بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فلسفه‌ای برای زندگی | صفحه ۳ | طاقچه
۴٫۲
(۱۳۷)
ما سخت نیازمند درک معنای زندگی و آشنایی با «هنر زندگی» هستیم.
محسن
گاهی اوقات دنیا از قبل به ما می‌گوید که این آخرین باری است که فلان یا بهمان کار را می‌کنیم. مثلاً آخرین شبی که در رستوران مورد علاقه‌مان غذا می‌خوریم که بناست فردایش بسته شود، یا برای آخرین بار محبوبمان را که ناگزیر است از سر اجبار و شاید برای همیشه به جای دوری برود می‌بوسیم. قبلاً یعنی زمانی که فکر می‌کردیم هر وقت بخواهیم می‌توانیم این کارها را بکنیم، غذا خوردن در این رستوران یا بوسیدن روی محبوب کاری معمولی به نظر می‌رسید. اما حالا که می‌دانیم دیگر تکراری در کار نخواهد بود، غذایی که برای آخرین بار در این رستوران می‌خوریم بهترین غذایی خواهد بود که تا به حال در آنجا خورده‌ایم و بوسه خداحافظی، یکی از عمیق‌ترین تجربه‌های تلخ و شیرین زندگی‌مان را رقم خواهد زد. با فکر کردن به سرشت ناپایدار این جهان، ناگزیر درمی‌یابیم که هر بار دست به کاری می‌زنیم، ممکن است آخرین بارمان باشد. پی‌بردن به این موضوع، اهمیت و شور و حرارتی به آن کار می‌دهد که در غیر این صورت هرگز حسش نمی‌کردیم. دیگر مثل خوابگردها زندگی نمی‌کنیم. ظاهرا بعضی از آدم‌ها فکرکردن به ناپایداری را یأس‌آور و حتی هولناک بدانند. اما من عمیقا اعتقاد دارم که تنها راه برای اینکه بتوانیم به معنای دقیق کلمه زنده باشیم این است که هر از چندی به این چیزها فکر کنیم.
Ahmad
یکی از بهترین راه‌ها برای مهار بیش‌خواهی مدام، ترغیب خودمان به خواستن و بهادادن به چیزهایی است که هم‌اکنون داریم.
Bnfshe
قطعا خیلی خوب است که وقتی بیرون خانه حسابی باد می‌آید و هوا هم سرد سرد است داخل خانه باشید، اما اگر می‌خواهید لذّت گرما و حس دلنشین داشتن سرپناه را واقعا تجربه کنید، باید از خانه بیرون بروید، مدتی در سرما بایستید و بعد به خانه برگردید.
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
کسی که آرام نیست و احساساتی منفی چون اندوه و خشم درونش را آشفته می‌کند به‌سختی می‌تواند به فرمان عقلش عمل کند. در وجود چنین کسی عواطف بر عقل چیره می‌شوند و او کم‌کم توان تشخیص خوبی‌های حقیقی را از دست می‌دهد و از جستجوی خوبی‌ها باز می‌ماند و در نهایت در کسب فضیلت ناکام می‌شود. به نظر رواقیون رومی جستجوی فضیلت و طلب آرامش اجزای چرخه‌ای فضیلتمندانه هستند
کاربر ۱۱۷۲۴۹۵
سعی نکنید یکباره همه تکنیک‌های رواقی را به کار بگیرید. اول با یکی از تکنیک‌ها شروع کنید، بعد که به قدر کافی در انجام آن ماهر شدید، به سراغ تکنیک بعدی بروید. و به نظرم فکرکردن به اتفاقات ناگوار بهترین تکنیک برای شروع است. در اوقات خالی روز به از دست دادن همه چیزهای ارزشمندتان فکر کنید. چنین کاری، نگاهتان را به زندگی عمیقا تحت تأثیر قرار می‌دهد. این کار کمک می‌کند حتی برای مدت کمی هم که شده احساس خوشبختی کنید ــ یعنی حس کنید جا دارد فارغ از همه احوالات بیرونی، عمیقا خوشحال و شکرگزار باشید.
Ahmad
