بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وزارت ترس | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب وزارت ترس اثر گراهام گرین

بریده‌هایی از کتاب وزارت ترس

نویسنده:گراهام گرین
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۸ رأی
۴٫۴
(۸)
«بگذار هیچ‌یک به پیروزی دست نیابند.» ــ و حقیقتی که در این تضرع دعاگونه پنهان بود، مانند زنگی آهنین به دلش نشست، چون در دنیای خارج از این اتاق، این مردان واقعاً پیروز شده بودند ــ خودش هم پیروز شده بود. فقط مردمان شیطان‌صفت نبودند که دست به این کارها می‌زدند. شهامت یک کلیسا را ویران می‌کند، پایداری، مردم یک شهر را از گرسنگی به کام مرگ می‌کشاند و ترحم باعث قتل می‌شود... ما همه در دام فریب خصایل‌مان گرفتاریم
reza66bnd
«با به یاد آوردن همهٔ کارهای غلطی که کرده‌ام و زجرهایی که دیده و کشیده‌ام که از دشمنی بین ملت‌ها سرچشمه می‌گیرد، اکنون برایم آشکار شده است که علتش فقط در فریب عظیمی نهفته است که آن را ملی‌گرایی و عشق به وطن نام نهاده‌اند...»
AS4438
صدایی در گوشش زمزمه می‌کرد: «می‌گویی از سرِ ترحم قتل کرده‌ای، پس چرا به خودت ترحم نمی‌کنی؟» و واقعاً هم چرا نمی‌کرد؟ شاید کشتن کسی که عاشقش هستید آسان‌تر از کشتن خودتان است.
☆Nostalgia☆
جنگ مثل کابوسی است که در آن مردم به صورت‌هایی وحشتناک و غیرقابل شناخت درمی‌آیند.
AS4438
از پدینگتون تا باترسی پیاده رفته و فکر کرده بود و مدت‌ها قبل از آن‌که از پله‌ها بالا برود می‌دانست چه باید بکند. چیزی که جانز در مورد وزارت ترس گفته بود به یادش آمد و احساس کرد حالا به خیل کارکنان دائم این وزارتخانه ملحق شده، با این تفاوت که این وزارت ترس، آن تشکیلات کوچکی نبود که منظور جانز بود و اهدافی مثل پیروز شدن در جنگ و تغییر دادن قانون اساسی داشت، بلکه وزارتخانه‌ای بود به وسعت زندگی همهٔ آن‌هایی که عاشق بودند و در آن فعالیت داشتند. چون عاشق بودن با ترسیدن همراه بود و این نکته‌ای بود که دیگبی، سرشار از امید و بین گل‌ها و مجله‌های براق و زیبا، فراموش کرده بود.
Mahtab
گاهی انسان بعد از یک سال غیبت به خانه‌اش برمی‌گردد و به محض آن‌که وارد خانه شد، احساس می‌کند هرگز آن‌جا را ترک نکرده. از طرف دیگر گاهی فقط چند ساعت غیبت می‌کند و هنگام بازگشت همه‌چیز را متفاوت می‌یابد.
Mahtab
کتاب تولستوی با حاشیه‌نویسی‌های نیمه‌پاک‌شده‌اش هنوز در قفسهٔ کتاب بود. آگاهی نعمت بزرگی است... ولی نه آگاهی ناملموسی که دکتر فورستر به‌وفور از آن برخوردار بود، نه نظریه‌هایی که با ظاهری اصیل و آراسته مردم را از حقایق متعالی محروم کرده و با فریب و تظاهر به سوی خود می‌کشانند.
Mahtab
آهسته گفت: «من می‌خواهم... آخ که، چه‌قدر می‌خواهم...» و متوجه شد همراه احساس ترحم، احساس دیگری هم در او بیدار شده: احساس بی‌رحمی، دوست و همراه قدیمی ترحم.
Mahtab
«ترحم احساس وحشتناکی است، مردم دربارهٔ شور و حرارت عشق حرف می‌زنند، اما ترحم بدترین وجه عشق است، چون عشق را فراموش می‌کنیم، ولی ترحم را نه.»
Mahtab
رو گفت: «من برای انجام هر خدمتی آماده‌ام. همهٔ این‌ها برای من خیلی غریب و ناآشناست. حتا تصورش را هم نمی‌کردم که جنگ این باشد.» و باناراحتی به ویرانی‌ها چشم دوخت و فکر کرد وقتی عیسامسیح با دیدن اورشلیم اشک ریخت، قطعاً چیزی شبیه به این را دیده بود.
Mahtab

حجم

۲۶۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۰ صفحه

حجم

۲۶۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۰ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان