بریدههایی از کتاب فلسفهای برای زندگی
۴٫۲
(۱۳۷)
موسونیوس میگوید به جای پاسخدادن به توهین، «باید ساکت و آرام از کنار آنچه پیش آمده بگذریم.» و سپس یادآوری میکند که «چنین رفتاری شایسته کسی است که میخواهد بزرگوار و بلندهمت باشد.» مزیت اینکه جوابی ندهیم و چنان رفتار کنیم که انگار طرف هیچ حرفی نزده، این است که این کار نیازی به فکر کردن ندارد. حتی خنگترین آدم روی زمین هم میتواند از این روش در پاسخ به توهین استفاده کند.
به همین سیاق، سنکا به عکسالعمل کاتو در مقابل فردی اشاره میکند که کاتو را نمیشناخته و در حمام عمومی به او تنه زده است. بعد آن فرد متوجه میشود که کاتو کیست، برمیگردد و از او عذرخواهی میکند. کاتو هم به جای عصبانیشدن و تنبیهکردن او صرفا میگوید: «یادم نمیآید کسی به من تنه زده باشد.» سنکا میگوید وقتی کاتو میگوید چنین چیزی یادش نمیآید، آن بزرگمنشی که از خودش نشان میدهد بهتر از حالتی است که حرف او را تأیید میکرد و او را میبخشید.
جالب است که پرهیز از واکنش نشان دادن به توهین و تحقیر یکی از مؤثرترین واکنشهای ممکن است. یکی به این دلیل که توهینکننده را گیج میکند که آیا ما اصلاً متوجه توهینش شدهایم یا نه، و دیگر آنکه با این کار حسرت ناراحتکردنمان را به دلش میگذاریم
Ahmad
رواقیون معتقدند یک راهکار مهم دیگر برای تسکین رنجش و آزردگی این است که به یاد داشته باشیم وقتی کسی توهینی به ما میکند، در واقع خود ما عامل رنجش و آزردگی ناشی از این توهین هستیم. اپیکتتوس میگوید: «فراموش نکن وقتی کسی با تو بدرفتاری میکند یا آزاری به تو میرساند، رفتار او توهینآمیز نیست، این قضاوت تو در مورد رفتار اوست که توهینآمیزش میکند.» و ادامه میدهد: «هیچکس نمیتواند به تو آسیبی برساند مگر اینکه خودت بخواهی؛ فقط زمانی آزرده میشوی که به خودت اجازه آزرده شدن بدهی.» پس، اگر بتوانیم خودمان را قانع کنیم که فلان کس با توهین کردن هیچ آسیبی به ما نرساند، توهین او هیچ آزردگی و رنجش خاطری به جا نمیگذارد.
توصیه اخیر در حقیقت صورتی از یک توصیه فراگیرتر رواقی است که اپیکتتوس آن را اینطور صورتبندی میکند: «آنچه ما را میرنجاند، خود اتفاقات نیست بلکه قضاوت ما در مورد آنهاست.»
Ahmad
به عقیده مارکوس، مهمترین خطری که در تعامل با آدمهای مزاحم تهدیدمان میکند این است که آنها در دل ما نفرت ایجاد کنند. نفرتی که آسیبش به خودِ ما میرسد. در نتیجه، باید کاری کنیم که نگذاریم دیگران حس خیرخواهی و محبت ما را نسبت به خودشان از بین ببرند. (به گفته مارکوس، اگر کسی آدم خوبی باشد، خدایان هیچوقت کینه و دشمنی او را نسبت به کسی نمیبینند.) پس، اگر مردم نامردمی کردند، ما نباید همان حسی را نسبت به آنها داشته باشیم که آنها نسبت به دیگران دارند. بعد میگوید اگر زمانی در دلت نسبت به کسی احساس عصبانیت و نفرت کردی و خواستی تلافی کنی، یکی از بهترین راههای تلافیکردن این است که سعی کنی مثل او نباشی.
Ahmad
مارکوس میگوید وقتی با آدمهای مزاحم سروکار داریم، باید یادمان باشد خودمان هم مزاحم کسان دیگری هستیم. بهطور کلی وقتی عیبها و اشتباهات یک نفر اذیتمان میکند، باید برگردیم و به اشتباهات و عیبهای خودمان هم نگاه کنیم. این کار کمک میکند همدلی بیشتری با اشتباهات او داشته باشیم و تحمل بیشتری از خودمان نشان دهیم. وقتی که با آدم مزاحم و دردسرآفرینی سروکار داریم، خوب است به خاطر داشته باشیم که رنجش ما بیش از رفتارهای او به ما آسیب میزند. به عبارت دیگر، وقتی به خودمان اجازه میدهیم آزرده شویم، فقط اوضاع را بدتر میکنیم.
