- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب برفک
- بریدهها
بریدههایی از کتاب برفک
۳٫۶
(۲۷)
مرگ پایان وابستگی به چیزهاست. درک این حقیقت ساده خیلی مشکله. ولی تا دست از انکار مرگ میکشیم، این امکان رو پیدا میکنیم که با آرامش سمت مرگ بریم
az_kh
«هفتهٔ دیگه پنجاه و یک سالم میشه.»
«آدم پنجاه و یکساله که پیر نیست، پیره؟»
«بیست و پنج ساله همین رو به خودم میگم.»
صاد
جالب اینجاست که من دیوانهٔ بدن زنها نیستم. عاشق ذهنشونم. ذهن یه زن. جریان دقیق و بینقص یکجهته مثل حرکت گلوله توی لولهٔ تفنگ، مثل یه آزمایش فیزیکی. چهقدر لذت داره حرف زدن با یه زن روشنفکر که جوراب مشکی پوشیده و پاهاش رو میندازه روی هم.
نسیم رحیمی
ما موجوداتی هستیم شکننده و آسیبپذیر در محاصرهٔ دنیایی از حقایق ستیزهجو. حقایقی که شادی و امنیت ما را تهدید میکنند. هر چه بیشتر در طبیعتِ چیزها تعمق میکنیم بهنظر میآید شالودهمان سستتر میشود.
شراره
برفک (White Noise) رسید. وایت نویز یا نوفهٔ سفید یک نویز تصادفی است که تراکم طیفی ثابتی دارد. به این معنا که این نویز دامنه یا تراکم مشابهی در سراسر طیف فرکانسهای اصوات قابل شنیدن (بیست تا بیست مگاهرتز) دارد. نویز سفید به این علت سفید نامیده میشود چون مانند نور سفید که آمیزهای از تمام طول موجهای مرئی نور است، ترکیبی از همهٔ فرکانسهای قابل شنیدن است. وجود همهٔ فرکانسهای قابل شنیدن باعث شده که اغلب از آن برای پوشاندن سایر صداها استفاده کنند
شراره
انجام عملی شر و بعد جبرانش با کاری متعالی بهتر است یا زیستن زندگیای مطلقاً خنثی؟
صبا بانو:)
«آدمهای نابغه نمیفهمن با نبوغشون چه زندگیهایی رو نابود میکنن.
صبا بانو:)
آن چیزی که در بستر مرگ عفو میکنیم بیعاطفگی یا طمع بقیه نیست. ما آدمها را بابت تواناییشان برای فاصله گرفتن از خودمان میبخشیم، برای توطئهچینیشان برضد ما در سکوت، برای کشتن ما.
صبا بانو:)
فرقی نیست میان زندگان و مُردگان. هر دو یک مجرای واحد برای نیروی حیات هستن.
صبا بانو:)
چیزی که در مواقع خروج جمعی بیشتر از هر چیز دیگر مردم را میترساند این است که فکر کنند اولیای امور زودتر از خودشان فرار کردهاند و همه را در میانهٔ آشوب به خود وا نهادهاند.
صبا بانو:)
«هر بچهای باید این فرصت رو داشته باشه که هزاران کیلومتر تنها سفر کنه، به خاطر اعتمادبهنفس و استقلال ذهنیای که بعدش به دست میآره، با لباسها و وسایل نظافت شخصی به انتخاب خودش. هر چی زودتر بفرستیمشون هوا براشون بهتره. مثل شنا و پاتیناژ. باید کاری کنی از بچگی شروع کنن.
صبا بانو:)
خبر در هواپیما پیچیده، ردیفبهردیف همه بههم گفتهاند «سقوط اضطراری، سقوط اضطراری.» دیدهاند چهقدر ساده با افزودن یک کلمه آینده دوباره فراچنگ میآید، هر چند در خیال نه واقعیت.
صبا بانو:)
جالب اینجاست که من دیوانهٔ بدن زنها نیستم. عاشق ذهنشونم. ذهن یه زن. جریان دقیق و بینقص یکجهته مثل حرکت گلوله توی لولهٔ تفنگ، مثل یه آزمایش فیزیکی. چهقدر لذت داره حرف زدن با یه زن روشنفکر که جوراب مشکی پوشیده و پاهاش رو میندازه روی هم. این صدای خشخش جزئیِ کشیده شدن نایلون از خیلی جهات خوشحالم میکنه. طنز ماجرا اینه که بدون استثنا من جذب پیچیدهترین و دیوانهترین و مشکلترین زنها میشم. من مردهای ساده دوست دارم و زنهای پیچیده.»
yazdan
ذهن یه زن. جریان دقیق و بینقص یکجهته مثل حرکت گلوله توی لولهٔ تفنگ، مثل یه آزمایش فیزیکی. چهقدر لذت داره حرف زدن با یه زن روشنفکر که جوراب مشکی پوشیده و پاهاش رو میندازه روی هم.
Qazal Azady
«من توی شهری به اسم بلکاسمیت چارهای ندارم جز اینکه احساس خوشبختی کنم. من اینجام تا از بعضی موقعیتها طفره برم. شهرها پُر از موقعیت هستن
Qazal Azady
به برفک تلویزیون هم نویز سفید میگویند. برای خوانندگان جوانتر که ممکن است به یاد نداشته باشند مینویسم که در سالهای نهچندان دور که تلویزیون چند ساعت برنامه بیشتر نداشت، در ساعات بیبرنامگی چیزی پخش میشد به اسم برفک که ترکیبی بود از صدای خشخش (نویز سفید) و تصویری مرتعش مرکب از دانههای سیاه و سفید. بهنظرم بهترین عنوان برای کتاب همین برفک آمد چون در یکی از فصول مهم کتاب که دلیلو از ترکیب نویز سفید استفاده میکند، اشارهاش مستقیماً به برفک تلویزیون است.
Mahtab
نهایتاً به برفک (White Noise) رسید. وایت نویز یا نوفهٔ سفید یک نویز تصادفی است که تراکم طیفی ثابتی دارد. به این معنا که این نویز دامنه یا تراکم مشابهی در سراسر طیف فرکانسهای اصوات قابل شنیدن (بیست تا بیست مگاهرتز) دارد. نویز سفید به این علت سفید نامیده میشود چون مانند نور سفید که آمیزهای از تمام طول موجهای مرئی نور است، ترکیبی از همهٔ فرکانسهای قابل شنیدن است. وجود همهٔ فرکانسهای قابل شنیدن باعث شده که اغلب از آن برای پوشاندن سایر صداها استفاده کنند، برای مثال برخی افراد از دستگاههای مولد نویز سفید به عنوان وسیلهٔ کمک به خواب استفاده میکنند.
Mahtab
قدرت مُردگان در این است که فکر میکنیم همیشه در حال تماشای ما هستند. مُردگان حضور دارند. آیا ترازی از انرژی وجود دارد که صرفاً متشکل از مُردگان باشد؟ البته در زمین هم هستند، خوابیده و در حال زوال. شاید رؤیای ما را میبینند.
بگذار تمام روزها بیهدف باشند. بگذار فصلها بگذرند. اعمال را طبق برنامهریزی پیش نبر.
بهرنگ
همیشه این امکان رو داری که با تمرکز روی زندگی پس از مرگ از پس مرگ بربیای
کاربر mim_ alf
کسایی که از مرگ میترسن همونهایی هستن که از زندگی وحشت دارن
کاربر mim_ alf
حجم
۳۹۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۴۰ صفحه
حجم
۳۹۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۴۰ صفحه
قیمت:
۷۶,۰۰۰
۳۸,۰۰۰۵۰%
تومان