خیلی‌ها حتی نمی‌دانند هدف اصلی زندگی‌شان چیست. این‌جور آدم‌ها شاید بدانند در هر دقیقه از زندگی یا هر دهه از عمرشان چه می خواهند. اما هرگز درنگی نکرده‌اند تا به هدف اصلی زندگی‌شان بیندیشند. البته می‌توان فهمید چرا به این مسئله نمی‌اندیشند. فرهنگ ما افراد را به فکرکردن در مورد این چیزها ترغیب نمی‌کند؛ در واقع فرهنگ ما هزار جور سرگرمی برای افراد فراهم می‌آورد و در نتیجه افراد هیچ‌وقت مجبور نمی‌شوند به آن هدف اصلی بیندیشند. اما داشتن هدفی اصلی در زندگی نخستین جزء یک فلسفه زندگی است. به عبارتی اگر یک هدف اصلی در زندگی نداشته باشید، فلسفه یکدست و منسجمی هم برای زندگی‌تان نخواهید داشت. اما اصلاً چرا داشتن فلسفه زندگی مهم است؟ چون بدون چنین فلسفه‌ای ممکن است بد زندگی کنید، یعنی علی‌رغم همه تلاش‌هایی که می‌کنید و با وجود تمام سرگرمی‌های لذت‌بخشی که در زندگی‌تان دارید، ممکن است در آخر کار زندگی را با تلخکامی به پایان برید. به عبارت دیگر، این خطر هست که وقتی در بستر مرگ افتاده‌اید، به پس پشت خود نگاه کنید و ببینید تنها فرصتتان برای زندگی را از دست داده‌اید. به جای آنکه زندگی‌تان را صرف جستجوی چیزی واقعا ارزشمند کرده باشید، خودتان را سرگرم چیزهای بی‌ارزشی کرده‌اید که زندگی پیش پایتان قرار داده، و بدین‌ترتیب آن را هدر داده‌اید.
Ahmad
آیا اصلاً زندگی‌ای که در آن هیچ چیز ارزش مردن نداشته باشد، ارزش زیستن دارد؟
صابرحسینپور
سنکا می‌گوید: «بخت بد بیش از همه به کسانی ضربه می‌زند که جز به بختخوش نمی‌اندیشند
سروش
سنکا توصیه می‌کند علاوه بر دوری از افراد بدکار، از آدم‌های ناراضی و همیشه‌شاکی هم فاصله بگیریم. این جور «آدم‌های دل‌مرده از همه چیز شاکی‌اند و عاشق این هستند که دائما از همه چیز شکوه و شکایت سردهند.» سنکا در دفاع از این توصیه می‌گوید: «کسی که همیشه خدا غمگین است و در مورد همه چیز آه و ناله می‌کند، دشمن آرامش است.» (اتفاقا سمیوئل جانسون هم در فرهنگ لغات معروفش اصطلاح جالبی را برای اینگونه افراد به کار می‌برد: غصه‌خور. بعد در توضیح این اصطلاح می‌گوید: «آدم‌هایی که اصلاًفکر و ذکرشان غصه‌خوردن و ناراحتی تراشیدن است.»)
معصومه
سنکا تذکر می‌دهد که صفات بد مسری‌اند: خیلی سریع و بی‌خبر از افراد آلوده به همنشینانشان منتقل می‌شوند. اپیکتتوس هم این هشدار را تکرار می‌کند: اگر با آدم نادرست و بدکار نشست و برخاست کردید، شما هم مثل او بدکار می‌شوید. مخصوصا اگر با کسانی که امیال ناسالمی دارند همنشین باشیم، جدا در معرض این خطر قرار می‌گیریم که مدتی بعد آن امیال ناسالم در خود ما هم ایجاد شوند و در نتیجه آرامشمان را از دست بدهیم. پس همانطور که از روبوسی با کسی که سرما خورده است اجتناب می‌کنیم باید تا جایی که می‌توانیم از کسانی هم که ارزش‌های حقیر و تباهی دارند دوری کنیم.
معصومه
یکی از چیزهای مهمی که در تجربه رواقی‌زیستی‌ام به آن رسیده‌ام این است که خیلی راحت می توان فکر کردن به اتفاقات ناگوار را فراموش کرد و روزها و هفته‌ها را بدون این تکنیک گذراند. به گمانم می‌دانم چرا چنین اتفاقی می‌افتد. وقتی به اتفاقات ناگوار فکر می‌کنیم، رضایتمان از زندگی و شرایطمان بیشتر می‌شود. و نتیجه طبیعی چنین احساس رضایتی هم این است که از زندگی لذت بیشتری می‌بریم. و خب، معلوم است وقتی کسی از زندگی لذت می‌برد، طبیعتا تمایل ندارد به اتفاقات بد فکر کند. اما حرف رواقیون این است که فکر کردن به اتفاقات ناگوار سوای اینکه ما را در مورد چیزهایی که داریم سپاسگزارتر می‌کند، کمکمان می‌کند تا به این چیزها دل نبندیم. به همین دلیل هم مهم است که چه اوقات خوشی و چه در ایام ناخوشی، به اتفاقات ناگوار بیندیشیم.
Ahmad
