بریدههایی از کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی
۳٫۶
(۵۵۰)
هنوز نمیتوانم مرز خوابیدن و بیدار شدن را درست تشخیص بدهم. زمانْ حجم بیشکلی شده است و انگار روزهاست که من روی همان صندلی آهنی نشستهام و محکم به آن کوبیده میشوم
Baharak
مادر همیشه میگوید معنای جهان در تنْ است. هر چیزیام که باشد میگوید به تنم فکر کنم. مهم نیست کمرم گرفته باشد یا از چیزی ترسیده باشم یا مفاصلم بیدلیل صدا بدهند، فقط کافی است به تنم توجه کنم. میگوید ببینم تنم از من چه میخواهد، شاید باید مثل گربهای در خودم فرو بروم. شاید باید جاییام را کش بدهم، مثلاً عضلهٔ پشت پایم را.
سوفی پاتر
مادر مهربانترین شبحی است که میتواند از کنار آدم بگذرد و به یادش بیاورد که در جهان هیچچیزی برای ترسیدن نیست.
Mary gholami
به قول تولستوی همهچیز برای کسی که میداند چگونه صبر کند، بهموقع اتفاق میافتد.
Mary gholami
مادر میگوید آدمها وقتی مینویسند چیزهای نادیدنیِ درونشان را هم میزنند و از دلشان چیزی درمیآورند که قابلدیدن است.
mimhosseini
بوعلی میگوید فکر نکردن به هیچچیز قدرتی است که هر کس ندارد.
Mary gholami
کتابخانه بدون تردید مهمترین شی خانه است. چون دروازهٔ ورود من به جهان دیگر است. هر کتابی در کتابخانه جای مشخصی دارد و باید همیشه سرجای خودش باشد تا من برای پیدا کردنش گیج نشوم.
حسین احمدی
مرگ آن است که نَفْس، اعضا و جوارح را رها کند و به حال خود بگذارد. همانطور که یک صنعتگر هنگام استراحت ابزارِ کارِ خود را رها میکند؛ و این حقیقت آن زمان برای شما روشن میشود که نفس و چگونگی وجودش را بشناسی. انسان ترکیبی است از یک نظام تجردی و یک نظام مادی؛ نظام تجردی انسان روح و نظام مادی انسان بدن نامیده میشود. آنگاه که روح متعلق به بدن است و بدن در جهت خواستههای خود از آن بهره میبرد، به آن نفس گفته میشود. پس روح و نفس یک حقیقت واحدند و به دو اعتبارِ متفاوت نامگذاری شدهاند. نظام مادی انسان نیز دارای دو اعتبار است؛ آن زمان که با نفس در ارتباط است به آن بدن میگویند و هنگامی که این ارتباط قطع شد دیگر به آن بدن گفته نمیشود، بلکه از لفظ جسد استفاده میکنند.
شیخالرئیس ابوعلی سینا
Judy
مرگ آن است که نَفْس، اعضا و جوارح را رها کند و به حال خود بگذارد. همانطور که یک صنعتگر هنگام استراحت ابزارِ کارِ خود را رها میکند؛ و این حقیقت آن زمان برای شما روشن میشود که نفس و چگونگی وجودش را بشناسی. انسان ترکیبی است از یک نظام تجردی و یک نظام مادی؛ نظام تجردی انسان روح و نظام مادی انسان بدن نامیده میشود. آنگاه که روح متعلق به بدن است و بدن در جهت خواستههای خود از آن بهره میبرد، به آن نفس گفته میشود. پس روح و نفس یک حقیقت واحدند و به دو اعتبارِ متفاوت نامگذاری شدهاند. نظام مادی انسان نیز دارای دو اعتبار است؛ آن زمان که با نفس در ارتباط است به آن بدن میگویند و هنگامی که این ارتباط قطع شد دیگر به آن بدن گفته نمیشود، بلکه از لفظ جسد استفاده میکنند.
