بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فلسفه‌ای برای زندگی | صفحه ۲ | طاقچه
۴٫۲
(۱۳۷)
مهم‌ترین خطری که در تعامل با آدم‌های مزاحم تهدیدمان می‌کند این است که آنها در دل ما نفرت ایجاد کنند. نفرتی که آسیبش به خودِ ما می‌رسد. در نتیجه، باید کاری کنیم که نگذاریم دیگران حس خیرخواهی و محبت ما را نسبت به خودشان از بین ببرند.
مهدی
یک رواقی معتقد وقتی روزش را شروع می‌کند، سه‌گانه کنترل را کاملاً در نظر دارد و امور زندگی‌اش را به سه دسته تقسیم می‌کند: آنهایی که به طور کامل در اختیارش هستند، آنهایی که به‌کلّی از دایره اختیار و کنترل او خارجند و اموری که تا حدی ولی نه به‌طور کامل در اختیارش هستند.
Elham
کسی نیست که نخواهد از میزان احساسات منفی هرروزه‌اش بکاهد.
sobhanesi
وقتی کسی سعی می‌کند به فرزانه‌ای آسیب بزند، آن فرزانه از این اتفاق استقبال هم می‌کند چون مطمئن است این زخم‌ها آنقدر قوی نیستند که آسیبی به او بزنند اما می‌توانند به او کمک کنند: «... چرا از ناملایمات روزگار و بدی کردن آدم‌ها ابا داشته باشیم وقتی می‌دانیم این زخم‌ها برای ما مفیدند و می‌توانیم در برابر این ضربه‌ها و سختی‌ها خودمان را بیازماییم و فضیلت‌هایمان را به آزمون بگذاریم.»
Ahmad
همین‌طور که بچه‌ها بزرگتر می‌شوند، دلزده‌تر و بی‌حوصله‌تر می‌شوند. تا رسیدن به نوجوانی احتمالاً دیگر به همه چیز و همه کس عادت کرده‌اند. و آن وقت شروع می‌کنند به غر زدن درباره زندگی، خانه، پدر و مادر و خواهر و برادرهایشان. و متأسفانه، اغلب اوقات، این بچه‌ها به بزرگترهایی تبدیل می‌شوند که نه فقط توان لذّت‌بردن از دنیا را به‌کلّی از دست داده‌اند بلکه به این ناتوانی افتخار هم می‌کنند.
Anahid
رواقیون می‌گویند علاوه بر تحمل سختی خودخواسته، باید گاهی هم از فرصت‌های لذّت بردن چشم‌پوشی کنیم؛ زیرا لذت سویه تاریکی هم دارد. در واقع سنکا هشدار می‌دهد که رفتن به دنبال لذّت مثل تعقیب‌کردن حیوانی درّنده است: اگر به دستش بیاوریم ممکن است تکه و پاره‌مان کند. یا به تعبیری دیگر، لذّت‌های شدید وقتی به شکار ما درمی‌آیند، شکارچی ما می‌شوند، یعنی هرچه لذّت‌های بیشتری کسب کنیم اسیرتر می‌شویم و «باید به اربابان بیشتری خدمت کنیم.»
هما
اپیکتتوس توصیه می‌کند در تنهایی‌مان «یک شخصیت و الگوی مشخص» برای خودمان بسازیم. بعد وقتی وارد رابطه با دیگران شدیم، به چیزی که هستیم پایبند باشیم.
مهدی
«هنرِ زندگی بیش از آنکه به رقص شباهت داشته باشد، شبیه کشتی گرفتن است.
hasan behjoo
به نکته‌ای در مورد خشم پی برده‌ام: هرچه بیشتر در موردش فکر کنید و هرچه بیشتر با آن آشنا باشید، راحت‌تر می‌توانید کنترلش کنید.
Anahid
این گفته اپیکتتوس که: «بعضی چیزها در حوزه اختیار ما هستند و برخی چیزها از این قلمرو خارجند. و اگر اندکی ذکاوت داشته باشیم انرژی‌مان را صرف اموری می‌کنیم که در اختیار ما هستند.»
Elahe
