بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خوش شانس تر از همه بودیم | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خوش شانس تر از همه بودیم

بریده‌هایی از کتاب خوش شانس تر از همه بودیم

۴٫۵
(۵۶)
هرتا، گنک را مجسم کند که لباسِ نظامی به‌تن، پهلوبه‌پهلوی شوروی‌ها، به‌خاطر استالین می‌جنگد؛ مردی که آنها را تبعید و محکوم به زندگی همراه کاری سخت کرده است. به‌نظر پس‌رفت می‌آید. نمی‌داند این برای او و یوزف چه معنی‌ای خواهد داشت؟
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
برجستگی کارد و چنگال‌ها را روی دنده‌هایش حس می‌کند. آخرین‌بار سر میز ناهارخوری پدر و مادرش از این کارد و چنگال‌ها استفاده کرده بود. اگر آن زمان کسی به او می‌گفت که قرار است اینها روزی جان همسرش را نجات دهند حتماً حسابی می‌خندید.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۳۰-۲۲ ژوئن ۱۹۴۱: در پیچش چند رویداد غیرمترقبه، هیتلر به استالین پشت می‌کند و پیمان شوروی-آلمان را می‌شکند و به تمام مرزهای شرقی که لهستان تحتِ تصرف شوروی را نیز دربر می‌گیرد، حمله می‌کند. اسم رمز حمله که دامنهٔ وسیعی را دربرمی‌گیرد، عملیات بارباروساست. پس از یک هفته جنگ تلخ در لووف، شوروی‌ها شکست می‌خورند؛ اگرچه پیش از عقب‌نشینی، ان‌کی‌وی‌دی هزاران روشنفکر لهستانی، یهودی و اوکراینی، فعالان سیاسی و مجرمانی را که در زندان‌های شهر حبس هستند قتل‌عام می‌کند. آلمانی‌ها علنی گناه این قتل‌عام را به گردن یهودیان می‌اندازند و اعلام می‌کنند که قربانیان بیشتر اوکراینی بوده‌اند. البته این موضوع، شبه‌نظامیِ اوکراینیِ طرف‌دار آلمان را خشمگین می‌کند و موجب می‌شود همراه واحدهای سیار کشتار (جوخهٔ اعدام اس‌اس) بر ضد یهودیان ساکن شهر وارد عمل شوند. هزاران مرد و زن یهودی بی‌پناه را در خیابان‌ها لخت می‌کنند، کتک می‌زنند و می‌کشند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
مه ۱۹۴۱: ژتولیو وارگاس، رئیس‌جمهور دیکتاتور برزیل، ورود پناهندگان یهودی را محدود می‌کند. به یهودیان عنوان «افراد نامطلوب و جذب‌نشدنی» می‌دهد و برای ورود آنها به کشور محدودیت وضع می‌کند. او خشمگین از تعداد فراوان ویزاهایی که سوزا دانتاس در فرانسه بدون اجازه صادر کرده است، افرادی را که درپی آزادی به برزیل آمده‌اند برمی‌گرداند، قانون ۳۱۷۵ را وضع می‌کند و سوزا دانتاس سفیر را به استعفا مجبور می‌کند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بین یهودی‌ها شایعه شده بود که افسرها برای عضوْشدن در اس‌اس باید ثابت می‌کردند تاریخچهٔ نژادی‌شان به دههٔ ۱۷۰۰ میلادی می‌رسد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
آهنگ موردِعلاقه‌ت چیه؟ اگه قرار باشه فردا دوباره بشینی و نگاهم کنی، یاد می‌گیرمش و صدها بار می‌نوازمش!
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
ادی صاف می‌ایستد و درحالی‌که به او نزدیک می‌شوند دستش را به‌سمتِ مادر دراز می‌کند. نچوما یک بار به او گفته بود: «این همون کاریه که جنتلمن‌ها رو از پسرها جدا می‌کنه. وقتی مادر تأییدت کرد بعد می‌تونی خودت رو به دخترش معرفی کنی.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
هنگامی‌که برای نخستین‌بار توانست بدون اشتباه بنوازد، چنان حس کامیابی‌ای را تجربه کرد که هنوز آن حس را به‌یاد دارد. مادر آرام و نوازشگرانه به پشتش زد و گفت: «آقای شوپن باید به تو افتخار کنه.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
سوم اکتبر ۱۹۴۰: دولت ویشی فرانسه قانون وضعیت یهودیان را تصویب می‌کند، مبنی‌بر اینکه یهودیان هیچ‌گونه حقوق شهروندی‌ای در فرانسه ندارند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
