۰۰
۵۰%
تومان