Ahmad
مارکوس پیشنهاد میکند برای کمکردن عوارض منفی رفتار دیگران بر زندگیمان در موردشان کمتر فکر کنیم. مثلاً توصیه میکند وقتمان را صرف فکر کردن به کارهایی نکنیم که همسایهها انجام میدهند چون این به هدر دادن وقت است و کاری به این نداشته باشیم که چه میگویند، چطور فکر میکنند یا چه دوز و کلکهایی سوار میکنند. همینطور توصیه میکند ذهنمان را مشغول حسادت، بدبینی، خیالپردازیهای جنسی و احساسات و عواطف دیگری نکنیم که از فاششدنشان خجالت میکشیم. به گفته مارکوس، یک رواقی خوب هیچوقت به این فکر نمیکند که دیگران چه خیالاتی در سر دارند مگر زمانی که به خاطر نفع همگانی ناگزیر از این کار باشد.
Ahmad
رواقیون توصیه میکنند از دوستی با آدمهایی که ارزشهای پست و تباهی دارند، بپرهیزیم؛ چرا که ارزشهای آنها ارزشهای ما را هم آلوده میکند. در عوض باید به دنبال دوستی با آدمهایی باشیم که همچون ما به ارزشهای رواقی باور دارند و بهویژه باید به دنبال دوستانی باشیم که در عمل به ارزشهای رواقی از ما موفقترند. وقتی که با چنین افرادی دوست شدیم، باید تمام تلاشمان را بکنیم تا جایی که ممکن است از آنها چیزی یاد بگیریم.
سنکا تذکر میدهد که صفات بد مسریاند: خیلی سریع و بیخبر از افراد آلوده به همنشینانشان منتقل میشوند. اپیکتتوس هم این هشدار را تکرار میکند: اگر با آدم نادرست و بدکار نشست و برخاست کردید، شما هم مثل او بدکار میشوید. مخصوصا اگر با کسانی که امیال ناسالمی دارند همنشین باشیم، جدا در معرض این خطر قرار میگیریم که مدتی بعد آن امیال ناسالم در خود ما هم ایجاد شوند و در نتیجه آرامشمان را از دست بدهیم. پس همانطور که از روبوسی با کسی که سرما خورده است اجتناب میکنیم باید تا جایی که میتوانیم از کسانی هم که ارزشهای حقیر و تباهی دارند دوری کنیم.
Ahmad
مارکوس معتقد است، سروکار داشتن حتی با خوشایندترین معاشرانمان هم کار سختی است. به قول او، وقتی کسی میگوید که میخواهد کاملاً با ما روراست باشد، باید حواسمان باشد که خنجری پشتش پنهان کرده است.
مارکوس در جای دیگری از نوشتههایش میگوید: وقتی حس کردیم که زمان مرگمان فرارسیده است، میتوانیم اضطراب مردن را با این فکر تسکین دهیم که با رفتن از این دنیا از شرّ همه این آدمهای مزاحم خلاص میشویم و دیگر لازم نیست با آنها سروکاری داشته باشیم. همچنین در جایی میگوید: باید به این فکر کنیم که وقتی مردیم خیلی از دوستان و همراهانی که تمام تلاشمان را صرف خدمت به آنها کردهایم، از مردن ما عمیقا خوشحال میشوند. بیزاری مارکوس از همنوعانش بهخوبی در این عبارت خلاصه شده است: «چه جماعتیاند آدمیان؛ کارشان خوردن و خوابیدن و آمیزش و دفع فضولات و از این قبیل چیزهاست.»
اما نکته قابل توجه این است که مارکوس با همه این بیزاری از همنوعانش، از آنها رو برنمیگرداند. مثلاً برای او خیلی راحتتر بود که مسئولیتهای حکومتیاش را به زیردستانش واگذار کند یا با سهلانگاری از کنار وظایفش بگذرد؛
Ahmad
مارکوس توصیه میکند با عزم جزم به وظایفی عمل کنیم که برای انجامشان خلق شدهایم. و میگوید: هیچ چیز دیگری نباید حواسمان را جلب خودش کند. در حقیقت، وقتی صبحها از خواب بیدار میشویم، به جای تنبلانه غلتزدن در رختخواب، باید به خودمان بگوییم: بلند شو و به وظیفهات در مقام یک انسان عمل کن؛ به دنبال انجام کاری برو که برایش خلق شدهای.