اغلب ادیان بعد از اینکه مسیر کمال اخلاقی و راه ورود به بهشت را به مؤمنان نشان دادند، تصمیم‌گیری در این مورد را که چه چیزهایی در زندگی ارزش دنبال کردن دارند به عهده خود افراد بگذارند
صدرا
اپیکتتوس می‌گوید: «فراموش نکن وقتی کسی با تو بدرفتاری می‌کند یا آزاری به تو می‌رساند، رفتار او توهین‌آمیز نیست، این قضاوت تو در مورد رفتار اوست که توهین‌آمیزش می‌کند.» و ادامه می‌دهد: «هیچ‌کس نمی‌تواند به تو آسیبی برساند مگر اینکه خودت بخواهی؛ فقط زمانی آزرده می‌شوی که به خودت اجازه آزرده شدن بدهی.» پس، اگر بتوانیم خودمان را قانع کنیم که فلان کس با توهین کردن هیچ آسیبی به ما نرساند، توهین او هیچ آزردگی و رنجش خاطری به جا نمی‌گذارد.
maryrad
یقین دارم حرف سنکا درست بود که می‌گفت بهترین راه برای مواجهه با چیزهایی که «اشکمان را درمی‌آورد» خنده است. سنکا می‌گفت آن‌کس که جلوی خنده‌اش را نمی‌گیرد حکیم‌تر از آنی است که جلوی گریه‌اش را نمی‌گیرد؛ خنده لطیف‌ترین احساسات آدمی را بیان می‌کند و گویی هیچ چیز زندگی را آنقدرها جدی و مهم یا حتی مصیبت‌بار و رنج‌آور نمی‌داند.
Anahid
یک رواقی معتقد وقتی روزش را شروع می‌کند، سه‌گانه کنترل را کاملاً در نظر دارد و امور زندگی‌اش را به سه دسته تقسیم می‌کند: آنهایی که به طور کامل در اختیارش هستند، آنهایی که به‌کلّی از دایره اختیار و کنترل او خارجند و اموری که تا حدی ولی نه به‌طور کامل در اختیارش هستند. سپس امور دسته دوم، یعنی آنهایی را که به‌کلّی از دست او خارجند، کنار می‌گذارد چون اموری هستند که ارزش نگرانی ندارند؛ و با این کار خودش را از بخش عمده نگرانی‌ها و آشفتگی‌های غیرضروری خلاص می‌کند. او به جای پرداختن به این قبیل امور، سراغ کارهایی می‌رود که یا کاملاً یا تا حدی در اختیار و کنترلش هستند. در انجام این کارها هم حواسش هست که به جای هدف‌های بیرونی، هدف‌هایی درونی برای خودش تعریف کند. با این کار تا حد زیادی سرخوردگی و ناامیدی را از خودش دور می‌کند.
lordartan
ادیان اگر هم به این موضوع پرداخته باشند که چه چیزهایی در زندگی ارزش دنبال کردن دارند یا ندارند و توصیه‌هایی هم در این باره کرده باشند، معمولاً این توصیه‌ها را چنان محتاطانه مطرح می‌کنند که مؤمنان آنها را در حکم سلسه‌ای از پیشنهادات و امور مستحب تلقی می‌کنند و نه «دستوراتی» درباره چگونه زیستن. و به همین دلیل هم معمولاً این توصیه‌ها را نادیده می‌گیرند. شاید به همین دلیل باشد که پیروان ادیان مختلف با وجود اختلاف عقاید دینی، در نهایت همگی به یک فلسفه دم‌دستی مشترک برای زندگی می‌رسند؛ یعنی شکلی از لذت‌گرایی آگاهانه. در نتیجه با اینکه مسیحیان لوتری، باپتیست‌ها، یهودیان، مورمون‌ها و کاتولیک‌ها با هم اختلاف عقیده دارند ولی بیرون از کلیسا یا کنیسه عمیقا شبیه هم هستند، به کارهای مشترکی اشتغال دارند، جاه‌طلبی‌ها و آرزوهای شغلی یکسانی دارند، در خانه‌هایی شبیه هم و با اسباب و اثاثیه‌ای همانند زندگی می‌کنند و همه به یک اندازه به مُد روز جامعه علاقه نشان می‌دهند.
