بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب حفره ها | طاقچه
تصویر جلد کتاب حفره ها

بریده‌هایی از کتاب حفره ها

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۶۶ رأی
۳٫۵
(۶۶)
پریدن، ربطی به بال ندارد قلب می‌خواهد.
up
به آغوشم کشیدی اما سایه‌ات را دیدم که دست‌هایش توی جیبش بود
Smrldo
به آغوشم کشیدی اما سایه‌ات را دیدم که دست‌هایش توی جیبش بود
کتابخوار
خودم را می‌زنم به بیداری به خواب که سخت است
faezeh
می‌خواستم بمانم، رفتم. می‌خواستم بروم، ماندم. نه رفتن مهم بود و نه ماندن... مهم من بودم که نبودم.
r.mohami
همین‌طور برای خودم می‌خندم همین‌طور برای خودش اشک می‌آید
فئودور میخائیلوویچ داستایفسکی
جایت در زندگی درد می‌کند،
faezeh
از زیر پوست با تو حرف می‌زنم از کوچه‌های خون، مرگ، مردگی از خون‌مردگی! یعنی که خسته است خون از این‌همه چرخیدن نشسته است.
Nika
نهنگی که در ساحل تقلا می‌کند برای دیدن هیچ‌کس نیامده است.
Smrldo
و حالا زمان داشت از ما انتقام می‌گرفت
hayka~
شمع‌ها را روشن کردم ولی هیچ‌چیز روشن نشد نور تاریکی را پنهان کرده بود...
Pooria Mardani
من و تو بارها زمان را در کافه‌ها و خیابان‌ها فراموش کرده بودیم و حالا زمان داشت از ما انتقام می‌گرفت
13
همین‌طور برای خودم می‌خندم همین‌طور برای خودش اشک می‌آید
مریم!
و کرمان با آن‌همه چشم نمی‌تواند گریه کند
مریم بانو
نهنگی که در ساحل تقلا می‌کند برای دیدن هیچ‌کس نیامده است.
min
هر کجای این شهر که دست بگذارم درد می‌کند هر کجای روز که بنشینم شب است
شیلا در جستجوی خوشبختی
قندیل‌ها، انگشت‌های زمستانند بر گلوی درختان
سیدطه
ما روی مرگ لباس پوشیده بودیم
abolfazlzareikm
بارانی که روزها بالای شهر ایستاده بود عاقبت بارید، تو بعدِ سال‌ها به خانه‌ام می‌آمدی...
hayka~
بعدِ مرگت قدمی بزنیم ماه را بیاوریم و پاهامان را تا ماهیان رودخانه دراز کنیم بعد
faezeh

حجم

۴۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۸۲ صفحه

حجم

۴۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۸۲ صفحه

قیمت:
۲۳,۰۰۰
۱۱,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۸صفحه بعد