بریدههایی از کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی
۳٫۶
(۵۵۰)
بریدن و حذف شاخههای سنگین که بیشتر از پنج سانتیمتر قطر دارند، باید در سه مرحله و با اره انجام شود. مهم این است که حتیالامکان برآمدگی مانده از شاخهٔ قطعشده بر تنهٔ درخت نباید حداکثر از سه میلیمتر تجاوز کند تا امکان ترمیم زخم محل برش وجود داشته باشد. امکان ترمیم زخم، مثلثی سرخ است در عمیقترین ریشهٔ درخت.
donye.book
شاخههای جوان و یکساله را که معمولاً قطری در حدود یک تا پنج سانتیمتر دارند باید با قیچی باغبانی و برشی حدود نیمسانتیمتر بالاتر از جوانه قطع کرد، طوری که مایل و خلاف جهت جوانه باشد.
donye.book
مسئله این است که در جهانِ من همیشه فقط یک امکان میتواند اتفاق بیفتد و افتادن یک اتفاق به معنای نیفتادن اتفاقات دیگر است. از این رو اگر در مورد جهان معنایی ندارد و کلاً فرضی است باطل. اگر را باید از جهانم حذف کنم و به جهانی ببرمش که در آن سرتاسر اگر است که اتفاق میافتد.
donye.book
آدمی است که در برزخ گام برمیدارد. پایش را که زمین میگذارد احساس میکند زمین از بخاراتِ جیوه است و هرآن ممکن است توی آن فرو برود. مثل اینکه بگویی تحملکنندگان، ساکنان برزخاند. ساکنان جهانی که نیست. آدمهایی که برای تحملِ هوایی که در ریههایشان فرو میرود راههایی جدید پیدا میکنند. من بیست و دو سالم است و سالهاست ساکن برزخم.
donye.book
روغن کتان و زیتون و بوی شیرین و کشداری دارد و در درمان درد مفاصل، گرفتگی بینی، سرماخوردگی و لاغری معجزه میکند. کافی است دو قطرهاش را در بینی چکاند تا متوجه تأثیر فوری آن شد. درِ شیشهها و دبهها را محکم میبندم و سراغ گیاهان خشکشده میروم که باید پس از سابیدن توی ظرفهای تیرهٔ سرامیکی ریخته شوند و در قفسههای خشک و تاریک قرار بگیرند.
donye.book
با میلهای آهنی روی تکهسنگی مینویسد: جهان نجاتدادنی نیست.
donye.book
میگوید هر مُردهای در زمین دلمشغولیای دارد که نمیتواند از خیرش بگذرد. تا مُرده نتواند از بند دلمشغولیاش رها شود در همین دره باقی میماند. گاهی جنگهایی ناتمام هست، یا کتابی نیمهکاره، از این هم سادهتر، غذایی نخورده با معشوق؛ مهمتر اما کارهایی است نکرده برای نجات جهان. مُردهٔ خوشبخت کسی است که روی زمین دلبستگی نداشته باشد.
donye.book
آدمها یکدیگر را به توهمِ ساختن جهانی بهتر میکُشند اما جهان بههیچوجه بهتر نمیشود.
donye.book
یاد این میافتم که بوها تنها بازماندگان زمیناند، با آدمیانی سرشار از حس غلیظ انتظار، و خدایی بیوزن که برایمان بیدریغ میگرید.
donye.book
یاد این میافتم که بوها تنها بازماندگان زمیناند، با آدمیانی سرشار از حس غلیظ انتظار، و خدایی بیوزن که برایمان بیدریغ میگرید. شبش تب میکنم. تب کردن مستقیمترین راه بدن برای مواجهه با فجایع درونی است. انگار بوی گوشت سوخته از درونم میآید. تب میکنم و ذرهذره محو میشوم. به چیزی لب نمیزنم. تصمیم میگیرم بمیرم. به مادر میگویم میخواهم بمیرم و به جهانی دیگر بروم. مادر ساکت است.
donye.book
از کتابی شنیدهام که زمین گِرد نیست، مربع دردناکی است با چهار ضلع جهنمی. این ماییم که در تلاشی تاریخی اضلاعش را میکشیم و سعی در گرد کردنش داریم.
donye.book
تغییر کِش آمدن جهان است و با مقدار معتنابهی درد همراه. حتا گیاهان هم وقتِ تغییر درد میکشند. فرق نمیکند زنده باشند یا مُرده. اگر دقت کنیم این درد را در هر حالتی تشخیص میدهیم. مثلاً اگر وقتی میوهای دارد در سرکه تخمیر و تجزیه میشود درِ شیشه را بردارید، بوی این درد کشیدن را بهخوبی میشنوید. کمی تند، تلخ و البته گس.