باید تأکید کنیم که مارکوس مخالف این بود که وظایف اجتماعیمان را بهطور گزینشی انجام دهیم. مثلاً حتی با وجود اینکه با دوری از آدمهای مزاحم، زندگی راحتتری خواهیم داشت، حق نداریم از مواجه شدن و تعامل با آنها پرهیز کنیم. همینطور حق نداریم برای پرهیز از بروز اختلاف، تسلیم این آدمهای مزاحم بشویم. مارکوس معتقد است به جای این کارها، باید با چنین افرادی روبهرو شویم و با هم برای سعادت مشترکمان تلاش کنیم. در حقیقت باید به انسانهایی که سرنوشت پیرامونمان قرار داده «حقیقتا عشق بورزیم».
Ahmad
رواقیون معتقدند نخستین وظیفه ما این است که عقلانی باشیم. برای فهم وظایف بعدیمان کافی است قوای عقلانیمان را به کار بیندازیم. آنچه در پی این تفکر عقلانی برایمان روشن میشود این است که هر یک از ما خلق شدهایم تا در میان دیگر انسانها زندگی کنیم و به شیوهای با دیگران تعامل کنیم که هم برای خودمان و هم برای دیگران سودمند باشد؛ به گفته موسونیوس «طبع آدمی خیلی شبیه زنبور عسل است. یک زنبور قادر نیست بهتنهایی زندگی کند؛ وقتی از جمع جدا بیفتد میمیرد.» همچنین چنانکه مارکوس میگوید به این نتیجه میرسیم که «هدف از خلقتمان با جمع بودن است.» در نتیجه، کسی که وظیفه خاصِ انسان را بهخوبی انجام میدهد، هم عقلانی است و هم اجتماعی.
برای به انجام رساندن وظیفه اجتماعیام ــ یعنی وظیفهام در قبال همنوعانمــ باید دغدغه همه افراد بشر را داشته باشم. باید به خاطر داشته باشم که ما آدمیان برای یکدیگر آفریده شدهایم و به قول مارکوس، به دنیا آمدهایم تا مثل دستها و دیدگان با هم کار کنیم و یار هم باشیم. پس، در هر کاری که میکنم باید به دنبال «خدمت به همه و همدلی با همگان باشم.» دقیقتر بگویم: «من وظیفه دارم به همنوعانم نیکی کنم و در ارتباط با آنها صبور باشم.»
مارکوس میگوید این وظیفه را باید بدون سروصدا و به بهترین نحو انجام دهیم.
Ahmad
هدفش از رواقیزیستن رسیدن به مقام فرزانگی نیست. بلکه، به گفته او «همین که هر روز صفتهای بدم را کمتر کنم و از اشتباهاتم شرمگین باشم، برایم کافی است.»
Ahmad
گواه نهایی موفقیتمان در رواقیزیستن موکول میشود به لحظه مرگمان. به گفته سنکا، تنها آن وقت است که میتوانیم بفهمیم رواقیزیستن ما واقعی بوده است یا نه.
Ahmad
مهمترین نشانه پیشرفت در رواقیزیستن، تغییر در زندگی عاطفی ماست. برخلاف باور رایج کسانی که با ماهیت واقعی مکتب رواقی آشنایی ندارند، چنین نیست که با رواقیزیستن دیگر هیچ عواطف و احساساتی نخواهیم داشت بلکه اتفاقی که میافتد این است که احساسات منفیمان کمتر میشود و زمان کمتری را هم صرف فکر کردن به این میکنیم که چه میشد اگر سیر اتفاقات جور دیگری میبود. در عوض، وقت بیشتری را صرف لذتبردن از چیزها چنانکه هستند میکنیم. بهطور کلی احساس آرامشی را تجربه میکنیم که زندگی قبلیمان فاقد آن بود. با کمال تعجب میبینیم که زندگیمان پر شده از لذتهای عمیق و کوچک: ناگهان حس میکنیم از آنچه هستیم خوشحالیم، از زندگیمان راضی هستیم و از جهانی که در آن زندگی میکنیم لذت میبریم.
Ahmad
به عقیده رواقیون، رواقیزیستن علاوه بر حالتهای هشیار و زمان بیداری، بر رؤیاها و خوابهایمان هم اثر میگذارد. زنون میگوید، بهتدریح که در رواقیزیستن پیشرفت میکنیم، دیگر حتی خواب لذت بردن از چیزهای شرمآور را هم نمیبینیم.
