بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فلسفه‌ای برای زندگی | صفحه ۱۶ | طاقچه
۴٫۲
(۱۳۷)
کلبیون برخلاف اپیکور و افلاطون، در حومه شهر فعالیت نمی‌کردند بلکه مانند سقراط در کوچه و بازار آتن راه می‌رفتند و به تعلیم مردم می‌پرداختند. آنان هم همانند سقراط خودشان را محدود به تعلیم شاگردانشان نکرده بودند و به هر کسی حتی آنان که میل به یادگیری نداشتند هم تعلیم می‌دادند. در واقع کراتس ــ که پیش‌تر هم دیدیم اولین معلم فلسفه زنون بودــ فقط به راهنمایی کسانی که در خیابان می‌دید بسنده نمی‌کرد؛ بی‌دعوت وارد خانه‌ها می‌شد و کسانی را هم که داخل خانه بودند نصیحت می‌کرد و تعلیم می‌داد. به همین دلیل به «گشاینده در معروف» شده بود.
mohsen
«در آغاز هر روز با خودت بگو: امروز با مزاحمت، بی‌احترامی، قدرنشناسی، خیانت، کینه‌توزی و خودخواهی دیگران روبرو می‌شوم و همه اینها ریشه در جهل آدم‌ها نسبت به خوب و بد دارد.» این کلمات، نوشته‌های برده‌ای چون اپیکتتوس نیست که قاعدتا با بدخواهی مواجه بوده است؛ اینها را کسی نوشته که در زمانه خودش قدرتمندترین فرد جهان بوده: مارکوس آورلیوس، امپراطور روم.
کاربر ۱۴۷۶۲۲۴
در نتیجه فرایند خوگیری افراد مدام به دنبال ارضای امیالی می‌روند که هیچ‌وقت تمامی ندارند. و زمانی‌که می‌بینند میل و تمنّایی در وجودشان ارضانشده مانده، افسرده و غمگین می‌شوند. پس سخت تلاش می‌کنند این میل را ارضا کنند با این گمان که با ارضای آن به رضایت خاطر دست خواهند یافت. اما مشکل اینجاست که وقتی این میل و تمنّا را ارضا کردند، به آن خو می‌گیرند و برایشان عادی می‌شود.
صبا بانو:)
سنکا در این رساله توضیح می‌دهد که بهترین راه رسیدن به آرامش چیست. مهم‌تر از همه این است که با استفاده از قوای عقلانی هر آنچه را که باعث «هیجان یا ترسمان» می‌شود از خودمان دور کنیم.
صبا بانو:)
پرسش که «فلسفه به چه کار می‌آید؟» پرسشی بهتر نیست؟ اگر این قول مقبول تقریبا همگان را بپذیریم که خاستگاه فلسفه یونان باستان و نخستین فیلسوف به معنای متعارف امروزی‌اش سقراط بوده است بحث شاید به مسیر دیگر و بهتری هدایت شود. می‌دانیم که سقراط در کوچه و خیابان و میدان می‌گشته است و سؤال‌هایی فلسفی را با رهگذران در میان می‌گذاشته است و البته شیوه خاص خودش را هم در این کار داشته است که به اصطلاح معمولی «محاوره» نامیده می‌شود. امّا سؤال‌های «فلسفی» سقراط از چه جنسی بودند؟ سقراط عمدتا سؤال‌هایی را مطرح می‌کرد که با زندگی و شخصیت و خصائل افراد ارتباط داشت. و یونانیان طرف محاوره، که لزوما فیلسوف هم نبودند، از بحث درباره این سؤال‌ها پرهیز نمی‌کردند. امروز هم اگر نظیر همان سؤال‌ها از هر کس پرسیده شود هرگز نمی‌گوید این بحث‌ها فلسفی است پس من که فیلسوف نیستم درگیر آنها
کاربر ۲۱۸۲۱۸۷
کسی که آرام نیست و احساساتی منفی چون اندوه و خشم درونش را آشفته می‌کند به‌سختی می‌تواند به فرمان عقلش عمل کند. در وجود چنین کسی عواطف بر عقل چیره می‌شوند و او کم‌کم توان تشخیص خوبی‌های حقیقی را از دست می‌دهد و از جستجوی خوبی‌ها باز می‌ماند و در نهایت در کسب فضیلت ناکام می‌شود.
صبا بانو:)
به نظر انسان‌های مدرن هیچ چیزی ارزش مردن ندارد. در حقیقت انسان‌های امروزی تمام توانشان را صرف عمل به وظایفشان ــ فارغ از نتایج آن‌ــ یا اتخاذ مواضع اصول‌گرایانه‌ای که ممکن است مایه دردسرشان باشد نمی‌کنندـ بلکه توانشان را صرفا صرف انجام کارهایی می‌کنند که به بهره‌بردن از خوشی‌های زندگی منتهی می‌شود. مطمئنم رواقیون در واکنش به چنین نحوه فکری می‌پرسند آیا اصلاً زندگی‌ای که در آن هیچ چیز ارزش مردن نداشته باشد، ارزش زیستن دارد؟
Artemis
