بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب در | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب در

بریده‌هایی از کتاب در

نویسنده:ماگدا سابو
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۰۴ رأی
۴٫۱
(۱۰۴)
من هیچ‌کسی را نمی‌خواهم، مگر اینکه تمام‌وکمال مال من باشد. ولی تو می‌خواهی همه را توی جعبه‌ای بگذاری و هروقت لازمشان داشتی بیرونشان بکشی
AmirHossein
او تنها بود. کی تنها نیست؟ می‌خواهم بدانم. و این شامل حال آنهایی هم می‌شود که کسی را دارند اما متوجه تنهایی‌شان نیستند.
نازنین بنایی
یک بار وقتی توی خانه ما برای اولین بار ضبط صوت دید و فهمید که می‌شود متن یا قطعه‌ای موسیقی را ازاول دوباره پخش کرد، در‌این باره حرف زد که چه می‌شد اگر زندگی کسی روی نوار ضبط می‌شد و بعداً دوباره از اول هروقت خودش می‌خواست اجرا می‌شد، متوقف می‌شد و دوباره پخش می‌شد. گفت زندگی اش را همان جور که بوده، یا حتی همان جور که دم مرگش خواهد بود، دوست دارد، فقط با افزودن‌این قید که بتواند به نقطه‌ای که می‌خواهد برگرداندش.
Mahshid kh
اتفاقاتی که از سر می‌گذرانی از تو چنان آدم زیرکی می‌سازد که آرزو می‌کنی‌ای کاش دوباره بتوانی خنگ باشی، خنگِ به تمام معنا.
Mary gholami
منطق نمی‌تواند مانع همه چیز شود، خصوصاً چنین عواطف غیرمنتظره‌ای مثل حس فقدان و سرخوردگی محض.
سمیرا میرزایی
هر آدم باهوشی می‌توانست بفهمد که معاشرتی بودنِ خستگی ناپذیر و تغییرناپذیر من پوششی بود بر‌این واقعیت هولناک که من توانایی چیزی بیش از دوستی را ندارم و در واقع فقط به چند آدم متکی ام که شمارشان از تعداد انگشتان یک دست فراتر نمی‌رود.
pegahl
نمی‌شود محبت همیشه به شیوه آرام و مؤدبانه و روشن بیان شود؛ و‌اینکه نباید آدم شکل محبت ورزیدن را برای دیگری تعیین کند.
Moti
خوبی امرنس خودانگیخته و سخاوتش بی حساب وکتاب بود، می‌توانست بی کسی اش را فقط با بی کسان دیگر در میان بگذارد، ولی هیچ وقت درباره تنهایی مطلقش حرف نمی‌زد. مثل آن هلندی سرگردان، کِشتی اسرارآمیزش را همیشه به تنهایی در آب‌های ناشناخته هدایت کرده بود و با ارتباط‌هایی که یکی بعد از دیگری تمام می‌شد در زندگی پیش رفته بود. از مدت‌ها پیش می‌دانستم که، هرقدر چیزی ساده‌تر باشد، احتمال فهمیده شدنش کمتر است؛ و حالا امرنس دیگر هیچ وقت‌این بخت را نداشت که کسی خودش یا گربه‌هایش را بفهمد.
پویا پانا
تنها چیزی که من می‌خواهم یک دخمه است. فقط کاری به کارم نداشته باشید
پویا پانا
این واقعیت است که آن که قدرت را در اختیار دارد کارش فرمان دادن است و کسی که فرامین را صادر می‌کند، هرکه باشد و فرمان هرچه باشد و هر زمان صادر شود، آنها را در قالب حرف‌هایی قلمبه سلمبه بیان می‌کند. همه کسانی که جایشان آن بالاست، هرقدر هم دلگرم کننده که باشند، فرقی نمی‌کند (چه به خاطر منافع شخصی خودشان آن بالا می‌بودند چه به دلیلی غیر از آن) همه شان عین هم جبارند.
پویا پانا
بنیان جهان من کتاب‌ها بودند، واحد اندازه گیری ام کلمات تایپ شده،
پویا پانا
سرخوشی آدم را سرحال نگه می‌دارد، برعکسش از پایت می‌اندازد.
پویا پانا
«با خانمت می‌توانی هرطور می‌خواهی رفتار کنی. می‌توانی بپری رویش و صورت و دست‌هایش را لیس بزنی. می‌توانی روی کاناپه کنارش بخوابی. خانمت اجازه می‌دهد‌این کارها را بکنی چون عاشق توست.
پویا پانا
در نگاهش، مردانی که با ابزارآلات کار نمی‌کردند، هرقدر هم کارشان مهم باشد، همه انگل بودند
hamtaf
او تنها بود. کی تنها نیست؟ می‌خواهم بدانم. و‌این شامل حال آنهایی هم می‌شود که کسی را دارند اما متوجه تنهایی شان نیستند.»
rachel
سعی کن بفهمی. وقتی مهلت کسی دارد تمام می‌شود، جلوش را نگیر. نمی‌توانی چیزی بهش بدهی که جای زندگی را برایش بگیرد.
AmirHossein
کارهایی را که من باید آگاهانه انجام می‌دادم او به‌شکلی غریزی انجام می‌داد. مهم نبود که بهشان آگاه است یا نه‌خوبی‌اش ذاتی بود، خوبی من نتیجهٔ تعلیم و پرورش بود
کاربرm-jamali
اگر نشود به کسی کمک کرد، پس خودش کمک نمی‌خواهد.
mj94
فکر کنم تنها چیزی که بهش چسبیده بودم‌این بود که هیچ چیز اهمیتی ندارد، حتی خودم
mj94
چون عاشقش بودم ممکن بود طوری از دستش عصبانی شوم که گاهی از واکنش خودم شگفت زده شوم.
mj94

حجم

۳۷۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۷۶ صفحه

حجم

۳۷۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۷۶ صفحه

قیمت:
۱۹۸,۰۰۰
۱۳۸,۶۰۰
۳۰%
تومان