بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خوش‌شانس‌تر از همه بودیم | طاقچه
کتاب خوش‌شانس‌تر از همه بودیم اثر جورجیا هانتر

بریده‌هایی از کتاب خوش‌شانس‌تر از همه بودیم

۴٫۵
(۵۴)
نباید کم بیاورد. آن‌قدر باهوش است که بداند کسانی که تسلیم می‌شوند دیگر بازنمی‌گردند.
n re
«به‌زودی این جنگ لعنتی تموم می‌شه و همهٔ ما به زندگی عادی‌مون برمی‌گردیم.»
n re
او دارد عاشق می‌شود. عاشق! چطور بااین‌همه نگرانی که به جانش افتاده است می‌تواند عاشق شود؟ هیچ توجیهی وجود ندارد به‌غیراز اینکه دست خودش نیست. حس خوبی دارد و با تمام وقایعی که اطرافش اتفاق می‌افتد یک موهبت به‌شمار می‌آید.
n re
سرگرم‌بودن بهترین راه گریز است از زندگی در ناشناخته‌ها یا دنیایی که پشتِ‌سر گذاشته.
n re
ناگهان تصمیم می‌گیرد دعا کند. فرد مؤمنی نیست، هرگز وقت زیادی صرف دعا نکرده است. در حقیقت دلیلی برای آن نمی‌دید، اما به این حس بی‌پناهی نیز عادت ندارد. اگر یک روز لازم باشد که طلب کمک کند، اکنون آن روز است. ضرر که ندارد.
n re
بهتر است روی داشته‌هایش متمرکز شود، نه آنچه ندارد
n re
برای زن ایرانی دست تکان می‌دهد و زن هم برای او. سپس در میان گردوغبار ناپدید می‌شود. گنک آخرین‌باری را که یک غریبه، بدون داشتن هیچ توقعی، در حقش لطف کرده بود به یاد نمی‌آورد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
زیر انگشت‌ها ضربان قلب خود را احساس می‌کند؛ نبضش هم تند می‌زند. تا زمانی‌که از این قاره کاملاً دور شود، لحظه‌ها را می‌شمرد. تا زمانی‌که یک اقیانوس بین او و آدم‌هایی که می‌پرستد فاصله بیفتد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
برای یک مادر هیچ‌چیز بدتر از بی‌خبری و دل‌نگرانی از سرنوشت فرزندانش نیست
نسیم رحیمی
گویی که قبل از آن هرگز ندویده بود، به‌سمتِ زنی که هرگز پیش از آن ندیده بود
n re

حجم

۴۷۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۵۲ صفحه

حجم

۴۷۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۵۲ صفحه

قیمت:
۷۷,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۱۹صفحه بعد