بریدههایی از کتاب حفره ها
۳٫۵
(۶۶)
باد که میآید
خاکِ نشسته بر صندلی بلند میشود
میچرخد در اتاق
دراز میکشد کنار زن،
فکر میکند
به روزهایی که لب داشت
Maryam
از زیر پوست با تو حرف میزنم
از کوچههای خون، مرگ، مردگی
از خونمردگی!
یعنی که خسته است خون از اینهمه چرخیدن
نشسته است.
Atena
ما روی مرگ لباس پوشیده بودیم
Atena
کلمات چیستند
که چون میخها در پایم فرو رفتهاند
و چون شاخههای نرگس
در دستانم منتظرند
کلمات
که با من سیگار میکشند
قرار میگذارند
نمیآیند.
Atena
هر کجای این شهر که دست بگذارم
درد میکند
هر کجای روز که بنشینم
شب است
هر کجای خاک...
Atena
پریدن، ربطی به بال ندارد
قلب میخواهد.
Atena
دیدم کسی مدام
پشتِ درختها پنهان میشود
به سایهها میگریزد
و در انتظار فرصتی خلوت
با تپانچهای در جیب
تعقیبم میکند
رفتارش کاملاً طبیعیست
او نمیداند
خودم استخدامش کردهام.
Atena
دکتر سرش را تکان میدهد
پرستار سرش را تکان میدهد
دکتر عرقش را پاک میکند
و رشتهکوههای سبز
بر صفحهٔ مانیتور
کویر میشوند
Atena
پنهانی، گوشهٔ تقویم نوشتم:
نهنگی که در ساحل تقلا میکند
برای دیدن هیچکس نیامده است.
Atena
باد که میآید
خاکِ نشسته بر صندلی بلند میشود
میچرخد در اتاق
دراز میکشد کنار زن،
فکر میکند
به روزهایی که لب داشت
شیلا در جستجوی خوشبختی
از بیداری فرار میکنی به خواب
میبینی
جای دستبند بر بیداریت درد میکند
جای لبهای خالی بر پیشانیت...
جایت در زندگی درد میکند،
زخم است...
زخم را باید خاراند
پوستش را کَند
شیلا در جستجوی خوشبختی
دراز کشیدهام
زنم شعری از جنگ میخوانَد،
همین مانده بود
تانکها به تختخوابم بیایند
گلولهها
خوابهایم را
سوراخ سوراخ کردهاند
شیلا در جستجوی خوشبختی
دکتر سرش را تکان میدهد
پرستار سرش را تکان میدهد
دکتر عرقش را پاک میکند
و رشتهکوههای سبز
بر صفحهٔ مانیتور
کویر میشوند
شیلا در جستجوی خوشبختی
دیگر روز از سرم گذشته و
حوصله از پیراهنم سر رفته...
شیلا در جستجوی خوشبختی
دیدم کسی مدام
پشتِ درختها پنهان میشود
به سایهها میگریزد
و در انتظار فرصتی خلوت
با تپانچهای در جیب
تعقیبم میکند
رفتارش کاملاً طبیعیست
او نمیداند
خودم استخدامش کردهام.
شیلا در جستجوی خوشبختی
همینطور برای خودم میخندم
همینطور برای خودش اشک میآید
شیلا در جستجوی خوشبختی
یک جفت کفش
چند جفت جوراب با رنگهای نارنجی و بنفش
یک جفت گوشوارهٔ آبی
یک جفت...
کشتی نوح است
این چمدان که تو میبندی!
شیلا در جستجوی خوشبختی
من اما
بر تپهای نشستهام
بهمنِ کوچک دود میکنم.
یعنی تنهایم
یعنی نامِ هیچکس در دهانم نیست
شیلا در جستجوی خوشبختی
حالا که رفتهای، بیا
بیا برویم
بعدِ مرگت قدمی بزنیم
ماه را بیاوریم
و پاهامان را تا ماهیان رودخانه دراز کنیم
بعد
موهایت را از روی لبهایت بزنم کنار
شیلا در جستجوی خوشبختی
از پروژکتورهای روز و شب
از سکانسهای تکراری زمین، خستهام!
دریا را مچاله میکنم
میگذارم زیر سر
زُل میزنم به مقوای سیاهِ چسبیده به آسمان
و با نوارِ جیرجیرک
به خواب میروم.
نوار را که برگردانند
خروس میخواند.
شیلا در جستجوی خوشبختی
حجم
۴۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه
حجم
۴۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه
قیمت:
۲۳,۰۰۰
۱۱,۵۰۰۵۰%
تومان