بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب در | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب در

بریده‌هایی از کتاب در

نویسنده:ماگدا سابو
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۰۴ رأی
۴٫۱
(۱۰۴)
چیزی نگفت. آن قدر فهمیده و حساس بود که نه سرزنشم کند نه دلداری ام بدهد.
mj94
نوشتن شغلی است مثل بازی. بچه‌ها بازی را جدی می‌گیرند و با توجه کامل انجامش می‌دهند و با‌اینکه فقط بازی است و هیچ تأثیری در واقعیت ندارد، آدم برایش زحمت می‌کشد.
پویا پانا
کسی که عمیقاً از قیود عشق آگاه است، که می‌داند عشق شوری است خطرناک، مملو از مخاطره‌ها.
پویا پانا
فقط آدم‌هایی می‌توانند مرا برنجانند که خیلی بهم نزدیک اند
hamtaf
امروز باز هم تنهایش گذاشتی و رفتی کلیسا. یک بار هم که شده بخندانش، عبادت واقعی یعنی همین.
mahii
دلباختگی میان آدم‌ها چقدر غیرعقلانی، چقدر پیش‌بینی‌ناپذیر و روندش چقدر محتوم و مهلک است.
nastaran
او تنها بود. کی تنها نیست؟ می‌خواهم بدانم. و این شامل حال آنهایی هم می‌شود که کسی را دارند اما متوجه تنهایی‌شان نیستند.
AmirHossein
او سرانجام در همان شهر زادگاهش درحالی که کتابی به دست داشت در سال ۲۰۰۷ از دنیا رفت.
Yasaman
دانشجو که بودم از شوپنهاور نفرت داشتم. بعدها بود که به‌تدریج به صحتِ این اندیشه‌اش پی بردم که هر رابطه‌ای که پای عواطف فردی را به میان بکشد آدم را در معرض خطر قرار می‌دهد و هرچه اجازه دهم آدم‌های بیشتری نزدیکم شوند، بر تعداد راه‌هایی که می‌شود به من آسیب رساند افزوده می‌شود.
nastaran
الان می‌دانم‌چیزی که آن موقع نمی‌دانستم‌که نمی‌شود محبت همیشه به شیوهٔ آرام و مؤدبانه و روشن بیان شود؛ و اینکه نباید آدم شکل محبت‌ورزیدن را برای دیگری تعیین کند.
lily
سال‌ها پیش، دورِ خویشاوندانِ بیش ازاندازه به قاعده ام را، که در زندگی چیز خیال انگیزی نداشتند، خط کشیده بودم.
mj94
نوشتن از آن کارهایی نیست که با آدم سر شوخی داشته باشد. جمله‌هایی که ناتمام رها شوند دیگر هیچ وقت به آن خوبی که شروع شده بودند تمام نمی‌شوند.‌ایده‌های جدید به خم طاق متن شکل می‌دهند و متن بعد از آن دیگر درست از آب درنمی‌آید.
Bluenight
جدَّ نئاندِرتال ما، اولین بار که پیروزمندانه‌ایستاده بود بالای سر گاومیشی که کشان کشان تا خانه آورده بودش و پی برده بود کسی نیست تا از ماجراجویی‌هایش برای او بگوید یا غنایمش یا حتی زخم‌هایش را نشانش دهد، فهمید چاره‌ای نیست جز‌اینکه بنشیند و بزند زیر گریه.
Yasaman
مؤمن بودن چقدر آسان است وقتی از کلیسا برگردی و ببینی غذایت آماده منتظر توست.
setareh
و مگر حرفی هم برای گفتن بود؟ حرف زدن که فایده‌ای نداشت، باید کاری می‌کردیم.
پویا پانا
قهوه ات را بخور و‌این طور به من زل نزن. همه آدم‌ها عاشق می‌شوند.
پویا پانا
وقتی آدم‌ها می‌خواهند بروند، بگذار بروند. چرا باید بمانند؟
hamtaf
خدای عجیبی داری که براساس آلو درباره آدم‌ها داوری می‌کند. خدای من، البته اگر خدایی داشته باشم، همه جا هست؛ در قعر چاه، در جان ویولا، و روی تخت خانم ساموئل بؤر، به خاطر مرگش که آن قدر زیبا بود.
mahii
اگر کسی را نداری که وقتی خانه می‌آیی خوشحالی کند، بهتر است اصلاً زندگی نکنی.
fateme
صادقانه ناراحت بودم از‌اینکه وقتی در آن بعدازظهر آن جور غمگین بود نتوانسته بودم بیشتر با او همدلی کنم؛ و به رغم‌اینکه نمی‌دانستم چه چیز‌این قدر اذیتش کرده، درکش کنم. اما چیزی به ذهنم نرسید. من فقط روی کاغذ می‌دانم چه بگویم. توی زندگی واقعی برای پیدا کردن جمله مناسب مشکل دارم.
fateme

حجم

۳۷۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۷۶ صفحه

حجم

۳۷۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۷۶ صفحه

قیمت:
۱۹۸,۰۰۰
۱۳۸,۶۰۰
۳۰%
تومان