پل وین مورخ می‌گوید: «یک فیلسوف واقعی کسی بود که مطابق آموزه‌های یک مکتب فلسفی می‌زیست و رفتار می‌کرد (و حتی لباس پوشیدنش) بر اساس تعالیم آن مکتب بود و حتی در صورت لزوم می‌بایست جانش را فدای مکتبش کند.
صبا بانو:)
سنکا معقتد است: «آنکه بر اساس اصول رواقی زندگی می‌کند چه بخواهد و چه نخواهد از لذت و شادی همیشگی برخاسته از اعماق وجودش بهره‌مند می‌شود، چراکه او شادمانی را در منابع درونی خودش می‌یابد و در جستجوی هیچ لذتی بالاتر از لذت‌های درونی‌اش نیست.
Abuzar Kiyan
اما حرف من این است که کاتو و دیگر رواقیون راهی پیدا کرده بودند که در عین مشارکت در جهان پیرامونشان، آرامششان را هم حفظ کنند: آنها هدف‌هایی درونی برای خودشان انتخاب می‌کردند. هدفشان این نبود که دنیا را تغییر بدهند، بلکه همّشان بر این بود تا جایی که می‌توانند برای ایجاد تغییراتی مشخص تلاش کنند. حتی اگر معلوم می‌شد که تلاش‌هایشان بی‌فایده بوده، باز هم می‌توانستند با علم به اینکه به هدفشان رسیده‌اند، آرام باشند زیرا هر کاری که از دستشان برمی‌آمده کرده‌اند.
Navid Neville
تقریبا همگانی و مشترک میان اندیشمندان جهان رسیدم که اگر نتوانیم بر سیری‌ناپذیری غلبه کنیم، بعید است زندگی خوب و معناداری داشته باشیم.
Mesut
بعضی چیزها در حوزه اختیار ما هستند و برخی چیزها از این قلمرو خارجند. و اگر اندکی ذکاوت داشته باشیم انرژی‌مان را صرف اموری می‌کنیم که در اختیار ما هستند
Navid Neville
با فکر کردن به سرشت ناپایدار این جهان، ناگزیر درمی‌یابیم که هر بار دست به کاری می‌زنیم، ممکن است آخرین بارمان باشد. پی‌بردن به این موضوع، اهمیت و شور و حرارتی به آن کار می‌دهد که در غیر این صورت هرگز حسش نمی‌کردیم.
Navid Neville
خوگیری به لذت آنقدر قوی است که می‌تواند توانایی لذت بردن از زندگی و جهان را در ما بکشد. این فرایند باعث می‌شود به جای لذّت بردن از زندگی و چیزهایی که داریم، اصلاً یادمان برود که چنین چیزهایی را داریم. اما فکر کردن به اتفاقات ناگوار راه‌حل قدرتمندی برای مقابله با خوگیری به لذت است. اگر به از دست دادن داشته‌هایمان فکر کنیم، می‌توانیم دوباره آنها را کشف کنیم و با تجدید احساس قدردانی از داشتن آنها توان لذت بردن از آنها را هم در وجودمان احیا کنیم.
Navid Neville
یری به لذت آنقدر قوی است که می‌تواند توانایی لذت بردن از زندگی و جهان را در ما بکشد. این فرایند باعث می‌شود به جای لذّت بردن از زندگی و چیزهایی که داریم، اصلاً یادمان برود که چنین چیزهایی را داریم. اما فکر کردن به اتفاقات ناگوار راه‌حل قدرتمندی برای مقابله با خوگیری به لذت است. اگر به از دست دادن داشته‌هایمان فکر کنیم، می‌توانیم دوباره آنها را کشف کنیم و با تجدید احساس قدردانی از داشتن آنها توان لذت بردن از آنها را هم در وجودمان احیا کنیم.
Navid Neville
به عقیده اپیکتتوس، دغدغه اصلی فلسفه باید هنر زندگی باشد. دقیقا همان‌طور که چوب ماده خام کار نجار و برنز ماده خام پیکرتراش است، زندگی هر کس، ماده خامی است که هنر زندگی‌اش را در آن به نمایش می‌گذارد.
Navid Neville
در طی قرون و اعصار و در فرهنگ‌های مختلف، کسانی که امیال آدمی را با دقت بررسی کرده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که بعید است گذراندن عمر صرفا در جهت تأمین خواسته‌های دل برای انسان خوشبختی یا آرامش به ارمغان بیاورد.
علی ناصری مقدم
«عشق به حقیقت» است، و از نظر
فاطمه

حجم

۳۳۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۸۷ صفحه

حجم

۳۳۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۸۷ صفحه

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۱۵
۱۶
صفحه بعد