بریدههایی از کتاب افسانهی سیزیف
۲٫۸
(۶۷)
محرومترین آدمیان گاه به پندارهای واهی دل میبندند. و این دل بستن از نیاز به آرامش یعنی همان برادر درونی اصالت وجود سرچشمه میگیرد. از همین رو است که خداوندان نور و بتهای گِلی وجود دارد و این همان راهی است که در چهرههای انسان در حال جستجو نمود پیدا میکند.
Aryan
انسان به همان میزان به وسیلهی نقشآفرینیهایش شناخته میشود که به وسیله تمایلات قلبی و صادقانهاش. احساسات دستنیافتنی قلب و رفتارها و حالتهای روانی ناشی از آن نیز به همین گونه هستند.
MiM
ممکن است شخصی همواره برای ما ناشناس بماند و به درون آشتیناپذیرش دست نیابیم. اما در عمـل من آدمیان را از کردار و رفتار و بازتاب گذارشان در زندگی میشناسم. و نیز میتوانم تمامی احساسات نامعقولی که از راه تجزیه و تحلیل دستنیافتنی هستند را در عمل مشخص کنم و در عمل تمامی نتایج برآمده و از ردهبندی هوشی آنها را ارزیابی کرده، گرد آورم و با مشاهدهی چهرههای آنها دنیایشان را ترسیم کنم.
MiM
تداوم هیجان یا دلزدگی روح در عادتها و اندیشه نهفته است و در نتایجی که روح خود از آن بیخبر است تولید میگردد.
MiM
ما پیش از آنکه به اندیشیدن خو کنیم به زیستن عادت میکنیم.
MiM
در وابستگی انسان به زندگی همواره چیزی نیرومندتر از تمامی بدبختیهای جهان وجود دارد.
MiM
هیچ چیز فاتح دوام ندارد، حتی باورهایش.
Aryan
فراموش نکنیم که کلیسا علیه ما بوده است. قلبی که فراخ باشد نسبت به تمام کلیساهای الهی یا سیاسی نافرمانی میکند. چرا که اینان خوشبختی، شهامت، پاداش و یا دادگری را فرعی میانگارند.
Aryan
آغاز اندیشیدن سرآغاز تحلیل رفتن است. و جامعه امکان زیادی برای درک این آغازها ندارد.
کاربر ۱۳۵۴۲۳۵
در یک کلام شناخت حقیقی ناممکن است و این تنها ظاهرها هستند که میتوانند خود را بنمایانند و در محیط احساس شوند.
.
جسم در روند ترمیمناپذیر روزانهی خود همواره به سوی مرگ پیش میتازد
.
در وابستگی انسان به زندگی همواره چیزی نیرومندتر از تمامی بدبختیهای جهان وجود دارد. داوری جسم کارآتر از داوری جان است و جسم همواره در برابر نیستی پا پس میکشد. ما پیش از آنکه به اندیشیدن خو کنیم به زیستن عادت میکنیم.
.
دنیایی که به یکباره فاقد خیالپردازی و روشنایی شود، دنیایی است که انسان در آن احساس بیگانگی میکند. چنین تبعیدی چاره ندارد زیرا از یادمانهای کم و بیش از دست رفته و یا امید به سرزمین موعود تهی شده است.
.
آنکه داوطلبانه مرگ را برمیگزیند نشان میدهد که حتی بهگونهیی غریزی به ویژگی ریشخندآمیز این عادت و نبود دلیلی مجابکننده برای زندگی کردن و تلاش بیمفهوم روزمره و بیهودگی رنج پی برده است.
.
خود را کشتن نیز همانند آنچه در نمایشنامههای هیجانآور رخ میدهد گونهیی اعتراف است. اعتراف به اینکه از زندگی عقب افتادهایم و یا آن را نمیفهمیم. بهتر است زیاد به بیراهه نرویم و به واژههای آشنا بازگردیم. همین که اعتراف کنیم: «به زحمتش نمیارزد» کافیست. زندگی کردن البته هرگز آسان نیست.
.
آغاز اندیشیدن سرآغاز تحلیل رفتن است.
.
به وارونه بسیاری از مردمان میمیرند چون برآنند که زندگی ارزش زیستن را ندارد و دیگرانی که خود را به کشتن میدهند آنهم به سبب انگارهها یا پندارهایی که انگیزهی زیستنشان است (آنچه انگیزهی زیستن میدانند خود بهترین سبب برای مرگشان میشود) .
.
من هرگز ندیدهام کسی به خاطر باور به دانش هستیشناسی بمیرد. گالیله که به حقیقت علمی مهمی دست یازیده بود، به محض احساس خطر به آسانی هر چه تمامتر از آن چشم پوشید و این چشمپوشی از یک نقطهنظر درست بود زیرا چنان حقیقتی ارزش سوزانده شدن را نداشت. اینکه زمین یا خرشید کدام گرد دیگری میچرخد بهراستی اهمیت آن را ندارد که این همه دربارهاش گفته شود و در یک کلام پرسشی بیهوده است.
.
کامو و نیچه «عصیانگر» امیدی به انقلاب اجتماعی ـ سیاسی ندارند زیرا از منظر آنها فرد آگاه و آزادمرد نهتنها «زمانه» و حکومت را، بلکه کل آفرینش را زیر سئوال میبرد
.
۱ ـ از نظر نیچه و کامو جهان و زندگی بشر فاقد منطق و عقلانیت میباشد. کامو بر تنهایی آدمی و پوچی دنیا تکیه میکند و نیچه به وضع پریشان گیتی و نابخردی فرایند کره زمین. نیچه حرکت و گردش گیتی را متضاد و آشفته (مانند خائوس Chaos هراکلیت) میداند و نقش عقلانیت را ناچیز میشمرد: در سیر جامعهی بشری عقل تنها «چاشنی» و «رشتهای نازک» است.
.
حجم
۱۲۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۲۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۲۷,۳۰۰۳۰%
تومان