صدرا
وقتی رواقیون توصیه می‌کنند هر روز چنان زندگی کنید که انگار آخرین روز عمر شماست، چنین منظوری ندارند. به نظر آنها این توصیه در واقع بسط همان تکنیک فکر کردن به اتفاقات ناگوار است: باید در طول روز مرتبا درنگ کنیم و لحظاتی به این فکر کنیم که برای همیشه زنده نیستیم و ممکن است همین امروز آخرین روز زندگی‌مان باشد. این تأملات نه‌تنها ما را به لذت‌گرایی نمی‌کشاند بلکه وادارمان می‌کند قدر زنده بودن را بدانیم و شکرگزار این باشیم که روزی پر از کار و فعالیت پیش روی ماست. این حس هم به نوبه خود جلوی هدر دادن روزهایمان را می‌گیرد. به عبارت دیگر، وقتی رواقیون توصیه می‌کنند که هر روز چنان زندگی کنید که انگار آخرین روز عمر شماست، نمی‌خواهند تغییری در کارهای ما ایجاد کنند، بلکه هدفشان تغییر حالت ذهنی ما در حین انجام آن کارهاست. به‌ویژه، نمی‌گویند به آینده فکر نکنید یا برای آن برنامه‌ای نریزید. در عوض توصیه می‌کنند وقتی به فکر آینده هستید و برایش برنامه‌ریزی می‌کنید، لذت بردن از همین امروز را هم فراموش نکنید.
Ahmad
افراد مدرن به‌ندرت نیازی به داشتن یک فلسفه زندگی حس می‌کنند. آدم‌های امروزی باور دارند که زندگی معنادار و رضایت‌بخش تنها در صورتی به دست می‌آید که به قدر کافی خرید کرده باشند. برای همین به جای داشتن فلسفه‌ای برای زندگی، تمام اوقاتشان را صرف کار می‌کنند تا بتوانند آخرین کالاهای مد روز را بخرند.
Ahmad
بعضی‌ها به ناتوانی در لذت بردن از دنیای اطرافشان افتخار می‌کنند. این‌جور آدم‌ها فکر می‌کنند با لذت نبردن از دنیای اطرافشان پختگی عاطفی‌شان را نشان می‌دهند: فکر می‌کنند کیف کردن از چیزها کار بچگانه‌ای است. یا شاید به این نتیجه رسیده‌اند لذت نبردن از زندگی و جهان با مُد روز سازگارتر است
Anahid
شکرگزاریِ قبل از غذا و هر چیزی که به عنوان دعا برای این کار خوانده می‌شود اگر درست فهمیده شود، نوعی فکر کردن به اتفاقات ناگوار است. کسانی که پیش از خوردن غذا خدا را شکر می‌کنند، لحظه‌ای درنگ می‌کنند و به این می‌اندیشند که ممکن بود این غذا را نمی‌داشتند و گرسنه می‌ماندند. یا حتی اگر هم داشتند ممکن بود نتوانند با کسانی که اکنون با آنها سر یک سفره نشسته‌اند، هم‌غذا بشوند. خواندن دعای شکرگزاری با چنین فکری می‌تواند یک وعده معمولی غذا را بدل به یک جشن تمام‌عیار کند.
Anahid
این سختی‌ها هستند که جوهره انسان را آشکار می‌کنند. بنابراین وقتی گرفتار چیزی شدی به یاد داشته باش که خداوند همانند یک مربی، تو را با حریفی جوان و تنومند رویارو می‌کند
Navid Neville

حجم

۳۳۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۸۷ صفحه

حجم

۳۳۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۸۷ صفحه

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
تومان