بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی | صفحه ۱۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی

بریده‌هایی از کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی

۳٫۶
(۵۵۰)
هر مُرده‌ای در زمین دل‌مشغولی‌ای دارد که نمی‌تواند از خیرش بگذرد. تا مُرده نتواند از بند دل‌مشغولی‌اش رها شود در همین دره باقی می‌ماند. گاهی جنگ‌هایی ناتمام هست، یا کتابی نیمه‌کاره، از این هم ساده‌تر، غذایی نخورده با معشوق؛ مهم‌تر اما کارهایی است نکرده برای نجات جهان. مُردهٔ خوشبخت کسی است که روی زمین دلبستگی نداشته باشد.
سوفی
مادر می‌گوید کیمیاگری هنر است، چیزی شبیه نوشتن. نمی‌شود در این جهان چیز پستی را به چیزی باارزش تبدیل کرد مگر آن‌که اول این کار را در جهان درون انجام داد. مادر می‌گوید آدم‌ها وقتی می‌نویسند چیزهای نادیدنیِ درون‌شان را هم می‌زنند و از دل‌شان چیزی درمی‌آورند که قابل‌دیدن است
Sajede Aghababaei
مادر می‌گوید ترس کاری با آدم می‌کند که یا فراموشکار شود یا نتواند چیزی را از یاد ببرد.
Sajede Aghababaei
مادر می‌گوید وقت ساختن داروهای گیاهی باید در خودمان غرق شویم، در همان شاخ‌وبرگ‌ها و ساقه‌های خشک. باید بتوانیم از دل آن جزئیات به فراتر از خودمان برسیم. به همین خاطر است که من یاد گرفته‌ام وقتِ انجام کاری همهٔ وجودم را صرفش کنم. فرقی ندارد چای خوردن باشد یا ریختن روغن توی قیف یا شکافتن پوست بدن، همه‌چیز باید با همان دقت انجام شود، به‌خصوص انداختن زالو.
fatemeh molana
بهترین کار همراهی با ضربان جهان و رها کردن کارهاست تا آن چیزی که باید رخ دهد.
Judy
خلاصه مادر شبیهِ مهربان‌ترین شبحی است که می‌تواند از کنارت عبور کند و به یادت بیاورد که در جهان هیچ‌چیزی برای ترسیدن نیست.
fatemeh molana
تنهایی چیزِ پُری است و همزمان خالی. سرخ نیست چون شور نیست. گاهی ارغوانی است. یا آبی با طیف‌های گوناگون، از آبی دامن قدیمی مادر در خوی گرفته تا آبی آسمان. آدم را فرا می‌گیرد و ناگهان پُرش می‌کند. می‌ریزد پشت پلک‌ها، زیر گلو، روی شانه‌ها. پاها شروع می‌کنند به سنگین شدن و موجب می‌شود آدم به عمق برود. آن‌قدر سنگین می‌شود که نمی‌تواند از فرو رفتن سر باز بزند. در همین تنهایی است که من شروع می‌کنم به دیدن، دیدن چیزهایی که آدم‌های معمولی به چشم‌شان نمی‌آید.
fatemeh molana
این حقیقتِ محض است که آدم‌ها تمام نمی‌شوند و با خون‌شان ادامه می‌یابند
نازی
تحمل کردن شبیه برزخ است، شبیه فرو بردن سر در تشت آب و محو شدن ناگهانی صدا.
Judy
هر مُرده‌ای در زمین دل‌مشغولی‌ای دارد که نمی‌تواند از خیرش بگذرد. تا مُرده نتواند از بند دل‌مشغولی‌اش رها شود در همین دره باقی می‌ماند. گاهی جنگ‌هایی ناتمام هست، یا کتابی نیمه‌کاره، از این هم ساده‌تر، غذایی نخورده با معشوق؛ مهم‌تر اما کارهایی است نکرده برای نجات جهان. مُردهٔ خوشبخت کسی است که روی زمین دلبستگی نداشته باشد.
Judy
جهنم در انقطاع خیال توست از این‌که می‌توانی پرنده شوی.
Judy
مادر می‌گوید آدم‌ها وقتی می‌نویسند چیزهای نادیدنیِ درون‌شان را هم می‌زنند و از دل‌شان چیزی درمی‌آورند که قابل‌دیدن است.
ترنج
به قول تولستوی همه‌چیز برای کسی که می‌داند چگونه صبر کند، به‌موقع اتفاق می‌افتد
Baharak
او می‌گوید هر انسان دور خودش جهانی دارد؛ جهانی که رنگ، بو و حتا کلمات خاص خودش را دارد و هر فرد آن را با خودش این‌طرف و آن‌طرف می‌برد. هنگامی که آدم‌ها از کنار یکدیگر عبور می‌کنند یا به‌هم فکر می‌کنند و یا با یکدیگر حرف می‌زنند، این جهان‌ها درهم فرو می‌روند و مشترکاتی پیدا می‌شوند. دلیل تفاوت جملات و افکار آدم‌ها، تفاوت همین جهان‌هاست.
Baharak
تحمل کردن شبیه برزخ است، شبیه فرو بردن سر در تشت آب و محو شدن ناگهانی صدا.
Baharak
تغییر کِش آمدن جهان است و با مقدار معتنابهی درد همراه. حتا گیاهان هم وقتِ تغییر درد می‌کشند. فرق نمی‌کند زنده باشند یا مُرده. اگر دقت کنیم این درد را در هر حالتی تشخیص می‌دهیم.
Baharak
کتابخانه بدون تردید مهم‌ترین شی خانه است. چون دروازهٔ ورود من به جهان دیگر است
Baharak
تنهایی چیزِ پُری است و همزمان خالی. سرخ نیست چون شور نیست. گاهی ارغوانی است. یا آبی با طیف‌های گوناگون، از آبی دامن قدیمی مادر در خوی گرفته تا آبی آسمان. آدم را فرا می‌گیرد و ناگهان پُرش می‌کند. می‌ریزد پشت پلک‌ها، زیر گلو، روی شانه‌ها. پاها شروع می‌کنند به سنگین شدن و موجب می‌شود آدم به عمق برود. آن‌قدر سنگین می‌شود که نمی‌تواند از فرو رفتن سر باز بزند.
Baharak
باید همیشه به جزئیات دقت کرد. جزئیات اهمیتی ابدی دارند چرا که تنها در صورتِ فهم آن‌هاست که می‌توان با کلیات و سرآخر با جهان هماهنگ شد.
Baharak
اصولاً دربارهٔ هر چیزی که باید مالکش شود یا به کنترل خودش درش بیاورد همین را می‌گوید. مثلاً وقتی بی‌دلیل غمگین می‌شود و چند روزی توی خودش فرو می‌رود، عاقبت که با خودش می‌جنگد و از لاکش بیرون می‌آید، می‌گوید خودش را فتح کرده.
Baharak

حجم

۵۸۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۷ صفحه

حجم

۵۸۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۷ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان