بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خالکوب آشویتس | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خالکوب آشویتس

بریده‌هایی از کتاب خالکوب آشویتس

۴٫۳
(۳۰۴)
ظاهراً بارِتسکی اطلاعات زیادی از «دوست‌دخترش» ندارد. بیشتر به این دلیل که هرگز از دختر سؤال‌های شخصی نپرسیده است. این برای لالی قابلِ درک نیست
سائر
به‌غیراز قدردانی نمی‌تواند کاری انجام دهد. می‌داند دِینی دارد که نمی‌تواند اینجا، اکنون و درواقع هیچ‌وقت دیگر ادایش کند.
سائر
«نجات یک انسان نجات دنیاست.»
Asal.H
آن‌قدر زنده می‌مانم که از اینجا بیرون بروم، مثل مردی آزاد، و اگر جهنمی وجود داشته باشد، شاهد سوختن این جنایت‌کارها می‌شوم.
Iamarmina
همیشه طوری لباس بپوش که دیگران را تحت تأثیر قرار دهی.
Yamin
اول یاد بگیری به حرف‌هاش گوش کنی، حتی اگر خسته باشی. خستگی‌ت نباید مانع شنیدن حرف‌هاش بشه. چیزهایی رو که دوست داره یا از همه مهم‌تر دوست نداره بشناس. هروقت تونستی به‌ش هدیهٔ کوچکی بده مثل گل یا شکلات. زن‌ها این چیزها رو دوست دارند.»
melika12011
«نجات یک نفر، نجات دنیاست.»
دریا
این می‌تونه شروع یه پایان باشه.
اژدهای کوچک
غذا واحد پول شده است.
va__he202
Auschwitz؛ آشویتس بزرگ‌ترین و مجهزترین اردوگاه کار اجباری آلمان نازی در لهستان بود که در سی‌وهفت مایلی شهر کراکف قرار دارد. آشویتس شامل سه اردوگاه اصلی‌ست. آشویتس یک، آشویتس دو یا آشویتس بیرکناو و آشوتیس سه که آشویتس مونویتس نیز نامیده می‌شد. درمجموع حدود یک میلیون‌وسی‌صد هزار نفر در خلال سال‌های جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵-۱۹۳۹) به‌دست قوای اس‌اس به فرماندهی «رودلف هوس» و همکارانش در این اردوگاه کشته شده‌اند که نود درصد آنها یهودی و بقیه زندانیان سیاسی لهستان، اسرای شوروی، کولی‌های اروپایی و سایر اسرای جنگی متفقین بوده‌اند. این اردوگاه در سال ۱۹۴۵ به‌وسیلهٔ نیروهای ارتش سرخ شوروی آزاد شد.
va__he202
همیشه طوری لباس بپوش که دیگران را تحت تأثیر قرار دهی.
پریسا همانی
دوسالی از آمدنش به اردوگاه می‌گذرد. دو سال. چگونه توانسته است؟ چگونه هنوز نفس می‌کشد، درجایی‌که نفس خیلی‌ها بریده شده است؟ به عهدی که ابتدا با خود بست می‌اندیشد، که زنده بماند و ببیند که عاملان این جنایت‌ها تقاص پس می‌دهند.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
بهار بی‌رحم‌ترین شیاطین زمستان را رانده است. هوای گرم پرتوِ امیدی‌ست برای آنان که شرایط نامساعد و شلاق‌های ظالمانهٔ زندانبانان خود را تاب آورده و زنده مانده‌اند.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
ارتباط عاطفی لالی و مادرش، رابطه‌اش با زن‌ها و دخترها را شکل داده بود. ازلحاظ عاطفی و نه فقط فیزیکی، مجذوب همهٔ زن‌ها می‌شد. عاشق صحبت با آنها بود؛ عاشق اینکه کاری کند تا آنها نسبت‌به خود احساس بهتری داشته باشند. به‌نظرش همهٔ زن‌ها زیبا بودند و فکر می‌کرد ایرادی نداشت عقیده‌اش را به آنها بگوید. مادر و خواهرش ناخودآگاه به او یاد داده بودند که یک زن از یک مرد چه می‌خواهد. و لالی زندگی‌اش را صرف عملی‌کردن آن آموزه‌ها کرده بود. مادرش با صدای دلنشینی می‌گفت: «لالی! مهربان باش. حواست به چیزهای کوچک باشه. چیزهای بزرگ خودش روبه‌راه می‌شه.»
مرسده مستقل
«هر خانوادهٔ یهودی باید یکی از فرزندان بالای هجده سالش را برای کارکردن به دولت آلمان معرفی کند.» سرانجام شایعه‌ها و زمزمه‌ها دربارهٔ حوادث شهرهای دیگر به کرمپاخی هم رسید. به‌نظر می‌رسید دولت اسلواکی هر روز بیشتر تسلیم هیتلر و خواسته‌هایش می‌شد. در پوستر با خط درشت و پررنگ اخطار داده شده بود که اگر خانواده‌ای فرزند واجد شرایطی داشته باشد و تحویل ندهد، همهٔ خانواده به اردوگاه کار اجباری فرستاده خواهد شد.
مرسده مستقل
ما روی گند ایستاده‌ایم، اما نگذارید در آن فروبرویم.
مرسده مستقل
چگونه می‌شود با مادر وداع کرد؟ زنی که به تو جان بخشیده و رسم زندگی‌کردن را یادت داده است؟
Sophie
«دین من هویتم رو مشخص نمی‌کنه. انکارش نمی‌کنم، اما اول از همه من یه انسان هستم که عاشق توست.»
sina rahrotaban
ما روی گند ایستاده‌ایم، اما نگذارید در آن فروبرویم.
NeginJr
احساس می‌کند که هر لحظه از خود دورتر و دورتر می‌شود.
NeginJr

حجم

۳۰۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۳۰۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۴۵,۵۰۰
۳۰%
تومان