donye.book
بوعلی میگوید فکر نکردن به هیچچیز قدرتی است که هر کس ندارد.
donye.book
جهنم در انقطاع خیال توست از اینکه میتوانی پرنده شوی
donye.book
مادر را که خبر میکنم آن شی را بهدقت وارسی میکند و میگوید تاتوره است. گیاهی سمی که خاصیتی ضدسم دارد. جوشاندهٔ این گیاه میتواند اعصاب را از کار بیندازد و موجب مرگ شود. تاتوره را میگذارد توی شیشهای در بالاترین قفسهٔ زیرزمین. میگوید سرخپوستها این گیاه را دود میکنند و از خود بیخود میشوند و در این حالت آینده را پیشبینی میکنند. میتوانند چیزهایی ببینند که دیگران نمیبینند. دستم را به دهان میبرم تا طعم تاتوره را بچشم. میگوید بعضیها به آن سیبِ دیوانه یا سیبِ شیطان میگویند.
donye.book
دست را که بیشتر روی سطح برگ نگه میدارم میتوانم صدای جریان آب در آوندهای گیاه را بشنوم، حتا صدای پای کسانی را که از کنارش گذشتهاند. میتوانم دستم را روی در حیاط بگذارم و به صدای بازی بچهها در کوچه گوش بدهم و چهرهٔ تکتکشان را ببینم و بفهمم بعد از بازی کجا میروند و چه میکنند. البته این دریافت هنگام مواجهه با پدیدههای جدید بهشدت پیچیده و گاه اضطرابآور است.
donye.book
بوعلی در کتابِ قانون دستگاه تولیدمثل را چهارمین رکن اساسی بدن انسان مینامد و اینطوری در کنار مغز، کبد و قلب، مربع ابن سینا یا همان کوادرانگولا اویسینا ساخته شده است. بخش سوم جلد سوم کتاب پُرطولوتفصیل به بیماریهای اندام تناسلی از جمله رودهها، شکم، رحم، کلیه و دستگاه دفع و ادرار پرداخته که البته بهجز گفتار سوم آن راجعبه حیض، بقیهٔ بخشهایش هیچوقت در برنامهٔ درسی ما نبوده.
donye.book
بوعلی اولین کسی است که تفسیری فلسفی از معجزه دارد. شرح این ماجرا کمی دشوار است. اگر بخواهم خلاصه بگویم از نظر او خلقت سه سطح دارد که به صورت نزولی شامل عقل، نفس و جسم یا همان حس است. به اعتقاد بوعلی از آنجا که آدمهای اهل معجزه در هر سه سطح حضور دارند پس میتوانند با آگاهی از یکی و تغییر در آن، باعث تغییر در عالم دیگر شوند و این تغییر در عالم نفسانی همان معجزه است. مادر میگوید بوعلی از اولین فلاسفهای است که عالم نفس یا همان جهان خیال را باور کرده و توانسته است از سطح یک انسان عادی فراتر برود. حتا کتابی هم دارد، همان کتاب سوخته، که در آن حقایقی را دربارهٔ عالم خیال فاش کرده، کتابی که اگر به دست بشر میافتاد زندگی روی این کرهٔ خاکی جور دیگری بود.
donye.book
یکی از عجیبترین کتابهای بوعلی رگشناسی یا همان رسالهٔ نبض است که مادر از پیرمرد همسایه گرفت و با خودش به تهران آورد. رساله عربی است و مادر همیشه یک لغتنامهٔ عربی ـ فارسی کناردستش دارد که به کمک آن رسالهٔ شیخ را برایمان میخواند و ترجمهاش را حاشیهٔ کتاب یادداشت میکند. بوعلی در کتاب قانون توضیح میدهد که مغز، قلب و کبد اعضای حیاتی بدن انساناند و آنها را تریگوم پلاتو یا مثلث افلاتون مینامد.
donye.book
مهمترین مرد زندگی مادر، بوعلی است، مردی که اسم کتاب طبیعی ـ داروییاش را قانون و اسم کتاب علمی ـ فلسفیاش را شفا میگذارد، کسی که همهچیز میداند، از الهیات گرفته تا طبابت، جانورشناسی و نجوم.
donye.book
حجم
۵۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
حجم
۵۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۵۰%
تومان