بریدههایی از کتاب سهگانهی خاورمیانه؛ جنگ عشق تنهایی
۴٫۳
(۱۸۱)
غریبگی نکن
نکن غریبگی پسرم!
اینجا خاورمیانه است
و هر کجای خاک را بکَنی
دوستی، عزیزی، برادری
بیرون میزند
azar
آدمها
میروند
میروند
میروند
اما دور نمیشوند
ما با کدام امید
به ساعتهایمان نگاه میکنیم
وقتی زمان برای مرگ کار میکند
azar
نشستهام
با شب قمار میکنم
و هر چه میبرم
تاریکتر میشوم
کاربر ۸۵۳۳۲۸
بیا غروب کنیم
ندیدهای که خورشید
هر صبح بیرون میآید
پشیمان میشود
و بازمیگردد.
زهرا
اگر برای بُریدنِ این رگ
تیغ در خانه نباشد
تا مغازه هم نخواهم رفت
چرا که دیگر
نه اصراری به زندگی دارم
نه اصراری به مرگ!
peyman
جنگ تمام شده بود
و حالا
صلح داشت آدم میکُشت
fereshte_e
زیباییها فروریخته
و از زنان
چیزی جز مرد نمانده است
ما با مردها ازدواج میکنیم
و بچههامان را
از زخم دستهامان به دنیا میآوریم
fereshte_e
حالا که نیستم
پیراهنم را اتو بزن
دکمههایم را ببند
کفشهایم را برق بینداز
بُگذار
نبودنم مرتب باشد
R
آی زندگی!
اینها نفس کشیدن نیست
نفس کشیدن نیست
نفس کشیدن نیست
ما از مرگ
خالی وُ
پُر میشویم
آن شرلی
اخبار، اخبار را میگوید
که خبرها را پنهان کند
Mithrandir
و فکر میکنم
اناری که بر شاخه خشکیده
باید همین زمین باشد
که خدا از کنارش عبور میکند
و حتی
میلی به چیدنش ندارد
نسا
کسی میگوید
«این حرفها را تمام کن
کاری میکنیم
که در خونت شنا کنی»
من
در خونم
شنا میکنم!
و از ساحلی دیگر
بیرون میزنم
نسا
من اما
گلوله از پوستم گذشته
خورده است به گوشهی خیالم
برای همین است
که در تمام شعرهام خون جاریست
S E T A C
برادرم میگفت:
بیا غروب کنیم
ندیدهای که خورشید
هر صبح بیرون میآید
پشیمان میشود
و بازمیگردد.
parisa_mid books
شب است
و ابرها دارند
ماه را در آسمان خاک میکنند
ژنرالیسم
دوستم
از دمشق زنگ زده بود،
میگفت:
امروز عصر
ماهواره داشت دائمالخمرهای لندن را نشان میداد
که خوابگاهشان کوچک بود
آنها
جایی برای زندگی نداشتند
ما
جایی برای مرگ
میم
ما
در خیابانها سرگردانیم
در سفارتها سرگردانیم
در مرزها سرگردانیم
ما
چون تکههای چوب
بر دریا سرگردانیم
و حتی نمیتوانیم غرق شویم
gharib206
ما
در خیابانها سرگردانیم
در سفارتها سرگردانیم
در مرزها سرگردانیم
ما
چون تکههای چوب
بر دریا سرگردانیم
و حتی نمیتوانیم غرق شویم
ttt
ما رو به آسمان دعا میکردیم
و از آسمان
بُمب
میبارید
bud
زیباییها فروریخته
و از زنان
چیزی جز مرد نمانده است
ما با مردها ازدواج میکنیم
و بچههامان را
از زخم دستهامان به دنیا میآوریم
miladan
حجم
۳۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۳ صفحه
حجم
۳۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۳ صفحه
قیمت:
۲۵,۵۰۰
تومان