نشانه دیگر پیشرفت در رواقیزیستن این است که فرد به جای حرف زدن، بیشتر عمل میکند. به قول اپیکتتوس مسئله مهم توانایی ما در توضیح و تفسیر اصول رواقی نیست، بلکه مهم این است که بتوانیم بر اساس این اصول زندگی کنیم. در نتیجه، اگر یک رواقی نوآور در مهمانی از این حرف میزند که کسی که به روشنبینی رواقی رسیده چطور باید غذا بخورد، یک رواقی جاافتاده به جای حرف زدن درباره این موضوع، به همان سبک و سیاق غذا میخورد. همینطور اگر رواقی با افتخار از سادهزیستیاش یا نوشیدن آب به جای شراب حرف میزند، رواقی جاافتاده که به سادهزیستی و نوشیدن آب به جای شراب عادت کرده است، نیازی به حرف زدن در این باره نمیبیند. در حقیقت، اپیکتتوس معتقد است رواقیزیستن فرد باید آنقدر پوشیده و نامحسوس باشد که کسی او را به نام رواقی یا حتی فیلسوف نشناسد.
Ahmad
به عقیده رواقیون، رواقیزیستن علاوه بر حالتهای هشیار و زمان بیداری، بر رؤیاها و خوابهایمان هم اثر میگذارد. زنون میگوید، بهتدریح که در رواقیزیستن پیشرفت میکنیم، دیگر حتی خواب لذت بردن از چیزهای شرمآور را هم نمیبینیم.
نشانه دیگر پیشرفت در رواقیزیستن این است که فرد به جای حرف زدن، بیشتر عمل میکند. به قول اپیکتتوس مسئله مهم توانایی ما در توضیح و تفسیر اصول رواقی نیست، بلکه مهم این است که بتوانیم بر اساس این اصول زندگی کنیم. در نتیجه، اگر یک رواقی نوآور در مهمانی از این حرف میزند که کسی که به روشنبینی رواقی رسیده چطور باید غذا بخورد، یک رواقی جاافتاده به جای حرف زدن درباره این موضوع، به همان سبک و سیاق غذا میخورد. همینطور اگر رواقی با افتخار از سادهزیستیاش یا نوشیدن آب به جای شراب حرف میزند، رواقی جاافتاده که به سادهزیستی و نوشیدن آب به جای شراب عادت کرده است،
Ahmad
به قول اپیکتتوس، میبینیم وقتی دیگران میگویند در مورد امور بیرون از خودت، چیزی نمیدانی یا در این موضوعات «بهکلّی تعطیل» هستی، ناراحت نمیشویم و تحقیر و توهین آنها را به هیچ میگیریم. همینطور وقتی از ما تعریف میکنند، باز هم بیاعتنا از کنارشان رد میشویم. فراتر از این، به عقیده اپیکتتوس، تعریف و تمجید دیگران شاخصی منفی در سنجش پیشرفت یک رواقی است: «اگر دیگران فکر میکنند به جایی رسیدهای، به خودت شک کن.»
نشانههای دیگر پیشرفت از نظر اپیکتتوس به قرار زیرند: دیگر از کسی عیبجویی نمیکنیم، کسی را سرزنش نمیکنیم و از کسی تعریف و تمجید زیادی نمیکنیم؛ دیگر در مورد خودمان و اطلاعات و دانشی که داریم لاف نمیزنیم؛ و وقتی که خواستههایمان به نتیجه نمیرسند، به جای شرایط بیرونی، خودمان را مسئول میدانیم. و چون توانستهایم خواستههایمان را تا حدی مهار کنیم، خواستههایمان هم کمتر از قبل میشوند و به گفته اپیکتتوس، «دیگر خیلی هوس چیزی نمیکنیم.» و اگر در رواقیزیستنمان پیشرفت خوبی داشته باشیم، دیگر با خودمان مثل دوستی که باید همه خواستههایش برآورده شود رفتار نمیکنیم، بلکه خودمان را «دشمنی میبینیم که در کمین نشسته است.»
Ahmad
رواقیون معتقدند پرهیز از لذت فواید بسیاری دارد که البته ممکن است واضح و آشکار نباشد. یکی از این فواید که ممکن است عجیب هم به نظر برسد این است که پرهیز عامدانه از لذّت، خودش میتواند لذّتبخش باشد. مثلاً فرض کنید رژیم دارید و میدانید یک ظرف پر از بستنی هم در یخچال هست؛ دلتان هم بدجوری هوس بستنی کرده است. اگر آن بستنی را بخورید از خوردنش لذّت میبرید اما همزمان از اینکه این کار را کردهاید پشیمان و ناراحت میشوید. اما اگر آن بستنی را نخورید، لذّت خوردنش را از دست میدهید ولی در عوض نوع دیگری از لذّت را تجربه میکنید: اپیکتتوس معتقد است در این صورت شما «خوشحال و راضی خواهید بود و خودتان را تحسین خواهید کرد» که به آن بستنی لب نزدهاید.
