بریدههایی از کتاب هوش هیجانی
۳٫۶
(۶۸)
احساسات مثبت توانایی ما به فکر کردن و برنامهریزی، پیگیری آموزش برای هدف بلندمدت و حل مسائل را تقویت میکنند؛ درحالیکه احساسات منفی سد راهمان میشوند و تواناییمان در این زمینهها را کاهش میدهد. همچنین، میزان انگیزشی که ما در اثر شور و شوق و شادمانی ـ یا حتی کمی اضطراب بهینه ـ در کارهای خود بهدست میآوریم، ما را به موفقیت و پیشرفت در زندگی سوق میدهد. از این دیدگاه است که هوش هیجانی بهصورت استعدادی اصلی درمیآید که از طریق تسهیل سایر تواناییها یا ایجاد مانع در راه آنها، بهنحو گستردهای بر آنها تأثیر میگذارد.
Sobhan
کشفی که در سال ۱۹۷۴ در آزمایشگاه مدرسهٔ پزشکی و سرنوشت در دانشگاه روچستر انجام شد، نقشهٔ زیستشناختی بدن انسان را بازنویسی کرد: روبرت آدر، یکی از روانشناسان این دانشگاه، متوجه شد که سامانهٔ ایمنی بدن میتواند مثل مغز انسان یاد بگیرد. یافتهٔ او در این مورد شگفتی بسیار زیادی ایجاد کرد، زیرا طبق نظریهٔ پزشکی حاکم در آن زمان، فقط مغز و سامانهٔ عصبی مرکزی، از طریق تغییر نحوهٔ رفتار خود، قادر به پاسخ به تجربیات انسانی بودند. کشف آدر به تحقیقات و بررسیهایی منجر شد که طبق آنها سامانهٔ عصبی مرکزی و سامانهٔ ایمنی به هزاران راه مختلف با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و راههایی زیستشناختیاند که بهجای جدا کردن ذهن، هیجانها و بدن، آنها را بهنحو تنگاتنگی به یکدیگر مرتبط میسازند.
hoda ze
شگفتی: تکان، هول، حیرت، بهت، و تعجب.
Sobhan
همچنین آنها را تشویق میکنند تا در زمان بروز عصبانیت بهطور عمد و آگاهانه افکار منطقی را جایگزین افکار بدبینانه و بدگمانی کنند. برای مثال، چنانچه آسانسور تأخیر داشته باشد بهجای اینکه از دست آدمی بیفکر که آن را متوقف کرده است عصبانی شوند، بهدنبال دلیل مسالمتآمیزی برای آن باشند یا در برخوردهای ناراحتکننده، یاد میگیرند خود را بهجای طرف مقابل قرار دهند و به همهچیز از دیدگاه او نگاه کنند، زیرا همدلی مرهم عصبانیت است.
Ali Ferdosi
آگاهی بر عواطف و هیجانها، توانایی و استعداد هیجانی اصلی است که سایر تواناییهای هیجانی، ازجمله کنترل شخص بر احساسات و هیجانهایش بر اساس آن ساخته میشوند.
hoda ze
ضریب هوشی و هوش هیجانی نه دو استعداد و شایستگی متضاد، بلکه دو استعداد جداگانهاند. همهٔ ما ترکیبی از عقل و هوش هیجانی را در اختیار داریم؛ افرادی که دارای ضریب هوشی بالا ولی هوش هیجانی پایین (یا ضریب هوشی پایین و هوش هیجانی بالا) باشند، نادر و کمیاباند.
hoda ze
«تقلیدِ رفتار کودک توسط شما، فقط نشان میدهد که کار او را فهمیدهاید، نه اینکه احساسش را درک کرده باشید. برای اینکه به او بفهمانید احساسش را درک میکنید، باید احساسات درونیاش را به روش دیگری به او نشان دهید. به این ترتیب است که کودک متوجه میشود او را درک کردهاید.»
کاربر ۵۳۶۰۱۸۶
این گروگانگیریها بههیچوجه به اتفاقات خاص و وحشتناک، که به بزهکاریهایی نظیر بزهکاری روبلز منتهی میشوند، منحصر نمیشوند، بلکه در اشکال کمفاجعهبارتر، ولی نه با شدت کمتر، مرتب بهسراغ ما میآیند. به آخرین باری فکر کنید که کنترل خود را از دست دادید و نسبت به فردی ـ همسر یا فرزندتان یا شاید رانندهٔ خودروی روبهرویی ـ خیلی خشمگین شدید؛ ولی پس از کمی فکر و دقت متوجه شدید که عصبانیت شما خیلی هم موجه نبوده است. به احتمال بسیار زیاد، این وضعیت هم بهمنزلهٔ گروگانگیری هیجانی است و همانطور که بعد میخوانیم، از آمیگدالا (جسم بادامی) سرچشمه میگیرد، که یکی از مراکز مغز لیمبیک محسوب میشود.
زینب دهقانی
این انفجارهای هیجانی را گروگانگیری عصبی مینامیم. طبق شواهد و قراین موجود، در این لحظات یکی از مراکز مغز لیمبیک اعلام وضعیت اضطراری میکند، و بقیهٔ بخشهای مغز را در خدمت این وضعیت اضطراری بهکار میگیرد. گروگانگیری در یک لحظه اتفاق میافتد و قبل از اینکه کورتکس جدید (مغز متفکر) بتواند حتی نگاهی اجمالی به آنچه روی میدهد بیندازد، ماشهٔ رفتارهای واکنشی را میچکاند؛ چه رسد به اینکه بخواهد دربارهٔ درستی یا نادرستی آن قضاوت کند. مشخصهٔ این گروگانگیریها این است که فرد گروگان پس از رخداد واکنش هیجانی مربوطه هیچگونه آگاهی در مورد اتفاق وارد شده ندارد!
زینب دهقانی
این انفجارهای هیجانی را گروگانگیری عصبی مینامیم.
زینب دهقانی
حجم
۴۷۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۴۶۹ صفحه
حجم
۴۷۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۴۶۹ صفحه
قیمت:
۸۹,۹۰۰
۴۴,۹۵۰۵۰%
تومان