هفتم سپتامبر ۱۹۴۰: بمباران هوایی لندن. هواپیماهای آلمانی در پنجاه‌وهفت شب متوالی، پایتخت بریتانیا را بمباران می‌کنند. حملهٔ هوایی لوفت‌وافه طی سی‌وهفت هفته، به پنجاه شهر دیگر بریتانیا نیز کشیده می‌شود. چرچیل که دست از مقاومت برنمی‌دارد، به نیروی هوایی سلطنتی دستور حملهٔ متقابل بی‌رحمانه‌ای می‌دهد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
نوامبر ۱۹۳۹-ژوئن ۱۹۴۱: ارتش سرخ بیش از یک میلیون مرد، زن و کودک لهستانی را از کشور اخراج و به سیبری، قزاقستان و آسیای میانه می‌فرستد، جایی‌که با کار فیزیکی سخت، شرایط زندگی فلاکت‌بار، آب‌وهوای غیرمعمول و خشن، بیماری و گرسنگی مواجه می‌شوند و تعداد بی‌شماری از آنها می‌میرند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بازوبندهایی که یهودیان تمام‌وقت باید به بازو ببندند، حکومت نظامی در سراسر شهر، کارِ دوازده‌ساعته، قوانینی که به آنها اجازهٔ استفاده از سنگ‌فرش یا رفتن به سینما را نمی‌دهد، حتی بدون داشتن مجوز خاص نمی‌توانند تا ادارهٔ پست قدم بزنند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
سوم ژوئن ۱۹۴۰: نازی‌ها پاریس را بمباران می‌کنند. بیست‌ودوم ژوئن ۱۹۴۰: دولت فرانسه و آلمان قرارداد آتش‌بس موقت امضا می‌کنند. فرانسه به دو قسمت تقسیم می‌شود: «منطقهٔ آزاد» در جنوب کشور، تحتِ رهبریِ یک دست‌نشاندهٔ نازی به نام مارشال پتن، با پایگاهی در ویشی و «منطقهٔ اشغال‌شده»، تحتِ تصرف آلمانی‌ها در شمال و در کرانهٔ فرانسوی اقیانوس اطلس.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
دهم مه ۱۹۴۰: نازی‌ها به هلند، بلژیک و فرانسه حمله می‌کنند. باوجود دفاع متحد، هلند و بلژیک در یک ماه تسلیم می‌شوند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
فلیشیا روی فرشی ایرانی نشسته و جغجغه‌ای نقره‌ای را تکان می‌دهد و با صدای طنین‌داری می‌خندد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بیست‌ودوم سپتامبر ۱۹۳۹: لووف تسلیم اتحاد جماهیر شوروی می‌شود. بیست‌وهفتم سپتامبر ۱۹۳۹: لهستان سقوط می‌کند. هیتلر و استالین به‌سرعت کشور را تقسیم می‌کنند. آلمان بخش‌های غربی کشور (شامل رادوم، ورشو، کراکوف، لوبلین) را اشغال می‌کند، و شوروی بخش‌های جنوبی کشور را (شامل لووف، پینسک، ویلنا).
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
پیش‌ازاین، او خود را یک مادر می‌دانست، یک همسر، یک نوازندهٔ موفق پیانو؛ اما حالا چیز دیگری به‌غیراز یک یهودی نیست.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
به هر جایی‌که می‌نگرد، پرچم‌های قرمز بزرگِ صلیب‌شکسته می‌بیند؛ یهودیت جرم است. در تابلوهای تبلیغاتی، کاریکاتورهای کریهی از یهودیان با بینی‌های عقابی دیده می‌شود. روی پنجره‌ها همان کلمهٔ چهارحرفی نقاشی شده است. گویی یهود نوعی دشنام است تا هویت شخصی؛ همان که قسمتی از هویت اوست.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
هفدهم سپتامبر ۱۹۳۹: اتحاد جماهیر شوروی تمام معاهده‌های خود را با لهستان لغو می‌کند و از سمت شرق هجوم می‌آورد. ارتش‌سرخ با سرعت هرچه تمام‌تر به‌سمتِ لووف حرکت می‌کند. لهستانی‌ها عقب‌نشینی می‌کنند، اما در نوزدهم سپتامبر، شوروی‌ها و آلمانی‌ها شهر را محاصره می‌کنند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
دوازدهم سپتامبر ۱۹۳۹-جنگ لووف: بین لهستانی‌ها و نیروهای آلمان، که هم ازنظر تعداد سربازان پیاده‌نظام و هم ازنظر مهمات برتر از لهستانی‌ها هستند، جنگی برای تصرف شهر روی می‌دهد. لهستانی‌ها تقریباً دو هفته جنگ زمینی، گلوله‌باران، و بمباران هوایی را تاب می‌آورند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ

حجم

۴۷۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۵۲ صفحه

حجم

۴۷۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۵۲ صفحه

قیمت:
۷۷,۵۰۰
۵۴,۲۵۰
۳۰%
تومان