Ahmad
چیزی که رواقیون متوجهش شدهاند این است که قدرت اراده هم مثل قدرت ماهیچههای انسان است: هرچه بیشتر از عضلاتتان استفاده کنید، قویتر میشوند، و به همین ترتیب هرچه بیشتر ارادهتان را به کار ببندید، ارادهتان نیرومندتر میشود. در واقع رواقیون با استمرار در تکنیک خویشتنداری، میتوانند خودشان را به افرادی با شجاعت و خویشتنداری فوقالعاده زیاد بدل کنند. آنها قادر به انجام کارهایی میشوند که دیگران از انجامشان وحشت دارند و میتوانند از چیزهایی صرفنظر کنند که دیگران تاب مقاومت در برابرشان و چشمپوشی از آنها را ندارند. رواقیون در نتیجه این تمرین و تکرار، کاملاً بر خودشان تسلط پیدا میکنند. با این خویشتنداری احتمال رسیدن به اهداف فلسفه زندگیشان را هم بیشتر میکنند و در نتیجه احتمال یک زندگی خوب را هم بهمراتب افزایش میدهند.
Ahmad
رواقیون میگویند علاوه بر تحمل سختی خودخواسته، باید گاهی هم از فرصتهای لذّت بردن چشمپوشی کنیم؛ زیرا لذت سویه تاریکی هم دارد. در واقع سنکا هشدار میدهد که رفتن به دنبال لذّت مثل تعقیبکردن حیوانی درّنده است: اگر به دستش بیاوریم ممکن است تکه و پارهمان کند. یا به تعبیری دیگر، لذّتهای شدید وقتی به شکار ما درمیآیند، شکارچی ما میشوند، یعنی هرچه لذّتهای بیشتری کسب کنیم اسیرتر میشویم و «باید به اربابان بیشتری خدمت کنیم.»
Ahmad
رواقیون از تقدیرگرایی طرفداری میکنند، هوادار شکل محدودی از آن هستند. دقیقتر بگویم، آنها توصیه میکنند در مورد گذشته تقدیرگرا باشیم و به خاطر داشته باشیم که گذشته بههیچوجه تغییر نمیکند. بنابراین رواقیون به مادری که کودکی بیمار دارد توصیه نمیکنند آینده را جبری ببیند؛ او باید با تمام توان از کودکش پرستاری کند (حتی اگر الاهگان سرنوشت از قبل مردن یا زنده ماندن فرزندش را مقدّر کرده باشند). اما اگر این کودک بمیرد، رواقیون به مادرش توصیه میکنند گذشته را جبری ببیند. این کاملاً طبیعی است (حتی برای یک فرد رواقی) که شخص از مرگ فرزند دچار غم و اندوه شود. اما چون گذشته را بههیچوجه نمیتوان عوض کرد، ماندن در این وضعیت هم اتلاف عمر است و هم فرساینده احساسات شخص. فکر کردن مدام به مرگ فرزند، زن بیچاره را دچار غم و اندوه غیرضروری میکند.
Ahmad
یک رواقی معتقد وقتی روزش را شروع میکند، سهگانه کنترل را کاملاً در نظر دارد و امور زندگیاش را به سه دسته تقسیم میکند: آنهایی که به طور کامل در اختیارش هستند، آنهایی که بهکلّی از دایره اختیار و کنترل او خارجند و اموری که تا حدی ولی نه بهطور کامل در اختیارش هستند. سپس امور دسته دوم، یعنی آنهایی را که بهکلّی از دست او خارجند، کنار میگذارد چون اموری هستند که ارزش نگرانی ندارند؛ و با این کار خودش را از بخش عمده نگرانیها و آشفتگیهای غیرضروری خلاص میکند. او به جای پرداختن به این قبیل امور، سراغ کارهایی میرود که یا کاملاً یا تا حدی در اختیار و کنترلش هستند. در انجام این کارها هم حواسش هست که به جای هدفهای بیرونی، هدفهایی درونی برای خودش تعریف کند. با این کار تا حد زیادی سرخوردگی و ناامیدی را از خودش دور میکند.
Ahmad
حجم
۳۳۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۸۷ صفحه
حجم
۳۳۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۸۷ صفحه
قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
تومان