بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سه‌گانه‌ی خاورمیانه؛ جنگ عشق تنهایی | صفحه ۱۷ | طاقچه
کتاب سه‌گانه‌ی خاورمیانه؛ جنگ عشق تنهایی اثر گروس عبدالملکیان

بریده‌هایی از کتاب سه‌گانه‌ی خاورمیانه؛ جنگ عشق تنهایی

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۸۱ رأی
۴٫۳
(۱۸۱)
تو را نمی‌توان نوشت
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
پلنگی زخمی‌ام که بازگشته‌ام تا در آغوشت منقرض شوم
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
ما در خیابان‌ها سرگردانیم در سفارت‌ها سرگردانیم در مرزها سرگردانیم ما چون تکه‌های چوب بر دریا سرگردانیم و حتی نمی‌توانیم غرق شویم
Hoda🌼🍃
ماشین آتش‌نشانی نمی‌تواند جنایت را خاموش کند
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
داشتم با زندگی کنار می‌آمدم که با من کنار نیامد
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
رفت دست را گذاشت روبه‌روی خدا گفت: دستی که آزادی را فهمیده است دیگر به بازوی انسان بازنمی‌گردد
mahya
در خرابه‌ها قدم می‌زنم و فکر می‌کنم اناری که بر شاخه خشکیده باید همین زمین باشد که خدا از کنارش عبور می‌کند و حتی میلی به چیدنش ندارد
sety seyfi
ما رو به آسمان دعا می‌کردیم و از آسمان بُمب می‌بارید
flo
در اتاق قدم زدی، نشستی بلند شدی، گفتی: به دیدنم نیا، چرا که من قرن‌ها از تو دور شده‌ام
bud
کسی نمی‌تواند با من قرار بُگذارد چرا که من زمان‌های مختلفی هستم و هم‌زمان که پنج‌سالگیم دست پدر را گرفته است دست دیگرم دارد جنازه‌اش را می‌شویَد
narsis
روبه‌روی آینه می‌ایستم و آینه سعی می‌کند سعی می‌کند سعی می‌کند از این‌همه خرابه چهره بسازد
masoom
این‌جا خاورمیانه است و هر کجای خاک را بکَنی دوستی، عزیزی، برادری بیرون می‌زند
masoom
من اما به آسمان خیره‌ام به شب به تنهایی و هر دو نیمه‌ی ماه تاریک است
سیده رضوان احمدی
نشسته‌ام با شب قمار می‌کنم و هر چه می‌برم تاریک‌تر می‌شوم
سیده رضوان احمدی
بلند می‌شوم و از پنجره نگاه می‌کنم: بی‌خوابی‌ام رفته است حیاط دارد خاک باغچه را کنار می‌زند دارد ساعت‌های تنهایی‌اش را از کف حیاط جمع می‌کند دارد زمستان را به دیوار تکیه می‌دهد حالا در را باز کرده است و در کوچه دور می‌شود هیچ‌وقت این‌طور از پنجره به رفتنم نگاه نکرده بودم
نون
به کاغذی مچاله نگاه می‌کنم که آرام در باد می‌چرخد آیا زمین را هم کسی نوشته است وُ دور انداخته؟
نون
غریبگی نکن نکن غریبگی پسرم! این‌جا خاورمیانه است و هر کجای خاک را بکَنی دوستی، عزیزی، برادری بیرون می‌زند
ahmad
عزیز من! به خانه‌ام بیا تا خانه‌ام را خراب کنیم یک در برای من کافی‌ست دری که بر پله‌اش بنشینم و سیگارم را با آخرین شعله‌ی جوانی‌ات روشن کنم
ahmad
قلبم باتلاقی‌ست که هر چه را دوست می‌دارد غرق می‌کند
ahmad
اعتراف می‌کنم که آب مُرده است و رودخانه دارد جنازه‌اش را به دریا می‌برد
ahmad

حجم

۳۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۳ صفحه

حجم

۳۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۳ صفحه

قیمت:
۲۵,۵۰۰
تومان