شیخالرئیس ابوعلی سینا
Judy
میگوید هر مُردهای در زمین دلمشغولیای دارد که نمیتواند از خیرش بگذرد. تا مُرده نتواند از بند دلمشغولیاش رها شود در همین دره باقی میماند. گاهی جنگهایی ناتمام هست، یا کتابی نیمهکاره، از این هم سادهتر، غذایی نخورده با معشوق؛ مهمتر اما کارهایی است نکرده برای نجات جهان. مُردهٔ خوشبخت کسی است که روی زمین دلبستگی نداشته باشد.
پریسا
بوعلی میگوید فکر نکردن به هیچچیز قدرتی است که هر کس ندارد.
پریسا
هنوز نمیتوانم مرز خوابیدن و بیدار شدن را درست تشخیص بدهم. زمانْ حجم بیشکلی شده است
کاربر ۱۱۴۵۵۶۹
قلب را توی سینهٔ زن میگذارد و میگوید مسئله این است که در جهانِ من همیشه فقط یک امکان میتواند اتفاق بیفتد و افتادن یک اتفاق به معنای نیفتادن اتفاقات دیگر است. از این رو اگر در مورد جهان معنایی ندارد و کلاً فرضی است باطل. اگر را باید از جهانم حذف کنم و به جهانی ببرمش که در آن سرتاسر اگر است که اتفاق میافتد.
Sima_D
تغییر کِش آمدن جهان است و با مقدار معتنابهی درد همراه. حتا گیاهان هم وقتِ تغییر درد میکشند. فرق نمیکند زنده باشند یا مُرده. اگر دقت کنیم این درد را در هر حالتی تشخیص میدهیم.
صبا بانو:)
سردار پیشِ پای مُردهای میایستد و نامش را میپرسد. مُرده هر چه فکر میکند به یاد نمیآورد. سردار میگوید نگران نباشد. آدمها بیجهت نامها را بر دوش میکشند. چه توفیری میکند اگر از این به بعد نام او سقراط باشد. سردار مُردهها را در آن دره نگه داشته تا به جهان زندگان برنگردند و مزاحم دیگران نشوند. میگوید هر مُردهای در زمین دلمشغولیای دارد که نمیتواند از خیرش بگذرد. تا مُرده نتواند از بند دلمشغولیاش رها شود در همین دره باقی میماند. گاهی جنگهایی ناتمام هست، یا کتابی نیمهکاره، از این هم سادهتر، غذایی نخورده با معشوق؛ مهمتر اما کارهایی است نکرده برای نجات جهان. مُردهٔ خوشبخت کسی است که روی زمین دلبستگی نداشته باشد.
zaman i
من که تا امروز ایمانی حقیقی داشتم که جهانِ کتاب عمیقترین و واقعیترین راه شناخت جهان است، شروع میکنم به درد کشیدن، درد اینکه بوی کتان را هیچجوره نمیشود در هیچ کتابی تجربه کرد.
میم - حسام
صدای بلند بولدوزرها را هم سالهاست که میشنوم، خانههای کوتاهتر را با غرشی مهیب یکی پس از دیگری خراب میکنند و جایشان ساختمانهای بلندتر میسازند. چهطور میشود به آنهمه بالا بودن از سطح زمین عادت کرد و هیچوقت نیفتاد؟
M.M. SAFI
جهنم در انقطاع خیال توست از اینکه میتوانی پرنده شوی.
M.M. SAFI
وسط راه کنار دشت بزرگِ سرسبز پیاده شوم و به سمت گوسفندی بروم که آن دوردورها مشغول چراست، کنارش چمباتمه بزنم، دست بکشم بر جای بریدگی گردنش و بگویم نجات همیشه از سمت چپ اتفاق میافتد.
sᴍMahdi Ziaei
اگر میخواهید انسانی آزاد باشید باید هر روز آزادی خود را فتح کنید.
نادر
حجم
۵۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
حجم
۵۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۵۰%
تومان