ما معمولاً کسی را خوشبین می‌دانیم که نیمه پر لیوان را می‌بیند. این میزان از خوشبینی، تازه اول کار فرد رواقی است. او بعد از نشان دادن خوشحالی‌اش از اینکه به جای یک لیوان نیمه‌خالی لیوانی نیمه‌پر دارد، از این هم که اصلاً لیوانی دارد ابراز خرسندی می‌کند: ممکن بود لیوانش شکسته یا حتی دزدیده شده باشد. اگر آن فرد رواقی دوآتشه‌ای باشد یک گام از این هم پیش‌تر می‌رود و از اعجابِ ظروف شیشه‌ای حرف می‌زند: ظروفی که ارزان و نسبتا مقاومند، طعم و بویی به محتوایشان نمی‌دهند و عجب معجزه‌ای! ــ حتی می‌توانی تویشان را ببینی. شاید اینها کمی مسخره به نظر بیاید امّا برای کسانی که توانایی لذت‌بردن را از دست نداده‌اند، جهان جای شگفتی است. برای همه لیوان لیوان است و تازه نصفش هم خالی‌ست اما برای چنین کسی لیوان چیزی جالب و شگفت‌انگیز است
Ahmad
تصویری که اپیکتتوس از زئوس ارائه می‌دهد تصویری شبیه یک مربی ورزش است: «این سختی‌ها هستند که جوهره انسان را آشکار می‌کنند. بنابراین وقتی گرفتار چیزی شدی به یاد داشته باش که خداوند همانند یک مربی، تو را با حریفی جوان و تنومند رویارو می‌کند.» چرا چنین می‌کند؟ برای اینکه تو را قوی و نیرومند کند؛ تا بتوانی «قهرمان المپیک شوی» ــ به عبارتی برای اینکه بتوانی بهترین زندگی ممکن را داشته باشی. سنکا هم شبیه همین حرف را می‌زند: «خدا انسان را نازپرورده نمی‌کند؛ او را می‌آزماید، نیرومند می‌کند و برای خدمت به خودش آماده می‌سازد.» ناملایماتی که ما انسان‌ها از سر می‌گذرانیم، «فقط برای تعلیم ما» هستند و «هرآنچه اضطراب و لرزه بر اندام ما می‌افکند سبب خیری برای ما انسان‌هاست.» اپیکتتوس در ادامه به این دانش‌آموز می‌گوید: اگر در آرزوی یک زندگی خوب هستی، باید به سرشت خودت و هدفی که خدا تو را برای آن خلق کرده توجه کنی و زندگی‌ات را در راستای این هدف سامان دهی؛ به قول زنون باید مطابق طبیعت زندگی کنی.
Ahmad
یکی از بهترین راه‌ها برای مواجهه با خشم این است که تصور کنم بازیگر یک نمایش ژانر پوچی هستم: قرار نیست چیزها و اتفاقات معنای خاصی داشته باشند، قرار نیست آدم‌ها کامل باشند، و اگر هم زمانی عدالت و انصافی وجود داشته باشد، آن هم از سر اتفاق است. در نتیجه به جای اینکه از اتفاقات عصبانی بشوم، به آنها می‌خندم.
Anahid
سختی خودخواسته را می‌توان یک جور حق بیمه دانست که اگر پرداخت شود، منافعش بعدا به ما خواهد رسید: اگر بعدها قربانی مصیبتی شویم، آن سختی و رنجی که احساسش می‌کنیم کمتر آزارمان می‌دهد.
Anahid
اپیکتتوس می‌گوید همین‌طور که به مرگ عزیزان و دوستانمان فکر می‌کنیم، باید به مرگ خودمان هم فکر کنیم. سنکا هم شبیه همین توصیه را به دوستش لوکیلیوس می‌کند: هر روز چنان زندگی کن که انگار آخرین روز زندگی توست.
Anahid
آسان‌ترین راه برای رسیدن به شادکامی آموختن این است که چگونه چیزهایی را بخواهیم که داریم. این کار گفتنش آسان است و بی‌گمان درست هم هست، اما به کار بستنش در زندگی سخت است.
صبا بانو:)
آدم‌های امروزی باور دارند که زندگی معنادار و رضایت‌بخش تنها در صورتی به دست می‌آید که به قدر کافی خرید کرده باشند. برای همین به جای داشتن فلسفه‌ای برای زندگی، تمام اوقاتشان را صرف کار می‌کنند تا بتوانند آخرین کالاهای مد روز را بخرند.
صبا بانو:)
وقتی در فکر این هستی که کسی را نصیحت کنی، نباید فقط به این فکر کنی که آیا انتقادت وارد هست یا نه، بلکه باید این را هم در نظر بگیری که آیا آن فرد تحمل شنیدن انتقاد را دارد یا نه. و اضافه می‌کند: هر چقدر یک نفر آدم نابکارتری باشد، احتمال اینکه انتقاد سازنده‌ای را بپذیرد کمتر است.
شادی دانشمندی

حجم

۳۳۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۸۷ صفحه

حجم

۳۳۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۸۷ صفحه

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
تومان