بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بر باد رفته | صفحه ۸ | طاقچه
۴٫۳
(۴۶۰)
اسکارلت با ناخرسندی گفت: "اون‌جا شبیه محراب کلیسا می‌مونه، اگه مردم بخوان همین‌طوری در مورد این دو نفر پیش برن مثل مقدسات باهاشون رفتار می‌کنن!"
زهرا
دو زمان می‌شه پولدار شد، یه بار موقع آباد کردن و یه بار موقع ویران کردن کشور. موقع آباد کردن پول كمی ‌گیرت می‌آد اما موقع فروپاشی و ویرانی، سریع و زیاد پول گیرت می‌آد.
Maryam
هیچ‌كسی با به دوش کشیدن بار سنگین خاطرات آزار‌دهنده نمی‌تواند گامی به جلو بردارد.
sajad
‌"فرصت‌طلبی همیشه باعث بی‌احترامی می‌شه... به خصوص برای اونایی که همین فرصت‌ها رو داشتن و ازشون استفاده نکردن."
sajad
تردید دارم که بتونی صبر کنی تا شرافت، پرهیزگاری و مهربونی که زمانی دورشون انداختی رو دوباره به دست بیاری، اون وقت می‌بینی که با گذشت زمان اونا تغییر کردن، لطمه دیدن و به ثروت و چیزای دیگه تبدیل شدن..."
sajad
از زندون بیرونم آوردن و یه تفنگ دستم دادن تا آدمای بیشتری بکشم تا عفوم کنن.
sajad
ما سر ضعیف‌ترها رو شیره می‌مالیم و تا اونجایی که بتونیم همه چیزشون رو می‌گیریم و وقتی به اندازه کافی قوی و نیرومند شدیم به اونایی که پا روی شونه‌هاشون گذاشتیم و خودمون رو بالا کشیدیم پشت می‌کنیم. این راز بقاست دخترم."
inthemoon_
اون دلش نمی‌خواست اسکارلت صدای ریختن خاک روی تابوت رو بشنوه. اون کار درستی کرد. یادت باشه اسکارلت تا موقعی که این صدا رو نشنیدی مردم برات نمردن و می‌تونی به زندگی امیدوار باشی، اما اگه یک بار این صدا رو بشنوی... خیلی وحشتناکه و آخرین صداییه که توی دنیا می‌شنوی و از دنیا ناامید می‌شی...
inthemoon_
خروس کوچک هم در مزرعه قابل احترام است
shadow :)
درخشان‌ترین تابش خورشید و تاریک‌ترین سایه‌ها بود
shadow :)
‌"از ویرانه‌های یک تمدن، بیشتر از بازسازی آن می‌توان پول به دست آورد."
sajad
کمیته آزادی برده‌ها بیشتر به مسائل سیاسی علاقه نشان می‌داد تا این‌كه مراقب آن‌ها باشد و امکاناتی برای‌شان ایجاد کند که زمانی ارباب‌های‌شان در اختیار آن‌ها می‌گذاشتند.
کاربر ۴۹۵۳۸۷۷
مردها بی‌ادب و گستاخ و زن‌ها همیشه مهربان، متین و بخشنده بودند.
مهرانه محمدزاده
تو به دنیا اومدی تا به هر کی که بهت اجازه بده زور بگی و اذیتش کنی. یه آدم قوی زور می‌گه و یه آدم ضعیف تسلیم می‌شه. مقصر فرانک بود که تو رو با تازیانه ادب نکرد... من از تو تعجب می‌کنم اسکارلت، چون وجدانت خیلی دیر در تو بیدار شد. فرصت‌طلب‌هایی مثل تو نباید اصلاً وجدان داشته باشن." ‌"فرصت‌طلب اصلاً یعنی چی... چرا به من می‌گی فرصت‌طلب؟" ‌"آدمی كه از فرصت‌ها نهایت استفاده رو می‌بره." ‌"مگه کار اشتباهیه؟" ‌"فرصت‌طلبی همیشه باعث بی‌احترامی می‌شه... به خصوص برای اونایی که همین فرصت‌ها رو داشتن و ازشون استفاده نکردن." ‌"آه رت، داری شوخی می‌کنی و فکر می‌کنم که می‌خوای مهربون باشی!" ‌"من با خودم مهربونم. اسکارلت عزیزم، مشکل تو اینه که حالا تو مستی."
کاربر ۲۲۴۹۲۲۷
کلّه‌شق، متعصب و نفهم که فقط مثل نجیب‌زاده‌های زمون خودش فکر می‌کرد
کاربر ۲۲۴۹۲۲۷
همیشه كمی ‌ترس رو توی وجودت... و كمی ‌عشق رو توی قلبت نگه دار..."
کاربر ۲۲۴۹۲۲۷
ت شرارت‌بار آن‌ها شاید گردن‌های‌شان را شکست، اما قلب‌های‌شان را هرگز. آن‌ها هیچ‌وقت شکوه نکردند و جنگیدند و وقتی مردند، بی‌رمق مردند اما خاموش نشدند. همه آن روح‌هایی که خون‌شان در رگ‌های او جاری بود، انگار در زیر نور ماه در اتاق آرام حرکت می‌کردند و اسکارلت از دیدن‌شان تعجب نمی‌کرد. این خویشاوندانی که بدترین مصیبت‌ها را تحمل کرده بودند، می‌توانستند این میراث را به بهترین نحو به او منتقل کنند. تارا سرنوشت و مبارزه او بود و باید پیروز می‌شد.
کاربر ۲۲۴۹۲۲۷
دکتر مید سریع به آن سکوت آزار‌دهنده پایان داد و با لحنی سرد گفت: "کاپیتان باتلر، تفاوت تعداد نظامی‌های ما با نیروهای یانکی اهمیتی نداره و یه سرباز ما به چند یانکی می‌ارزه." خانم‌ها به نشانه تأیید سر تکان دادند. همه این را خوب می‌دانستند. رت گفت: "اول جنگ این گفته شما واقعیت داشت و شاید هم هنوز حق با شما باشه اما به شرط این‌كه سرباز نظام برای تفنگش گلوله داشته باشه، پوتین برای پوشیدن و غذایی برای سیر شدن،
کاربر ۲۲۴۹۲۲۷
"همه جنگ‌ها و کسایی که می‌جنگن، مقدس‌اند و اگه مردمی كه جنگ‌ها رو شروع می‌کنن اون رو مقدس ندونن، کی اون‌قدر احمقه که به این جنگ‌ها بره؟ البته فریاد سخنران‌هایی که احمق‌هایی رو تشویق می‌کنن برن بجنگن مهم نیست و مهم نیست که چه اهداف باشکوهی رو برای جنگ‌ها توضیح می‌دن. برای جنگ فقط یه دلیل وجود داره و اون هم پوله. در واقع همه جنگ‌ها بر سر پوله اما آدمای كمی ‌اینو می‌فهمن. چون گوش‌هاشون پر از صدای طبل، شیپور و حرفای قشنگ سخنران‌هاییه که توی خونه موندن و گاهی فریاد می‌زنن: آرامگاه مسیح رو از دست کافرین نجات بدین! و گاهی هم می‌گن: مرگ بر مذهب کاتولیک! و گاهی: آزادی! و گاهی هم: پنبه، برده‌داری و حقوق ایالتی!"
کاربر ۲۲۴۹۲۲۷
شعار خانم تارلتون این بود: "آن‌ها را مهار کن اما جرأت‌شان را نابود نکن."
کاربر ۲۲۴۹۲۲۷

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۰۴ صفحه

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۰۴ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰
۵۰%
تومان