بریدههایی از کتاب عقاید یک دلقک
۳٫۵
(۱۵۷)
گفتم بالاتر از سیاهی که رنگی نیست. ولی ماری منظور مرا متوجه نشد و من هم از توضیح کنایه نفرت دارم. مردم یا متوجه منظور من میشوند یا نمیشوند. من که مفَسر نیستم.
پویا پانا
در نظر من، جوانی مثل این گئورگ که خودش را با یک بازوکا به کشتن داد زندهتر از مادر من است.
پویا پانا
اصلاً نمیتوانم باور کنم که بحثهای مذهبی تا این حد خستهکننده باشند.
پویا پانا
هیچکس در این دنیا، چون در بطن موقعیت خاص انسانی دیگر قرار ندارد، نمیتواند احساس صحیح و درستی در مورد بدی یا خوبی مسئلهای داشته باشد، حالا خواه این مسئله به خوشبختی و بدبختی، به درد عشق و یا " افت هنری" ربط داشته باشد.
fatemeh77
یک هنرمند مرگ را همیشه با خودش یدک میکشد، درست مانند یک کشیش خوب که همیشه کتاب دعایش را با خودش به همراه دارد
alishirvani
هیچکس در این دنیا، چون در بطن موقعیت خاص انسانی دیگر قرار ندارد، نمیتواند احساس صحیح و درستی در مورد بدی یا خوبی مسئلهای داشته باشد
Mahsa Bi
شب بود و در یکی از هتلهای گرانقیمت هانوفر که با وجود سفارش یک فنجان قهوه، فقط سهچهارمِ آن را پُر میکردند. این قبیل هتلها آنقدر لوکساند که یک فنجان قهوهٔ پُر را زشت میدانند و پیشخدمتهای این هتلها خود را خیلی آدابدانتر از میهمانهای موقر میدانند.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
همیشه با ماری در اینباره که آیا خدا هم که او به وجودش اعتقاد دارد وقت استراحت دارد یا نه، بحث و مشاجره میکردم. او همیشه معتقد بود بله، و برای اثبات این ادعایش به تورات و بخش مربوط به خلقت انسان استناد میکرد و برایم میخواند: و در روز هفتمِ خلقت بود که خداوند به استراحت پرداخت. من که مخالف این نظر او بودم، به انجیل استناد کردم و اعتقاد داشتم که احتمالاً در تورات آورده شده است که خداوند در روز هفتم استراحت کرد، اما چنین مسئلهای در مورد مسیح و استراحت برای من غیرقابلتصور است
parastoo
وقتی به این مسئله فکر میکنم که بعضی از دلقکها سی سال تمام نمایشهایی یکسان را اجرا میکنند، قلبم را دلهره فرامیگیرد. چنین کاری برای من مانند این است که به خالی کردن یک کیسهٔ آرد با یک قاشق محکوم شده باشم.
اگر کاری را که انجام میدهم لذتبخش نباشد، مریض میشوم، و حالتی بیمارگونه پیدا میکنم.
parastoo
اوقات استراحت کسانی که هنرمند نیستند، زمان کار یک دلقک است.
parastoo
در فیلمهایی که موضوع آنها زنا و طلاق است، همیشه خوشبختی و خوششانسی یک نفر نقش بزرگی بازی میکند. " عزیزم مرا خوشبخت کن." یا " تو که دوست نداری مانع خوشبختی من شوی؟" من خوشبختیای را که بیشتر از یک ثانیه، شاید دو سه ثانیه طول بکشد، خوشبختی نمیدانم.
parastoo
گمان نمیکنم هیچ انسانی در دنیا قادر باشد یک دلقک را درک کند، حتی یک دلقک هم نمیتواند دلقک دیگری را خوب بشناسد، چون در این رابطه پای رشک یا غرضورزی در میان است.
parastoo
شما سالهاست که در امور شخصی من دخالت میکنید، ولی وقتی من موضوع کماهمیتی را مطرح میسازم و شما را با حقیقت مواجه میکنم برایتان ناخوشایند جلوه میکند و از کوره درمیروید.
parastoo
مدتهاست از حرف زدن با دیگران راجعبه پول و هنر دست کشیدهام. هر وقت این دو مقوله کنار هم قرار گیرند، هرگز نمیتوان انتظار حفظ تعادل را داشت: برای هنر، یا کمتر از آنچه درخورش است پرداخته شده و یا بیشتر از آن. یکبار در یک سیرک سیار انگلیسی، دلقکی را دیدم که از نظر حرفهای بیستبار و از لحاظ هنری دهبار بیشتر از من توانایی داشت، اما هر شب چیزی کمتر از ده مارک دستمزدش بود: اسمش جیمز اِلیس بود و حدود پنجاه سال داشت. وقتی او را به شام دعوت کردم ــ غذای ما املتِ گوشتِ خوک، سالاد و پای سیب بود ــ حالش به هم خورد: چون ده سال بود که این مقدار غذا را در یک وعده نخورده بود. از وقتی با جیمز آشنا شدهام، دیگر راجعبه پول و هنر حرف نمیزنم.
parastoo
با خودم فکر کردم که به ده بروم و از یکی از کشیشان مدرسهٔ قدیمیام مشورت بخواهم. اما تمام این مردکها انسان را موجودی چندهمسری میدانند (به همین دلیل با قاطعیت از سیستم تکهمسری دفاع میکنند). و به نظرآنها من یک هیولا و آدم شریر خواهم آمد، و پند آنها چیزی بیش از یک راهنمایی سربسته در حد رفتن به محلهایی که به گمان آنها در آنجا عشق خریدوفروش میشود نخواهد بود
parastoo
سکوت سلاح خوبی است.
parastoo
یک هنرمند همچون زنی است که چیزی غیر از ابراز محبت و عشق نمیداند و فریب هر مرد بیسروپای الاغی را میخورد.
نسیم رحیمی
مادرم بوی هیچچیز نمیداد. یکی از اصول زندگیاش این بود: " خانمها بههیچوجه نباید کوچکترین بویی در فضا پخش کنند." شاید به همین دلیل است که پدرم یک معشوقهٔ خیلی زیبا دارد که بههیچوجه از خود بویی پخش نمیکند، اما سرووضعش طوری است که به نظر میرسد باید زن خوشبویی باشد.
نسیم رحیمی
روح به هر کجا که دلش بخواهد پرواز میکند
نسیم رحیمی
شکلهای عجیبوغریب و ناشناختهای از فحشا وجود دارد که در قیاس با آنها، فحشای واقعی، حرفهای شرافتمندانه و درست به حساب میآید: چون در آنجا حداقل در مقابل پول چیزی هم عرضه میگردد.
.ً..
حجم
۳۸۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۹
تعداد صفحهها
۳۰۱ صفحه
حجم
۳۸۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۹
تعداد صفحهها
۳۰۱ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰۵۰%
تومان