بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خالکوب آشویتس | طاقچه
تصویر جلد کتاب خالکوب آشویتس

بریده‌هایی از کتاب خالکوب آشویتس

۴٫۳
(۳۰۴)
«نجات یک انسان نجات دنیاست
ケイハン
«وقتی سال‌ها بدون اینکه بدونی تا پنج دقیقهٔ دیگه زنده می‌مونی یا نه، زندگی کنی، تقریباً چیزی نیست که نتونی تحمل کنی. تا وقتی زنده و سالم هستیم همه‌چیز روبه‌راه می‌شه.»
z.gh
مهربان باش. حواست به چیزهای کوچک باشه. چیزهای بزرگ خودش روبه‌راه می‌شه
kordelia
خال‌کوبی دست مردها یک چیز است، زخمی‌کردن بدن دخترها چیز دیگر.
_SOMEONE_
صدایی می‌گوید: «بی‌خیال باش، پسر.»
_SOMEONE_
لالی با این شعار زندگی کرد: «اگر صبح از خواب بیدار شوی، معجزه است.»
eftikay
و تلاش می‌کند تا ترسشان را به امید تغییر دهد. ما روی گند ایستاده‌ایم، اما نگذارید در آن فروبرویم.
Mostafa F
گاهی از دشت‌های غرق گل‌های بهاری عبور می‌کنند و لالی با خود لبخند می‌زند. گل. در کودکی از مادرش شنیده بود که زن‌ها گل دوست دارند. کِی می‌تواند دوباره به یک دختر گلی پیشکش کند؟ بوی گل‌ها به‌مشامش می‌خورد. رنگ‌های زیبایشان دربرابر چشم‌هایش خودنمایی می‌کنند. دشت شقایق، حجمی سرخ، از نسیم می‌رقصد. با خود عهد می‌کند دفعهٔ بعد که خواست به کسی گل بدهد، خودش آن را بکَنَد.
_SOMEONE_
«نجات یک انسان نجات دنیاست.»
Judy
«چرا مزهٔ شکلات وقتی از دست کسی می‌خوری بهتره؟»
دریا
«نجات یک انسان نجات دنیاست.»
شراره
گر صبح از خواب بیدار شوی، معجزه است
ケイハン
ارتباط عاطفی لالی و مادرش، رابطه‌اش با زن‌ها و دخترها را شکل داده بود.
نعنا
شبدر چهاربرگ نتیجهٔ تغییرات غیرعادی در شبدر سه برگ است. یافتن آن نشانهٔ خوش‌شانسی‌ست. به‌ویژه اگر به‌صورت تصادفی یافته شود. باور برخی بر این است که هر برگ نمادی از چیزی‌ست: برگ نخست ایمان، برگ دوم امید، سوم عشق و چهارم شانس.
kordelia
«پس یادم بده. می‌خوام دختری که باهاش ازدواج می‌کنم دوستم داشته باشه، با من احساس خوشحالی و خوشبختی کنه.» مادر نشست و لالی روبه‌رویش. «باید اول یاد بگیری به حرف‌هاش گوش کنی، حتی اگر خسته باشی. خستگی‌ت نباید مانع شنیدن حرف‌هاش بشه. چیزهایی رو که دوست داره یا از همه مهم‌تر دوست نداره بشناس. هروقت تونستی به‌ش هدیهٔ کوچکی بده مثل گل یا شکلات. زن‌ها این چیزها رو دوست دارند.»
Yasaman
مهربان باش. حواست به چیزهای کوچک باشه. چیزهای بزرگ خودش روبه‌راه می‌شه.»
z.gh
آتشی از احساسات در این برزخ فرامی‌گیردش.
_SOMEONE_
لالی می‌پرسد: «می‌تونم ببوسمت؟» «چرا می‌خواهی این کار رو کنی؟ آخرین بار که دندان‌هام رو مسواک زدم یادم نمی‌آد.» «من هم یادم نمی‌آد. پس این به اون در.» گیتا با بلندکردن سرش به‌سمت او پاسخش را می‌دهد.
سیویل
«پس یادم بده. می‌خوام دختری که باهاش ازدواج می‌کنم دوستم داشته باشه، با من احساس خوشحالی و خوشبختی کنه.» مادر نشست و لالی روبه‌رویش. «باید اول یاد بگیری به حرف‌هاش گوش کنی، حتی اگر خسته باشی. خستگی‌ت نباید مانع شنیدن حرف‌هاش بشه. چیزهایی رو که دوست داره یا از همه مهم‌تر دوست نداره بشناس. هروقت تونستی به‌ش هدیهٔ کوچکی بده مثل گل یا شکلات. زن‌ها این چیزها رو دوست دارند.»
کتابینا
روی آرنجش غلتی می‌زند و می‌گوید: «تو افکار مهمی رو تو کله‌ش کردی. می‌خواست "یک انسان" رو نجات بده.» لالی حرفش را تکمیل می‌کند: «نجات یک انسان نجات دنیاست.»
Moonlight🌕

حجم

۳۰۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۳۰۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۴۵,۵۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۸صفحه بعد